kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۷۰۵۴
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۷

موزه عبرت (یادداشت روز)

 
 
«الکساندر سوشچنکو» با آسانسوری مخصوص به یک اتاق کوچک و تنگ چندین متر زیر زمین می‌رود. اتاقی که با ساختاری مستحکم برای تاب‌آوری در برابر حملات هسته‌ای طراحی شده و تونل‌های زیرزمینی آن را به قسمت‌های دیگر پایگاه متصل می‌کند. او کلید کنترل را می‌چرخاند و دکمه خاکستری را فشار می‌دهد؛ سپس موشک‌های قاره‌پیما با کلاهک هسته‌ای شلیک و صحنه‌ای عظیم از یک انفجار هسته‌ای نشان داده می‌شود. اما این قسمت آخر یعنی پرتاب موشک و انفجار تنها یک شبیه‌سازی نمایشی مبتدیانه است! نمایشی که در ظاهر حتی کمی مضحک به نظر می‌رسد اما در باطن ناراحت‌کننده و عبرت‌آموز است.
این اتاق کوچک روزگاری قسمتی از پایگاه بزرگ موشکی اوکراین در نزدیکی شهر پروومایسک بود که دستورهای رمزگذاری‌شده برای شلیک موشک‌های بالستیک قاره‌پیما در آن دریافت، رمزگشایی و اجرا می‌شد. سوشچنکو زمانی یک تکنیسین موشک در این پایگاه بود اما حالا از آن پایگاه بزرگ فقط یک سیلوی فرماندهی به عنوان موزه باقی مانده و تکنیسین سابق، «الکساندر سوشچنکو» چیزی بیش از یک مسئول موزه نیست که خاطرات آن روزها را برای بازدیدکنندگان روایت می‌کند. 
با فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی در دسامبر 1991 و پایان جنگ سرد، سومین قدرت هسته‌ای بزرگ روی زمین، انگلستان، فرانسه یا چین نبودند بلکه اوکراین بود. اوکراینی‌ها وارث حدود 5000 سلاح هسته‌ای شدند؛ سیلوهای زیرزمینی پایگاه‌های نظامی این کشور موشک‌های قاره‌پیمایی را در خود جای داده بود که هرکدام قابلیت حمل 10 کلاهک هسته‌ای را داشتند و بسیار قوی‌تر از بمب‌ هسته‌ای بودند که هیروشیما را با خاک یکسان کرد. در تمام جهان فقط روسیه و آمریکا تسلیحاتی بیشتر از اوکراین داشتند. 17 درصد از سلاح‌های هسته‌ای بالقوه جهان در اوکراین بود؛ از جمله 176 موشک بالستیک دوربرد و 44 بمب‌افکن راهبردی و حدود 1900 کلاهک هسته‌ای. 
برخلاف انبارهای تسلیحاتی، اوضاع اقتصادی برای اوکراینِ تازه جدا شده از شوروی اصلا خوب نبود. اوکراین اگرچه بزرگ‌ترین کشور اروپایی و پنجمین کشور پرجمعیت اروپا (حدود 52 میلیون نفر جمعیت) با زمین‌هایی حاصلخیز و معادنی غنی بود اما یکی از فقیرترین جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته شوروی به حساب می‌آمد که حتی مولداوی و ترکمنستان نیز اوضاع بهتری از آن داشتند. طی سال‌های اولیه پس از استقلال در 1991، اقتصاد اوکراین تا 22.7 درصد کوچک شد؛ تورم به‌شدت افزایش پیدا کرد و تولید ناخالص داخلی تقریبا نصف شد. سیاستمداران و مسئولان اوکراینی مسیر سختی برای توانمندسازی کشورشان به اتکای منابع انسانی و طبیعی خود و میراث فنی به‌جای مانده از شوروی سابق در پیش داشتند؛ آنها اما به جای پیمودن این مسیر سخت و خوش ‌سرانجام، ترجیح دادند راه ساده‌ای را انتخاب کنند و به فکر یک معامله افتادند: معامله‌ای برای واگذاری تسلیحات‌شان در ازای دریافت کمک‌های مالی.
