kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۴۶۱۷
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۰
نگاهی به مجموعه مستند «کشور بی‌ارزش: خاندان مرداک»

مافیای قانونی که یک قرن دوام آورد

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
تکیه بر قانون و پرهیز از فساد و رانت بازی 
در هر کشوری، جزو مواردی است که اگر رعایت نشود، امید مردم به آن سیستم از بین می‌رود و اعتمادی باقی نمی‌ماند. البته باید این مسئله را هم در نظر گرفت که هر جا قدرت هست، امکان وجود انسان‌های فاسد هم وجود دارد که طمع مال و قدرت کورشان می‌کند و باعث می‌شود، از موقعیتشان سوءاستفاده کنند. با همه این‌ها سیستمی که خودش، خودش را اصلاح می‌کند و با وجود تمام مشکلات‌، با فساد از درون مبارزه می‌کند، فرسنگ‌ها فرق دارد با سیستمی که فاسدان را به حال خودشان رها می‌کند و تنها در صورت ضربه به قدرتمندان، به حساب فرد مورد نظر می‌رسد.... 
مستند سریالی «کشور بی‌ارزش: خاندان مرداک» به کارگردانی مشترک «مور لوشی» و «دنیال سیوان»، محصول سال 2022شبکه HBO آمریکا است. 
این مستند در مورد خاندان مرداک است که حدود صد سال در منطقه «هَمپتون» در کارولینای جنوبی آمریکا، قدرت را به دست گرفته و همه چیز را به فساد کشیده بودند... در نهایت سد این همه ظلم، به خاطر یک قتلِ درون خانواده، سر ریزشد و جنایت‌های پنهان، آشکار شدند....
داستان خاندان فاسد
داستان مستند سریالی «کشور بی‌ارزش...» در طول سه قسمت، پله پله در مورد خاندان مرداک که قدرت را در همپتون به دست گرفته بودند و هر طور دوست داشتند از قانون سوءاستفاده می‌کردند، پیش می‌رود.
در ابتدا مخاطبین در مورد پسر کوچک خانواده یا «پال» می‌بینند که یک شب با دوستانش سوار قایق تفریحی می‌شود و با وجود مستی بیش از حد، دست از خوردن مشروب نمی‌کشد و با اصرار، راندن قایق را هم به دست می‌گیرد....
آن شب هر چه دوستانش به او التماس می‌کنند تا دیگر ننوشد یا حداقل فرمان را به آن‌ها که هوشیارتر بودند بدهد، پال قبول نمی‌کند و همین لجبازی باعث فاجعه می‌شود و در نهایت علاوه‌بر زخمی شدن همه شان، 
«مالوری» نامزد یکی از دوستانش هم به دریا پرت می‌شود و جسدش تا چند هفته بعد پیدا نمی‌شود....
در دادگاه پال به کمک پدر وکیلش و خانواده قدرتمندش، نجات پیدا می‌کند و بدون گذراندن حتی یک روز در زندان، آزاد می‌شود!
بعد از این اتفاق، دوربین به سمت یک خانواده داغدار دیگر می‌رود، که پسرشان کشته و در جاده انداخته می‌شود... خانواده فرد مورد نظر عنوان می‌کنند بلافاصله بعد از پیدا شدن جسد پسرمان، خاندان مرداک سرو کله‌شان پیدا می‌شود و ما آن زمان حتی نمی‌دانستیم اینها این‌جا چه کار می‌کنند!
بعد از مدتی معلوم می‌شود که شایعاتی در مورد رابطه این پسر با پسر بزرگ مرداک‌ها یا «باستر» وجود داشته و همه به این نتیجه می‌رسند که مرداک‌ها برای جلوگیری از رسوایی پسر بزرگشان، ترجیح دادند مرتکب این قتل شوند و این پرونده را هم سریع در قوه قضائیه بستند!
در قسمت سوم مخاطبین می‌بینند وقتی «گلوریا» خدمتکار خانه مرداک‌ها، بعد از 20 سال خدمت به ادعای این خانواده، بر اثر حادثه از پله‌ها سقوط می‌کند، الکس مرداک پدر خانواده، به خانواده قربانی می‌گوید که از بیمه برای آن‌ها غرامت می‌گیرد ولی این غرامت چهار و نیم میلیون دلاری به جای جیب قربانیان، به حساب مخفی الکس واریز می‌شود!
