کد خبر: ۳۰۵۳۹۲
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۹
نگاهی به فیلم «ترک عمیق»

پیرمرد هفت‌تیرکش! 

 
 
 
علی امیرسیافی
 
«ترک‌عمیق» مشابه اکثر آثار اجتماعی سینمای ایران (در قالب فیلم‌های آپارتمانی)، متنی استوار را در خود نمی‌بیند. روایت یک‌خطی، بدون حتی یک انفجار دراماتیک (تا پایان‌بندی) ریتم فیلم را کُند کرده و تماشای آن را برای مخاطب آزاردهنده جلوه می‌دهد. در این میان تنها بازی رضا بابک (در نقش محمود) تماشاگر را همراه خود پیش می‌بَرد و جلوی سقوط کامل فیلم را می‌گیرد.
فیلم آرمان زرین‌کوب اما، از منظر شخصیت‌پردازی- با فاکتور گرفتن کاراکتر محمود از این میان- دچار ضعف‌های عمده است. برای نمونه نگاه کنید به کاراکتر علی (پلیس). این حجم از حماقت برای یک پلیس به هیچ عنوان قابل باور نیست! دست و پا چلفت بودن او هنگامی که در داخل اتاق زندانی شده است را نگاه کنید. آیا به واقع یک پلیس با چنین قامتی، از پس یک پیرمرد ضعیفِ هشتاد و چند ساله بر نمی‌آید؟! او حتی یک بسیم هم همراه خود ندارد! ما که چنین چیزی را تا به حال ندیده بودیم!
همکار او، محسن، چه کاربردی در داستان دارد؟ تیر خوردن و مردن تصنعی او چه دردی را دوا می‌کند؟ می‌خواهد نشان دهد که محمود چقدر ظالم بوده و جنون او تا چه میزان است؟ با نگاه به ساختار فیلم، به هیچ‌وجه چنین احساسی برداشت نمی‌گردد. پس بود و نبود او فرقی ندارد.
از سوی دیگر کاراکتر فخری (گلچهره سجادیه) و رابطه متزلزل و خشونت‌آمیز او با همسرش به گونه‌ای هدایت می‌شود که تا لحظه برملا شدن راز اصلی داستان، مخاطب سمپاتی شدیدی نسبت به محمود پیدا کرده است و گویا اعمال گذشته بَدمَن داستان دیگر برای مخاطب باورپذیر نیست. بِسان نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب، دیگر فرقی به حالمان نمی‌کند که بدانیم محمود در گذشته به چه میزان مرد آلوده و گناه‌کاری بوده است.
اما این ایراد بازمی‌گردد به نحوه ساختاربندی فیلم‌نامه. همان‌طور که گفته شده، انفجار داستان در انتهای پرده دوم و همزمان با نقطه‌عطف دوم (شلیک پیرمرد) جای‌گذاری شده است. چنین روندی تا این نقطه، کند، یکنواخت و بی‌روح پیش می‌رود. همچنین تمایزی میان پرده اول و دوم داستان احساس نمی‌شود و چنین چینشی از سوی نگارنده متن، تنها یک مقوله را برایمان شفاف می‌کند و آن هم همان نبود ایده‌های خلاقانه برای بسط دادن داستان یک‌خطی فیلم است. چیزی که اکثر فیلم‌های آپارتمانی در سینمای ایران از آن رنج می‌برند.
«ترک‌عمیق» اما از منظر پرداخت به کاراکتر خود (محمود) که دارای اختلال روحیست خوب عمل می‌کند. لوکیشن خانه با فضاسازی نوستالژیک و قدیمی خود، تماماً در اختیار اوست تا در آنجا روحیات شکست‌خورده و دارای ضعف خود را به نمایش بگذارد. طراح لباس در این زمینه هوشمندانه عمل می‌کند. نگاه کنید به تیپ محمود با آن کراوات نیمه‌باز و لباس چروک‌شده‌اش. شمایل یک مرد قمارباز و عرق‌خور در این لباس نمایان است.
موسیقی‌متن نیز در ابتدا یک حالت رویاپردازانه را خلق کرده و سپس در ادامه بهنگام نیاز، با تغییر سبک و افزایش ریتم و تمپو، احساس تنش و ترس را القاء می‌کند.
پایان‌بندی اما، به سبک آثار اصغر فرهادی (در اینجا؛ فروشنده) مشخص نمی‌شود که پیرمرد با آن دختر نوجوان چه کار کرده است؟ تجاوز؟ قتل؟ معلوم نیست! اگرچه طفره رفتن فیلم‌ساز برای بازگو کردن این مورد نشان از عدم توجه او به این موضوع را دارد اما این سؤال را در ذهن مخاطب باقی گذاشته و چنین سؤال بی‌پاسخی ترک‌عمیق را در دسته همان فیلم‌های اجتماعی و به اصطلاح درامی قرار می‌دهد که ایده یک‌خطی خود را ناشیانه در پیرنگ فیلم بلند قرار می‌دهند. درحالی که با ساخت یک فیلم‌کوتاه، ماجرا قابل حل شدن بود!