kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۶۱۰۷
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۴

بازخوانی حادثه قتل یک دانشجو به دست سارقان مسلح

 
 
فیلم سیاه و سفید و بی‌کیفیت تقاطع یک خیابان خلوت و تاریک با بزرگراه را نشان می‌دهد: یک موتورسیکلت با دو سرنشین از خیابان به بزرگراه رفته و از کادر خارج می‌شود؛ پشت سر آن جوانکی می‌دود و در کنار بزرگراه به زمین می‌افتد و خودروها پس از یک مکث کوتاه از کنار او بی‌تفاوت عبور می‌کنند.
این‌ها تصاویری از یک فیلم سینمایی تراژیک نیستند؛ تصاویری واقعی از ساعات پایانی زندگی «امیرمحمد خالقی درمیان»؛ دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه تهران است که چهارشنبه شب ۲۴ بهمن‌ماه در جدال با سارقان، خونش به زمین ریخت.
امیرمحمد دانشجوی ورودی ۱۴۰۲ رشته مدیریت کسب و کار بود که از خراسان جنوبی برای تحصیل به پایتخت آمده و در کوی دانشگاه ساکن شده بود. به گفته هم‌کلاسی‌اش؛ او پس از پایان اولین روز کاری خود، در حال بازگشت به خوابگاه بود که در خیابان مجاور درب پشتی کوی، در درگیری با سارقان با ضربات چاقو زخمی شد. این دانشجو پس از انتقال به بیمارستان با وجود انجام اعمال جراحی و رسیدگی‌های پزشکی، صبح روز پنج‌شنبه از دنیا رفت.
محلی که سارقان خون امیرمحمد را به زمین ریختند، مثلثی است که در شرق آن کوی دانشگاه، غرب آن بزرگراه شهید چمران و جنوب آن بزرگراه جلال آل احمد و زیرگذر گیشا قرار دارد. ایستگاه مترو دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس هم در بخش جنوبی بزرگراه جلال قرار گرفته‌اند. این مثلث مدت‌هاست که از نظر ناامنی معروف است؛ کوچه «جنت» که امیرمحمد در آن به دام سارقان افتاد، از ناامنی زبانزد ساکنان این محدوده است. تعدد سرقت به شیوه‌های مخلتف در این محدوده، به جایی رسیده که اهالی این منطقه کاغذهایی به دیوار چسبانده‌اند تا عابران مراقب موبایل و وسایل خود باشند. اولین اطلاعیه‌های رسمی پیرامون قتل امیرمحمد حوالی ساعت ۲۰:۲۵ پنج‌شنبه ۲۵ بهمن‌ماه در کانال وزارت علوم و دقایقی بعد توسط روابط عمومی دانشگاه تهران منتشر شد. موضوعی که در اولین اطلاعیه‌ها توجه را جلب می‌کرد تاکید دانشگاه و وزارت علوم بر فوت دانشجو «خارج از دانشگاه و در محدوده پل گیشا» یا «در محله‌ای نزدیک به کوی دانشگاه» بود. به نظر می‌رسید در ابتدا دانشگاه و وزارت علوم در پی سلب مسئولیت از خود بودند.
روز جمعه ساعت ۱۴ دانشجویان ساکن کوی دانشگاه در اعتراض به کشته شدن امیرمحمد و قصورهای صورت گرفته در مورد این موضوع تجمع کردند که به تدریج دانشجویان دیگر خارج از کوی به آن‌ها افزوده شدند. تجمع در حال تبدیل به آشوب بود که با مداخله و قول مسئولین برای رسیدگی به موضوع و قول برگزاری جلسه با نمایندگان شورای صنفی و ... تجمع دانشجویان در حوالی ساعت ۲۲ به پایان رسید.
موضوع «امنیت دانشجویان» در خیابان‌های اطراف دانشگاه‌ها در پایتخت موضوع جدیدی نیست. سال‌ها است که دانشجویان با سرقت و زورگیری مواجه هستند به طوری که دانشجویان دانشگاه‌های شریف، تربیت مدرس، امیرکبیر و تهران بارها نسبت به این موضوع معترض بودند. دانشگاه تربیت مدرس نیز که در همسایگی کوی دانشگاه و دانشگاه تهران قرار دارد از گزند سارقان در امان نبوده است. به همین خاطر این دانشگاه نیز در اطلاعیه‌ای ضمن ابراز تأسف و همدردی عمیق نسبت به حادثه تلخ قتل دانشجوی دانشگاه تهران، خواستار پیگیری فوری این پرونده از سوی مسئولان انتظامی و قضائی شد. در این اطلاعیه آمده بود «متاسفانه محلی که این حادثه دردناک در آن رخ داده، ناحیه‌ای دانشگاهی با جمعیت قابل توجه از دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاهی است که این موضوع، تأمین امنیت نواحی دانشگاهی و عمومی در این منطقه را برای حفظ سرمایه‌های دانشگاه‌های تراز اول کشور دو چندان حائز اهمیت می‌کند. از مسئولان انتظامی خواستاریم تا با بررسی دقیق این حادثه، از تکرار چنین وقایع ناگواری جلوگیری شود».
