نقش سازندگی اخلاق اسلامی(۱) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
جایگاه، اهمیت و نقش تربیت و اخلاق سازنده را در حیات فردی و اجتماعی انسان توضیح دهید؟
پاسخ:
ریشهیابی فقدان ارزشهای اخلاقی
بیتوجهی به سازندگی اخلاقی نهتنها در جوامع شرق و غرب، که از حاکمیت دین الهی در آنها خبری نیست. به وضوح به چشم میخورد، بلکه حتی در میان جوامع اسلامی نیز در این گرفتاری تا حد زیادی مشهود است. اغلب مسلمانان به گواه اعمال و رفتار خود و نمونههای فراوان جنگ و خونریزی و کشتوکشتار فقط به خاطر اختلافات مذهبی خود، از آن همه آموزههای وحیانی و تعالیم عالیه اسلامی که در اختیارشان است، حظ و بهرهای نبردهاند. در نتیجه حیات فردی و اجتماعی آنان با انواع مشکلات و گرفتاریهای طاقتفرسا روبهرو میباشد، نمونه بارز آن در زمان حاضر نسلکشی مسلمانان مظلوم و مقتدر فلسطین به دست جنایتکاران و نژادپرستان خبیث و وحشی صهیویستی است که جلوی چشمان بیش از یکمیلیارد و هفتصدمیلیون مسلمان در سراسر دنیا این نسلکشی را به اشد وجه انجام میدهند و جهان اسلام به جز اندکی کشورهای حوزه مقاومت عکسالعملی از خود نشان نمیدهند. ریشه این نابسامانیهای موجود در جوامع اسلامی و در روابط بین مسلمانان، در درجه اول از این اصل ناشی شده که اخلاق متعالی اسلامی آنچنان که شایسته و بایسته است در میان مسلمانان قدر و اهمیت خود را بازنیافته و از طرف اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان جدی گرفته نشده است، بهطوری که در اغلب موارد که احکام و تعالیم دینی با اغراض و هوسهای شخصی تعارض پیدا کرده و مبارزهای جدی با امیال درونی را اقتضا کرده است، به جای اطاعت از احکام و ارزشهای الهی به پیروی از خواستهها و هواهای نفسانی خویش پرداختهاند و چهبسا اعمال و رفتار ناروای خود را توجیه دینی هم بکنند.
«زیّن لهم الشیطان اعمالهم» شیطان کارهای زشتشان را در نظرشان زینت و رنگ و لعات داد و از راه خدا بازداشت(عنکبوت-38) یعنی به جای اینکه سعی کنند خود را بر اساس تعلیمات اسلام تغییر داده و خویشتن را بر آن منطبق سازند، سعی کردهاند تعالیم دینی را بر امیال و خودخواهیهای خویش تطبیق دهند، و این بزرگترین سمی بوده است که مسلمانان در حق اسلام روا داشته و از پیشرفت آن در میان بشریت ممانعت کردهاند.
ضرورت توجه به سازندگی اخلاقی
احیای ارزشهای اصیل اخلاقی و بازگشت به اصول فراموششده اسلامی، شرط لازم برای حاکمیت بخشیدن به اسلام در جامعه ما است، زیرا برخلاف نظامهای حکومتی و اجتماعی دیگر که تنها از راه اعمال قانون به حاکمیت خود ثبات و استقرار میبخشند، حکومت اسلامی بر دوش فردفرد مسلمانان و بر دلهای آکنده از نور ایمان و معرفت آنان تکیه میزند، بهطوری که اگر مسلمانان خود را از اجرای دستورات فردی و اجتماعی اخلاقی اسلام معاف دارند، و تنها حریم قانون را مراعات کنند، در این صورت باید از پیدایی جامعهای که در همه شئون خود متأثر از اسلام بوده و به معنی واقعی اسلامی باشد، دور شد و چشم فروبست. اسلام به عنوان یک دین جامع الهی، راه و رسم کامل و جامعی برای زندگی انسان در همه جهات و ابعاد گوناگون طراحی کرده است. و یک روش عملی برای زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی انسان ارائه میدهد به طوری که در تمامی زمینهها الگوهای لازم را در اختیار او قرار میدهد. نظام حیات طیبه اسلامی، نظامی کاملا غنی و بینیاز از غیر است. اما این نظام زمانی پیروان خود را به جامعه آرمانی و مطلوب خود میرساند که جامعیت خود را حفظ کرده و «یومن ببعض و یکفر ببعض» نشده باشد و پیروی از کلیت آن کامل و همهجانبه باشد. زیرا تعالیم و آموزههای وحیانی اسلام از نظر ارتباط و پیوستگی متقابل، شبیه اعضای بدن انسان است، بهطوری که اگر بخشی از آن دچار آسیب شود، بخشهای دیگر آن نیز دستخوش آسیب خواهد شد. بنابراین زمانی جامعه مطلوب دینی و اسلامی پا به عرصه وجود خواهد گذاشت که نهتنها نظام حکومتی، شیوه قضا، نظام اقتصادی، مناسبات بینالمللی و شیوه حکمرانی و تعامل با مردم و... الهام گرفته از تعالیم عالیه اسلام باشد، بلکه اخلاق فردی و منش اجتماعی و سبک زندگی آحاد مسلمانان یا لااقل اکثریت آنان منطبق با آموزههای وحیانی اسلامی باشد. بنابراین بیتوجهی به سازندگی اخلاقی و معنوی، همین ناهنجارها و مشکلات موجود جوامع اسلامی را به وجود آورده و تلاشهای مسئولان و رهبران جوامع اسلامی را تا حد زیادی با ناکامی مواجه خواهد کرد. امام علی(ع) میفرماید: «من حسنت سیاسته دامت ریاسته» هرکس سیاستش نیکو باشد، ریاستش پایدار میماند.
(غررالحکم، ح8438)
(ادامه دارد)