kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۶۸۱۰
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۱

غربگرایان حتی تحقیر زلنسکی را به نمادی برای توجیه برجام تبدیل کردند!

 
 
سرویس سیاسی-
در حالی که برخی از مدعیان اصلاحات و وابستگان به دولت برجامی از تحقیر زلنسکی توسط ترامپ نیز برای برای توجیه برجام استفاده می‌کنند، باید پرسید که واقعاً «شیخ تحریم‌شکن» چه دستاوردی جز کاهش فروش نفت، افزایش نقدینگی و بحران‌های اقتصادی به همراه داشت؟ با وجود ادعاهای برجامی‌ها، وضعیت بحرانی اقتصاد کشور و ناتوانی در تحقق تعهدات برجامی، نشان داد که این توافق نه تنها نتوانست تحریم‌ها را لغو کند، بلکه به فشارها افزود.
یک فعال رسانه‌ای وابسته به جریان مدعی اصلاحات و دولت برجامی، در یادداشتی عجیب اظهار داشت: «با تحقیر زلنسکی توسط ترامپ، امروز ارزش کار و توانمندی حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بیش از گذشته مشخص شد روحانی شیخ تحریم شکن بود که تحریم‌ها را شکست ترامپ یاغی بارها اعتراف کرده که روحانی و تیمش سر آمریکا کلاه گشادی گذاشتند و به همین خاطر زیر برجام زد.»
جدای از اینکه اساسا این نوشته و قیاس آن‌قدر عجیب و مضحک است که بعید است حتی نویسنده هم هنگام نوشتن آن توانسته باشد جلوی خنده‌‌اش را بگیرد، و فارغ از اینکه این قبیل نوشته‌ها و نویسندگان آن ارزش پاسخ نیز ندارد، مگر «شیخ تحریم‌شکن» چه دستاوردی جز پایین‌ترین میزان فروش نفت، بیشترین آمار نقدینگی، بدترین ناترازی‌ها در انرژی و... را داشت که به تمجید از وی پرداخته‌اید؟! اگر شکستن تحریم یعنی امضای توافقی که آمریکا با یک امضا آن را پاره کرد و اروپا حتی به اندازه یک نخود به تعهداتش عمل نکرد، پس تبریک! بله، این یک شاهکار است!
جدای از اینکه گفته ترامپ درباره اینکه کلاه گشادی سر آمریکا رفته، بیشتر به یک لاف با مصرف داخلی در آمریکا شبیه است تا واقعیت. آنچه مردم دیدند، صف‌های طولانی دلار، وضعیت بحرانی اقتصاد کشور در مرداد 1400، پرواز قیمت کالاها، رکود، تعطیلی کارخانه‌ها و شرمندگی پدران در برابر فرزندان بود. واقعاً کلاه سر چه کسی رفت؟ آمریکا 
 یا دولت برجامی ایران؟
جدای از اینکه اساساً فروش نفت ایران پیش از شیخ تحریم‌شکن و در زمان اجرای شش قطعنامه شورای امنیت (که از دید ساده‌اندیشانه برجامی‌ها، عامل اصلی فشارها بر اقتصاد ایران معرفی می‌شد) هیچ‌گاه به رقم کمتر از یک میلیون بشکه نرسیده و در سال ۹۲ کشور به ثبات نسبی در برابر تحریم‌ها رسیده بود، یکی از برکات دولت برجامی این بود که با وجود قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام، که به گفته شیخ تحریم‌شکن و دولت وی به تمام تحریم‌های ایران پایان داده بود، فروش نفت ایران با سوءمدیریت ژنرال‌های برجامی به کمترین میزان خود در سال‌های پس از انقلاب اسلامی رسید و کشور در بحرانی‌ترین وضعیت اقتصادی و تجاری به دولت شهید رئیسی تحویل داده شد.
این واقعیت زمانی مورد اذعان ژنرال‌ها و دانشمندهای خودخوانده برجامی قرار گرفت که توان و منافع ملی ایران در ذیل تعهدات برجامی تضییع و نابود شد و آمریکا با خروج راحت و بی‌کیفر خود نشان داد که تحریم شورای امنیت هیچ ارزشی نداشته و ندارد.
آنان در حالی وقیحانه هنوز از برجام دفاع می‌کنند و حتی در ماه‌های اخیر کشور را به مذاکره با فردی همچون ترامپ تشویق می‌کردند که کوچک‌ترین همتی را در جهت مقابله و خنثی‌سازی تحریم بر طبق فرمایشات رهبر معظم انقلاب نداشته و تمام اقدامات زیرساختی دولت همچون نیروگاه‌سازی و پالایشگاه‌سازی و... را معطل چیدن میوه درخت نارس برجام 
کردند.
بهتر است به‌جای این مقایسه‌های بی‌پایه و اساس، نگاهی به نتیجه آن «تیم مذاکره‌کننده توانمند» بیندازید. محصولش شد برجامی که حتی امضاکنندگان غربی هم به آن پایبند نبودند و نتیجه‌اش تحریم‌های بیشتر و فشار حداکثری شد.
بهتر است نویسندگان مطالبی اینچنینی، کمی واقع‌بین باشند. این‌طور تعریف‌های اغراق‌آمیز و مقایسه‌های بی‌منطق بیشتر باعث تمسخر می‌شود تا تمجید.