با وجود این‌که دانشجویان دانشگاه‌های مختلف در تمامی این سال‌ها از مسئولین وقت و دستگاه‌های گوناگون درخواست پیگیری این موضوع را داشتند، ولی اقدام جدی در جهت کاهش محسوس این وقایع اتفاق نیفتاد و هیچ‌گاه هیچ مسئول رده بالایی به این موضوع ورود نکرد تا این‌که به نتیجه نرسیدن این پیگیری‌ها در نهایت به قتل یک دانشجوی جوان منجر شد. بعد از این بود که پای وزیر علوم به موضوع ناامنی دانشجویان باز شد.
وزیر علوم که پیش از این در سفر عربستان بود، بامداد روز شنبه به این ماجرا وارد شد. او گفت که از سوی رئیس‌جمهور ماموریت ویژه‌ای به او ابلاغ شده تا ابعاد مختلف این موضوع مورد پیگیری قرار گیرد.
او صبح شنبه در دانشگاه تهران حضور پیدا کرد و در جلسه با مسئولین دانشگاه تهران که با حضور برخی رسانه‌ها برگزار شد، از سوی همه نهادهای مسئول از مردم و جامعه دانشگاهی عذرخواهی کرد.
او در این جلسه تاکید کرد: «ما اجازه نمی‌دهیم مسئله دانشگاه به بیرون از دانشگاه کشیده شود و غیر دانشگاهی بخواهد این موضوع را حل و فصل کند و از اینکه افرادی خودسرانه ورود کنند و به بهانه احساس مسئولیت نقشی ایفا کنند، جدا برخورد می‌کنیم و در مورد آن‌ها تعقیب قضائی را شروع کردیم و مماشاتی در مورد این موضوع نخواهیم داشت».
سیمایی صراف با بیان این‌که «من پناهگاه همه دانشجویان هستم»، در مورد اقدامات انجام‌شده برای پیگیری موضوع قتل دانشجوی دانشگاه تهران، از تشکیل تیم ویژه توسط اداره آگاهی برای دستگیری قاتلان و سارقان خبر و پیگیری دستگاه قضا از طریق بازپرس ویژه خبر داد. وی همچنین گفت: مدیریت خوابگاه‌های دانشگاه تهران استعفا داده است.
وزیر علوم با تاکید بر این‌که نمی‌خواهیم سلب مسئولیت کنیم گفت: دانشگاه تهران چند سال است که با کلانتری مربوطه مکاتبه می‌کند و آخرین مکاتبه مربوط به دو ماه قبل است که با شهرداری برای تامین روشنایی و با کلانتری تامین امنیت مکاتبه انجام شده است.
سیمایی صراف در این جلسه گفت: کیوسک نیروی انتظامی در دو نقطه کوی دانشگاه نصب شده است. روشنایی معابر همین امروز تامین می‌شود. دوربین در خارج از دانشگاه برای تامین امنیت معابر نصب خواهد شد و تا به نتیجه رسیدن پرونده قضائی این موضوع را پیگیری خواهیم کرد. او همچنین ظهر شنبه در جلسه‌ای با نمایندگان شورای صنفی دانشجویان دانشگاه تهران از بلوغ سیاسی این تشکل و حفظ رویکرد صنفی با موضوع قتل دانشجوی دانشگاه قدردانی کرد و گفت: حفظ تامین امنیت دانشجویان مطالبه به حقی است که ما نیز از آن حمایت می‌کنیم و رویکرد غیر سیاسی و صنفی می‌تواند مانع از سوءاستفاده دیگران و حصول به نتیجه شود.
با این وجود مرکز اطلاع‌رسانی فراجا اعلام کرده که برابر پیگیری و اقدامات به‌عمل آمده توسط کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ طی ۷۲ ساعت گذشته از وقوع حادثه قتل در بزرگراه جلال آل احمد تعدادی از مظنونین حادثه شناسایی و بازداشت شده‌اند. اما اخبار و شایعات درخصوص دستگیری قطعی قاتلان تا این لحظه بی‌اساس و صرفاً گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای است.
در اغلب بحران‌ها چیزی که ما به عنوان مخاطب شاهد آن هستیم، یک سناریوی تکراری است. این‌که پیش از بروز بحران، احتمال بروز فاجعه توسط مردم، کارشناسان مختلف و گاهی حتی مسئولین رده پایین هشدار داده می‌شود. اقشار مختلف موضوع را از راه‌های مختلف پیگیری می‌کنند ولی صدای آن‌ها به بخش‌های بالاتر نمی‌رسد و در نهایت فاجعه اتفاق می‌افتد. انگار که حسگر و سنسورهای مسئولین نسبت به هشدارها حساس نیستند. بعد از بروز فاجعه است که ابتدا هر نهاد و سازمان تلاش می‌کند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند: «این اتفاق در زمان مسئولیت من نبوده»، «خارج از محدوده من اتفاق افتاده»، «پیش از مسئولیت سازمان من، دیگران باید پیگیری می‌کردند»، «پول نداریم»، «تجهیزاتمان کافی نیست».