23 می‌1992 اوکراین اگرچه با امضای پروتکل لیسبون که طرف دیگر آن آمریکا و روسیه بودند، خلع سلح اتمی‌اش را پذیرفت اما اختلافات بر سر این موضوع همچنان در داخل این کشور گسترده بود و حرکت به سمت خلع سلاح را کند می‌کرد. ژانویه 1993 آمریکا وعده کمک 175 میلیون دلاری به اوکراین داد اما آنها همچنان بر نگهداری بخشی از تسلیحات هسته‌ای اصرار داشتند. سیاستمداران اوکراینی تضمین‌های بیشتری از طرف آمریکا و روسیه برای تأمین امنیت خود و دریافت کمک‌های مالی می‌خواستند. حدود 9 ماه بعد در اکتبر 1993 آمریکا وعده 155 میلیون دلار کمک مالی بیشتر (مجموعا 330 میلیون دلار) به اوکراین داد و همین سرآغازی برای مذاکرات بعدی درباره خلع سلاح اتمی اوکراین میان آمریکا، روسیه و اوکراین شد. سرانجام سه کشور بیانیه سه‌جانبه‌ای را در 14 ژانویه 1994 امضا کردند که طی آن اوکراین متعهد به خلع سلاح کامل خود در ازای حمایت اقتصادی و تضمین‌های امنیتی آمریکا و روسیه شد. قرار شد کلاهک‌های هسته‌ای موجود در خاک اوکراین به روسیه منتقل شود و با کمک آمریکا موشک‌ها، بمب‌افکن‌ها و زیرساخت‌های هسته‌ای اوکراین خنثی و برچیده شوند. همچنین آمریکا و روسیه وعده پرداخت غرامت را در ازای ذخیره اورانیوم غنی‌شده اوکراین به این کشور دادند اما هنوز خبری از تضمین‌های جدی امنیتی نبود. برای تحکیم تضمین‌های امنیتی در قبال اوکراین؛ آمریکا، روسیه و انگلستان تفاهم‌نامه بوداپست را در 5 دسامبر 1994 امضا کردند. آنها قول دادند به حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین احترام بگذارند، از تهدید یا استفاده از زور علیه اوکراین خودداری کنند، سلاح هسته‌ای علیه اوکراین به کار نبرند، اوکراین را تحت فشار اقتصادی برای تغییر سیاست‌هایش قرار ندهند و... 
«بیل کلینتون»، رئیس‌جمهور وقت آمریکا پس از امضای این تفاهم‌نامه در بوداپست گفت: «تعهداتی که [ما] در قبال این سه کشور(اوکراین، قزاقستان و بلاروس) برای تضمین امنیت داده‌ایم... تأکید بر تعهد ما به استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی این کشورها دارد.» کمتر از دو سال بعد در اول ژوئن 1996 اوکراین آخرین کلاهک هسته‌ای خود را به روسیه منتقل کرد. در حالی که اوکراین به تعهداتش عمل می‌کرد اما طرف‌های دیگر تمایل چندانی به انجام تعهدات‌شان نداشتند. «یوری کوستنکو»، یکی از مذاکره‌کنندگان ارشد اوکراینی در جریان خلع سلاح این کشور بود که با گذشت 30 سال از آن روزها گفت: «غرب پس از خروج آخرین کلاهک هسته‌ای در سال 1996، درها و وعده‌های خود را به روی اوکراین بست.» 
30  اکتبر 2001 اوکراین آخرین وسیله راهبردی حمل سلاح هسته‌ای خود را هم از بین برد. با این حال آمریکا تقریبا از همان سال‌ها با نقض عهد خود مداخله در حاکمیت اوکراین را آغاز کرد. دست‌کم طی دو سال منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری اوکراین در 2004 آمریکا بیش از 65 میلیون دلار به سازمان‌های سیاسی اوکراینی پرداخت کرد تا «ویکتور یوشچنکو» رهبر مخالفان روسیه را به ریاست جمهوری برسانند. نتیجه انتخابات اما پیروزی «یانوکوویچ» نامزد طرفدار روسیه را نشان داد و همین سرآغاز کودتای رنگی‌ای شد که با دلارهای آمریکایی و شبکه‌سازی نهادهای اطلاعاتی آمریکا در اوکراین 
رقم خورد. «انقلاب نارنجی» با آشوب و اغتشاش و اعتصاب، نامزد شکست‌خورده طرفدار غرب یعنی «ویکتور یوشچنکو» را در ژانویه 2005 به ریاست‌جمهوری رساند. آمریکا با دولت وابسته به خود در اوکراین، این کشور را در مسیر عضویت در ناتو قرار داد و‌ آوریل 2008 حتی با وجود مخالفت متحدان اروپایی‌اش یعنی آلمان و فرانسه، عضویت اوکراین در ناتو را طی سال‌های آینده وعده داد. این وعده هم مثل وعده‌های دیگر واشنگتن چندان اعتباری نداشت. پس از اتمام ریاست‌جمهوری «یوشچنکو» و روی کار آمدن رئیس‌جمهور نزدیک به روسیه در اوکراین، آمریکا بار دیگر در سال 2014 با آشوب یورومیدان در کی‌اف چهره نزدیک به خود را به ریاست‌جمهوری اوکراین رساند. مسکو در واکنش به این اقدامات آمریکا شبه‌جزیره کریمه در خاک اوکراین را تصرف کرد. در حالی که اوکراینی‌ها انتظار داشتند آمریکا به موجب تفاهم‌نامه بوداپست واکنشی جدی به این اقدام مسکو نشان دهد اما خبری از واکنش جدی آمریکا نبود و روسیه مدتی بعد شبه‌جزیره کریمه را به خاک خود ملحق کرد. غربگرایان اوکراینی اما از هیچ‌کدام از این اتفاقات درس نگرفتند. آنها باز هم بر اجرای تمایلات آمریکا پافشاری کردند و خواستار عضویت در ناتو شدند؛ در این مورد اگر ویرانی‌های گسترده و تلفات انسانی جنگ اوکراین از فوریه 2022 تا امروز را نادیده بگیریم؛ آنها تاکنون یک پنجم از خاک خود را نیز به اعتبار وعده‌های آمریکا از دست داده‌اند. 
