kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۵۰۵۹
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۳

کدام خطر آينده انقلاب را تهدید می‌کند؟! (یادداشت روز)

 
 
«کرین برینتون» یک نظریه‌پرداز آمریکایی در حوزه انقلاب است. او بر این اعتقاد بود که در بررسی‌های خود پس از دوران گذار اولیه انقلاب‌ها‌، دوره «ترمیدور» چرخش یا بازگشت وجود دارد. دورانی که می‌توان آن را دوران نقاهت پس از فرو نشستن تب انقلاب 
دانست.البته برینتون تصریح می‌کند که با این تعبیر، قصد نوعی تمجید از واکنش «ترمیدوری» را ندارد و نباید از این تعبیر او، برداشت ستایش‌آمیزی داشت.
با همین نگاه است که نمی‌توان نظریه «برینتون» را برای همه انقلاب‌ها تعمیم داد چرا که خود او هم این اطمینان را ندارد که نظریه‌اش قابلیت تعمیم به همه انقلاب‌ها از جمله انقلاب اسلامی ایران را دارد. شاید با همین رویکرد است که رهبرمعظم انقلاب پيرامون امكان تطبيق نظريه برينتون بر انقلاب اسلامي و امكان استحاله انقلاب اسلامي و وقوع ترميدور منتفي می‌دانند. ايشان در تحليل ترميدوری از انقلاب اسلامی‌، در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) مي‌فرمايند: «در قوانین علوم اجتماعی درباره انقلاب‌ها، می‌گویند انقلاب‌ها همچنانی که يک فرازی دارند، اوجی دارند، یک فرودی هم دارند. مثل سنگی که شما پرتاب می‌کنید تا وقتی که قدرت بازوی شما پشت سر این سنگ است، بر خلاف جهت جاذبه زمین حرکت می‌کند. اما وقتی این قدرت از جاذبه زمین کمتر شد، این سنگ به سمت جاذبه طبیعی زمین بر می‌گردد. 
آن قوانین می‌گویند تا وقتی شور و انگیزه انقلابی در مردم هست، انقلاب‌ها به سمت جلو حرکت می‌کند، اوج می‌گیرند، بعد هم به تدریج این شور و هيجان و این عامل حرکت به پیش، کم می‌شود و در مواردی تبدیل به ضد خود می‌شود. انقلاب‌ها سقوط می‌کنند و بر می‌گردند پایين..... انقلاب اسلامی شکست خوردنی نیست. این انقلاب فرود آمدنی نیست. این انقلاب از سیر و حرکت خود باز نمی‌ایستد؛ چون جامعه ما یک جامعه مؤمن و دینی است و دین و ایمان اسلامی در اعماق دل مردم، از همه قشرها، نفوذ دارد. مردم به معنای حقیقی کلمه به دین معتقدند.»
 نظرية ترميدور و ساير نظريات مربوط به انقلاب‌ها همچون نظريات مارکسيستي که از آنها نوعي جبر و حتميت در روند انقلاب استفاده مي‌شود، به هيچ وجه قابل پذيرش نيست؛ چراکه نقش و اراده افراد را در تحولات اجتماعي ناديده انگاشته‌اند. در واقع، هيچ چرخش و ترميدوري در انقلاب‌ها رخ نخواهد داد، مگر آنکه در افراد جامعه شاهد نوعي چرخش باشيم. انسان‌ها با اراده خود مي‌توانند با در نظر گرفتن آسيب‌ها و آفت‌هاي متوجه يک انقلاب، راهکارهاي مناسبي براي مقابله با آن آسيب‌ها و آفت‌ها بيابند و ارزش‌هاي انقلاب را همچنان حفظ کنند و یا مي‌توانند با ناديده انگاشتن آسيب‌ها و آفت‌ها، زمينة چرخش انقلاب را فراهم کنند. بنابراين، هر تغيير و تحولي در انقلاب‌ها به اراده و عملکرد افراد و کارگزاران آن بستگي دارد. 
