صنعت نساجی، قربانی سود رانتی واردات پارچه
براساس آمار رسمی، از سال ۱۴۰۰ واردات پارچه با افزایش بیش از دو برابری مواجه شده به عبارتی این موضوع به معنای خروج سالانه حدود ۸۰۰ میلیون دلار ارز از کشور برای واردات کالایی است که حداقل بخشی از آن قابلیت تولید در داخل کشور را دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بررسی روند واردات پارچه طی دوره هشت ساله 1395 تا 1402 نشان میدهد که الگوی واردات به دو دوره کاملاً متمایز قابل تقسیم است.
دوره اول، سالهای 1395 تا 1399 است که در آن واردات پارچه با نوساناتی همراه بوده، اما به طور میانگین سالانه حدود 82 میلیون کیلوگرم به ارزش 351 میلیون دلار بوده است. دوره دوم، سالهای 1400 تا 1402 است که در آن میانگین سالانه واردات به حدود 145 میلیون کیلوگرم به ارزش 752 میلیون دلار افزایش یافته است. این افزایش به معنای رشد حدود 77 درصدی از نظر وزنی و 114 درصدی از نظر ارزش دلاری است.
افزایش قابل توجه واردات پارچه به ایران در سالهای اخیر، به ویژه از سال 1400 به بعد، سؤالات مهمی را پیش روی سیاستگذاران و فعالان صنعت نساجی قرار میدهد.
این افزایش به معنای خروج سالانه حدود
800 میلیون دلار ارز از کشور برای واردات کالایی است که حداقل بخشی از آن قابلیت تولید در داخل کشور را دارد. بررسیها و تحلیلهای اقتصادی نشان میدهد چند عامل کلیدی در این پدیده نقش داشتهاند که مهمترین آنها شکاف بین نرخ ارز نیمایی و بازار آزاد و همچنین نقش مناطق آزاد تجاری در تسهیل واردات بوده است.
شاید مهمترین عامل تأثیرگذار بر افزایش واردات پارچه، اختلاف قابل توجه بین نرخ ارز نیمایی
(مورد استفاده در محاسبات گمرکی) و نرخ ارز در بازار آزاد بوده است.
این اختلاف که از سال 1399 به بعد به میزان قابل توجهی افزایش یافت، منجر به ایجاد رانت اقتصادی و انگیزه قوی برای واردات شده است.
عامل مهم دیگر در افزایش واردات پارچه، نقش مناطق آزاد تجاری بوده است. طبق اظهارات کارشناسان صنعت نساجی، بیش از 90 درصد واردات پارچه از طریق مناطق آزاد تجاری انجام میشود. این مناطق با برخورداری از مزایای ویژه گمرکی و معافیتهای مالیاتی، بستری مناسب برای تسهیل واردات فراهم میکنند.
علاوهبر فشار بر تولیدکنندگان داخلی، افزایش واردات پارچه به معنای خروج قابل توجه ارز از کشور است. در سال 1402، ارزش واردات پارچه به بیش از 824 میلیون دلار رسیده است.
این رقم در شرایطی که کشور با محدودیتهای ارزی مواجه است، قابل توجه بوده و میتواند فشار اضافی بر منابع ارزی کشور وارد کند.
نکته قابل تأمل این است که میانگین ارزش سالانه واردات پارچه در سالهای 1400 تا 1402 حدود
752 میلیون دلار بوده، در حالی که این رقم در سالهای 1395 تا 1399 به طور متوسط حدود 350 میلیون دلار بوده است.
به عبارت دیگر، از سال 1400 به بعد، سالانه حدود 400 میلیون دلار بیشتر صرف واردات پارچه شده است. این افزایش قابل توجه در خروج ارز، در شرایطی که کشور با مشکلات ارزی و تحریم مواجه است، میتواند چالشهای جدی برای اقتصاد کشور ایجاد کند.
پیامد مهم دیگر افزایش مداوم واردات پارچه، وابستگی بیشتر کشور به واردات این کالای واسطهای است. این وابستگی خطرات متعددی را به همراه دارد، از جمله آسیبپذیری در برابر نوسانات قیمتهای جهانی، تحریمهای احتمالی و عدم اطمینان از تأمین نیازهای صنایع پاییندستی مانند پوشاک.
صنعت نساجی یکی از صنایع کلیدی در زنجیره ارزش تولید پوشاک و منسوجات است. وابستگی بیش از حد به واردات در این بخش میتواند کل زنجیره ارزش را آسیبپذیر کند. در صورت بروز اختلال در واردات، چه به دلیل تحریمها، محدودیتهای ارزی، یا سایر عوامل، صنایع پاییندستی نیز با مشکل مواجه خواهند شد.
همچنین، تدوین یک استراتژی جامع برای صنعت نساجی، تقویت نظام کنترل کیفیت و استانداردسازی، و توسعه همکاریهای بینالمللی، میتوانند به تقویت توان رقابتی تولیدکنندگان داخلی و کاهش وابستگی به واردات کمک کنند.
همچنین، تدوین یک استراتژی جامع برای صنعت نساجی، تقویت نظام کنترل کیفیت و استانداردسازی، و توسعه همکاریهای بینالمللی، میتوانند به تقویت توان رقابتی تولیدکنندگان داخلی و کاهش وابستگی به واردات کمک کنند.