این سرنوشت کشوری است که اگرچه می‌خواست مستقل باشد اما با اعتماد به وعده‌های شرق و غرب و حراج مؤلفه‌های قدرت‌ساز و بازدارنده‌اش پای میز مذاکرات، نه‌تنها هرگز به استقلال و توسعه نرسید بلکه به خاک سیاه نشست. مذاکرات خلع‌ سلاح و تفاهم‌نامه بوداپست تقریبا هیچ ارمغان اقتصادی برای اوکراین نداشت. «سرگئی کمیسارنکو»، که در سال ۱۹۹۴ به ‌عنوان سفیر اوکراین در لندن خدمت می‌کرد، می‌گوید: «ما ساده‌لوح بودیم، اما اعتماد کردیم. وقتی انگلستان، ایالات متحده و بعد فرانسه به این توافق [بوداپست] پیوستند، فکر می‌کردیم این کافی است و روسیه هم همین‌طور.»
اوكراین در تمام این 30 سال پس از تفاهم‌نامه بوداپست به تکه گوشتی شباهت داشت که بین قدرت‌ها دهان به دهان می‌شد. آنها بر سر اقتدار و امنیت‌شان معامله کردند و کوته‌بینانه پنداشتند به جای تحمل رنج خودسازی و ایجاد مؤلفه‌های درون‌زای قدرت، راه ساده‌تری برای رفاه و گشایش اقتصادی با کمک‌های مالی و تضمین‌های امنیتی شرق و غرب یافته‌اند. امروز پس از 
3 سال جنگ، نتیجه ویرانگر این اعتماد احمقانه مشخص شده است. 20 درصد از خاک اوکراین از دست رفته، بیش از 6 میلیون نفر از این کشور مهاجرت کرده و حدود 500 هزار نفر کشته و زخمی شده‌ و مقامات اوکراینی حاضر شده‌اند در ازای مخارج جنگ، معادن مواد خاکی کمیاب خود را نیز به آمریکا تقدیم کنند. 3 دسامبر 2024 «آندری سیبیها» وزیر امور خارجه اوکراین در حاشیه نشست وزرای امور خارجه ناتو در بروکسل، یک پوشه سبز حاوی نسخه‌ای از تفاهم‌نامه بوداپست را به خبرنگاران نشان داد و گفت: «این سند نتوانست امنیت اوکراین را تضمین کند. ما باید از تکرار چنین اشتباهاتی اجتناب کنیم.» 
وزارت خارجه اوکراین در سی‌امین سالگرد تفاهم‌نامه بوداپست که طی آن اوکراین سومین زرادخانه بزرگ هسته‌ای جهان را در ازای وعده‌های اقتصادی و امنیتی آمریکا، انگلستان، روسیه و فرانسه تسلیم کرد؛ آن را «نماد کوته‌بینی در تصمیم‌گیری درباره امنیت راهبردی» دانست. «آندری زاهورودنیوک» وزیر دفاع سابق اوکراین درباره این اقدام کشورش به تمسخر می‌گوید: «اکنون، 
هر بار که کسی به ما پیشنهاد امضای یک کاغذ را می‌دهد، پاسخ این است: خیلی متشکرم. مدتی پیش یکی از آنها را امضا کردیم.» 
امروز نه فقط موزه‌ای که تکنیسین سابق موشک، «الکساندر سوشچنکو» در آن کار می‌کرد بلکه سراسر اوکراین یک موزه عبرت زنده است که نشان می‌دهد چشم پوشیدن از توان داخلی و به جای آن چشم دوختن به قدرت‌های خارجی چه بر سر یک کشور می‌آورد.
سید محمدعماد اعرابی