 رهبر معظم انقلاب همواره تلاش داشته‌اند پاسخ کساني که انقلاب اسلامي ايران را با همين طرز تفکر دنبال می‌کنند و ادعا مي‌کنند که امروز در انقلاب ايران چرخش و بازگشتی واقع شده است بدهند و می‌فرمایند:
«انقلاب‌های بزرگ دنیا که در تاریخ 200 سال اخیر ما اینها را می‌شناسیم‌، بنابر همین تحلیل‌، همه با آن نظریه قابل انطباق هستند. اما انقلاب اسلامی از این تحلیل جامعه شناختی به کلی مستثنی است. بارها عرض کرده‌ایم که تجسم انقلاب در جمهوری اسلامی و در قانون اساسی جمهوری اسلامی است.نویسندگان قانون اساسی که از نظر امام و مکتب امام درس گرفته بودند‌، در خود این قانون عامل تداوم بخش انقلاب را گذاشته‌اند.»
آنچه رهبر حکیم انقلاب از آن با عنوان یک آفت یاد می‌کنند، ترمیدور و بازگشت به گذشته نیست‌، بلکه «استحاله توطئه‌محور» است. 
سناریوی استحاله قدرت‌محور و توطئه‌گرایانه بر این پیش فرض مستقر شده است که در نزاع بین دو قدرت سیاسی یعنی جمهوری اسلامی و غرب‌، طرف مقابل سعی می‌کند با استفاده از توانمندی‌های خود چنان به ساختار و پنداشته‌های مردم و نخبگان جامعه تسلط پیدا کند که منجر به تغییر در ساختار‌، رفتار یا گفتار جمهوری اسلامی گردد. «نفوذ» کلمه‌ای است که در چند سال اخیر و به ویژه از دوران مذاکرات هسته‌ای وارد قاموس سیاسی ما شده است که شاید آن را بتوان به عنوان معادل «استحاله  توطئه محور» تلقی گردد. 
رهبرحکیم انقلاب‌، هدف اولیه نفوذ را ورود عناصر ضعیف النفس به ساختار حاکمیت نظام‌، هدف متوسط را استحاله انقلاب و هدف نهائی دشمن از نفوذ را براندازی جمهوری اسلامی می‌دانند. فارغ از سنخ شناسی شیوه نفوذ در جمهوری اسلامی‌، براساس بيانات رهبرمعظم انقلاب، دشمن برای رسیدن به هدف خود يعني«استحاله توطئه محور» در سه حوزه ورود و اقدام می‌کند:
1-تغيير ذائقه فرهنگي يكي از راه‌هاي مؤثر جهت پيشبرد هدف دشمن است چنين تجربه‌هايی نه صرفا نسبت به انقلاب اسلامي، بلكه نسبت به ساير كشورها و تمدن‌هاي ديگر نيز وجود داشته است. رهبر معظم انقلاب نسبت به چنين امري در انقلاب اسلامي بارها هشدار داده و مي فرمايند: «غربي‌ها تلاش مي‌كنند كه افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند، یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثر را، افرادی که می‌توانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر عبارت است از تغییر در باورها، آرمان‌ها، نگاه‌ها، سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند؛ یعنی کاری کنند که شما همان جوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه می‌کند... 
هدف این است. هدف نفوذ این است.»
بر همين اساس است «مارک گلن» نویسنده و تحلیلگر آمریکایی در مصاحبه‌ای با اشاره به تلاش نفوذ فرهنگی برای تغییر در فکر، اندیشه و باور جوانان ایرانی می‌گوید:
«داستان اسب تراوا را به یاد بیاورید. آمریکایی‌ها دقیقا قصد دارند این مسئله را در قبال ایران اجرا کنند. از طریق رسانه‌ها آنها می‌خواهند ‌هالیوود را به درون خانه‌های ایرانی بیاورند تا از این طریق جوانان شما را نسخه ایرانی فرهنگ مدنظر خودشان کنند.»
با همين نگاه است که رهبر معظم انقلاب معتقدند «دشمن برای نفوذ فرهنگی سعی می‌کند باورهایی را که جامعه را سرپا نگه داشته دگرگون، مخدوش و در آنها رخنه کند؛ یکی از راه‌های ورود و نفوذ، ایجاد خلل در باورها است؛ باور انقلابی، باور دینی در معرفت‌های انقلابی و دینی اختلال ایجاد می‌کنند؛ رخنه کردن در اینها است و از همه طرق هم استفاده می‌کنند و آدمهای گوناگونی هم دارند؛ استاد دانشگاه هم دارند، فعال دانشجویی هم دارند، نخبه فکری و علمی هم دارند؛ همه جور آدمی برای ایجاد این رخنه‌ها هستند». 