پس از آن به صورت ضرب‌الاجل همه نهادها و دستگاه‌ها به میدان می‌آیند؛ از اقداماتی که انجام داده‌اند، می‌گویند و وعده‌هایی برای پیگیری هر چه سریع‌تر موضوع مطرح می‌کنند. تا مدتی «وعده‌ها» کلیدواژه هر نشست و جلسه‌ای می‌شوند و به تدریج، پس از فروکش کردن اعتراضات و احساسات، موضوع فراموش می‌شود تا فاجعه بعدی از راه برسد...اهمال‌کاری‌ها و بی‌توجهی‌هایی که به کشته شدن این دانشجوی ۱۹ ساله منجر شده است، موضوع ساده‌ای نیست و به طور قطع پیچیدگی‌هایی دارد ولی شاید با چند اقدام ساده می‌شد که از این فاجعه جلوگیری کرد.
به نقل از خبرگزاری مهر؛ البته ناگفته نماند که در میان فاجعه اخیر و قتل امیرمحمد؛ نکته قابل توجه حضور سرپرست دانشگاه در میان دانشجویان معترض، عذرخواهی وزیر علوم، پذیرفتن مسئولیت و استعفای مدیرکل خوابگاه‌های دانشگاه تهران بود و امید است که وعده‌های داده شده عملی شود و ضروری است که نیروی انتظامی نیز موضوع سرقت و امنیت دانشجویان پایتخت را با جدیت بیشتری پیگیری کرده و در بازه‌های زمانی مشخص با شاخص‌های ملموس به شهروندان گزارش دهد که این اقدامات چقدر توانسته ناامنی‌ها را کاهش دهد.
در نهایت با پیگیری نیروهای فراجا دو عامل اصلی قتل این جوان دانشجو در بامداد سه‌شنبه دستگیر شدند و در بازجویی‌های اولیه به جنایت خود با انگیزه سرقت اعتراف کردند.
سوءاستفاده هنرمندانه!
از سوی دیگر، خیلی باید هنرمند بود که از یک اتفاق اجتماعی و صد البته دلخراش، یک بحران امنیتی برای کشور ساخت و برای ایجاد آشوب در کشور زمینه‌سازی کرد! قتل دانشجویی جوان به نام امیرمحمد خالقی در محوطه بیرونی کوی دانشگاه تهران توسط چند سارق، اگرچه بسیار غم‌انگیز و متاثرکننده است اما سیاسی کردن این واقعه و ماهی گیری جناحی از آن، گویای این واقعیت است که نباید ساده انگارانه از کنار واکنش‌های رخ داده پس از بروز این جنایت عبور کرد. اما سؤال اینجاست که چرا این روزها دانشگاه تهران در کانون توجه حاشیه سازان قرار گرفته است؟! از فراخوان تجمع در مقابل سردر اصلی دانشگاه تهران برای آزادی و رفع حصر سران فتنه 1388 گرفته تا راهپیمایی اعتراضی جمعی از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در اعتراض به قتل اخیر، حکایت از آن دارد که نمی‌توان با نگرشی طبیعی به این‌گونه رویدادها نگریست.جالب اینجاست، سید حسین حسینی سرپرست دانشگاه تهران در جمع دانشجویان حاضر می‌شود و در سخنانی شاذ و حساسیت برانگیز اظهار می‌دارد: «دانشگاه تهران همیشه از این اتفاقات ضربه خورده است؛ از جمله اتفاق مهم ۱۸ تیر که غم آن هنوز در دل ما باقی مانده است و داغ بزرگی را بر دل دانشگاه تهران گذاشته است که به این زودی‌ها پاک نخواهد شد. عامل اصلی کوی اتفاقات کوی دانشگاه در ۱۸ تیر و اتفاقات امروز، نیروهای لباس شخصی هستند.»!
مشابهت سازی بی‌ربط قتل یک دانشجو توسط سارقان با حوادث 18 تیر 1378 آن هم از سوی یک مدیر دانشگاهی منصوب از سوی دولت وفاق، این شک را به یقین تبدیل می‌کند که پس از نهی صریح رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درخصوص هرگونه مذاکره و تعامل دیپلماتیک با ایالات متحده آمریکا، بسیاری از دولتمردان غربزده برآنند تا با ایجاد بحران و تنش و آشوب مصنوعی در حوزه‌های گوناگون اقتصادی و امنیتی، القای حس ناامیدی و تقویت حس انتقام، آستانه تحمل مردم را پایین آورده و راه را برای حراج تتمه منافع ملی در مذاکره ذلیلانه با ترامپ قمارباز باز کنند!