2-تغییر در دستگاه محاسباتی نظام یکی دیگر اقدامات دشمن برای سلطه فکری بر انقلاب اسلامی است.آنچه موجب تصميم‌گيري افراد مي‌شود دستگاه محاسباتي آنهاست. تفاوت در دستگاههاي محاسباتي افراد باعث تصميم‌گيري افراد مختلف در شرايط يكسان مي‌گردد. بخشي از علت رفتار انقلابي نظام اسلامي به‌ خاطر سيستم محاسباتي است كه انقلاب اسلامي ايجاد كرده است. بر اين اساس به اعتقاد رهبر معظم انقلاب دشمن سعي مي‌كند كه اين سيستم محاسباتي را تغيير دهد. ايشان معتقدند كه «هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظه‌ هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود. آن‌وقت، وقتی نتیجه این بشود که فکر مسئولین و اراده‌ مسئولین در مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیاید دخالت مستقیم بکند؛ نه، مسئول کشور همان تصمیمی را می‌گیرد که او می‌خواهد. وقتی محاسبه‌ این حقیر عوض شد، تصمیمی را می‌گیرم که او می‌خواهد؛ من همان کاری را که او می‌خواهد مفت و مجانی انجام می‌دهم؛ گاهی بدون اینکه خودم بدانم -یعنی اغلب بدون اینکه خودم بدانم- این کار را انجام می‌دهم. [بنابراین] سعی می‌کنند محاسبات مسئولین را عوض کنند. پس آماج اوّل مسئولینند.» آنچه دولت‌های یازدهم و دوازدهم در بحث مذاکرات هسته‌ای انجام دادند و یک دهه سرنوشت اقتصاد و معیشت مردم را به مذاکرات هسته‌ای و مراوده مالی با آمریکا و کشورهای اروپایی در قالب «ساز وکار و کانال ویژه مالی با اهداف خاص(spv)» یا «ابزار پشتیبانی مبادلات تجاری(اینستکس)» انجام دادند همان تغییر در دستگاه محاسباتی مسئولان جمهوری اسلامی بود که در آن مقطع انجام گرفت.
3-تقویت شبکه حامیان غرب در داخل یکی دیگر از تاکتیک‌های غرب و در راس آنها آمریکا برای نفوذ سیاسی در ایران است. ایجاد یک جریان سیاسی غربگرا زمینه را برای اعمال سياست‌هاي آنها آماده كند. رهبر معظم انقلاب در اين زمينه معتقدند كه «آنها دوست نمی‌دارند که یک نفر از خودشان را بر یک کشوری مسلط بکنند، مثل آن چیزی که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در هند این کار را کردند؛ از خودشان آنجا مأمور داشتند؛ یک نفر از انگلیس رئیس هند بود. امروز این امکان‌پذیر نیست؛ برای آنها بهتر این است که از خود آن ملت کسانی در رأس آن کشور باشند که مثل آنها فکر کنند، مثل آنها اراده کنند، مثل آنها و بر طبق مصالح آنها تصمیم بگیرند؛ این نفوذ سیاسی است. هدف این است که در مراکز تصمیم‌گیری نفوذ کنند.... اینها کارهایی است که دشمن انجام می‌دهد.» ايشان نتيجه نفوذ و تقويت شبكه حاميان غرب در انقلاب اسلامي را اين گونه تفسير مي‌كنند كه «وقتی دستگاه‌های سیاسی و دستگاه‌های مدیریتی یک کشور 
تحت تأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آن وقت همه تصمیم‌گیری‌ها در این کشور بر طبق خواست و میل و اراده مستکبرین انجام خواهد گرفت.»
بنابراین امروز نباید تصور شود که «ترمیدور» و بازگشت به قبل از انقلاب اسلامی در بستر یک نظریه سیاسی و در یک سیکل زمانی خاص قابل وقوع است‌، بلکه آنچه برای آینده انقلاب اسلامی خطرناک است جریان نفوذ در دستگاه تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر نظام و تغییر در دستگاه محاسباتی نظام و تقویت شبکه حامیان غرب در داخل است که متاسفانه امروز رگه‌هایی از آن در بخش‌هایی از کشور دیده می‌شود و اگر از گسترش آن جلوگیری نشود‌، هزینه‌های گزافی را در آینده برای زدودن آن باید بپردازیم. 
حسن رشوند