در نهایت همه مردم همپتون با وجود اینکه می‌دانستند این خانواده جنایت کارند، نتوانستند هیچ کاری در مورد آن‌ها بکنند و خون‌های زیادی بر زمین ریخته شدند تا اینکه یک شب همسر مرداک «مگی» که جدا از الکس زندگی می‌کرد، با پسرش پال به خانه می‌آیند.
آن شب مگی و پال، به وسیله شلیک گلوله‌هایی که ضاربش هرگز معلوم نشد، هر دویشان کشته شدند... الکس ادعا می‌کرد در زمان شلیک گلوله، به دیدن مادرش که آلزایمر داشت رفته بود و در برگشت با جسدهای همسر و پسرش رو‌به‌رو شده است.
این جنایت آخر باعث شد دوستان و آشنایان الکس در قوه قضائیه تصمیم بگیرند الکس را برای جلوگیری از ضرر کمتر، مجازات کنند. بعد از این اتفاق، همه پرونده‌های قبلی دوباره باز شدند و حقایق دیگری پیدا شد.
مافیای قانونی
در مستند «کشور بی‌ارزش...» مخاطبین می‌بینند که خون انسان در آمریکا بر خلاف فیلم‌ها و سریال‌های شان، تا چه حد بی‌ارزش است و پرونده‌های قتل چقدر راحت بسته می‌شود.
طبق گفته مردم همپتون، این شهر در ایالتی واقع شده که مردم فقیر زیادی دارد و بیکاری در آن موج میزند. به خاطر همین هم خانواده مرداک به دلیل داشتن زمین و پول و مهم‌تر از همه به خاطر داشتن قدرت، همیشه به نوعی جزو اشراف‌زاده‌های آن ایالت شناخته می‌شدند.
به گفته مردم و شاهدان، تقریبا همه مردم می‌دانستند که در پرونده‌هایی که خیلی زود بسته می‌شد، پای این خاندان کثیف وسط بود ولی هیچ کس جرئت اعتراض نداشت چرا که مرداک‌ها با تسلط بر روی قانون، هر بار می‌توانستند از مخمصه در بیایند و خودشان را به کمک همدیگر نجات بدهند.
در یکی از قسمت‌های این مستند، یک نفر از همشهریان مرداک‌ها عنوان می‌کند که در کل همپتون، حتی یک نفر را نمی‌شناسد که جرئت حمله به خانه مرداک‌ها را داشته باشد و اصلا اگر چنین شخصی در آن منطقه وجود داشت حتما می‌بایست یک آدم با نفوذ باشد مثل خود مرداک‌ها.
به خاطر همین هم شک همه به خصوص انسان‌های با نفوذ در این پرونده، به سمت الکس مرداک متمرکز شد و به خاطر مرگ همسر و پسر الکس، این‌بار بر هیچ چیز سرپوش گذاشته نشد و دانه دانه پرونده‌ها و فسادها رو شدند.
دیوار ظلمِ صد ساله
در مستند «کشور بی‌ارزش...» مخاطبین می‌بینند که مردم همپتون از مرداک‌ها به عنوان پادشاهان منطقه‌شان یاد می‌کنند و قدمت این خاندان نحس و فاسد را در کارولینای جنوبی، حدود یک قرن تخمین می‌زنند. 
به خاطر همین هم هیچ یک از قربانیان امیدی نداشتند که روزی عدالت در موردشان اجرا شود و همگی می‌گفتند مرداک‌ها همیشه طوری رفتار می‌کردند که انگار خیلی راحت می‌توانند از زیر هر کاری در بروند.
این وضعیت به همین منوال پیش می‌رفت تا قتلی در خود خانواده اتفاق افتاد.
واقعیت این است که پشت پرده سیاست‌ها و باندبازی‌های آقازاده‌ها در هر کشوری را فقط خودشان می‌دانند نه مردم عادی ولی در مورد پرونده مرداک‌ها، اینکه در نهایت به خاطر یک درگیری درون خانواده، پرونده‌های دیگر هم دانه دانه رو شدند، نشان از این قضیه دارد که بقیه فامیل ترجیح دادند عضوی که گند کار را در آورده، رها کنند تا با او پایین کشیده نشوند....
بعد از این اتفاق با بررسی‌های بیشتر، مردم می‌فهمند که الکس مرداک، به مدت ده سال، از شرکت‌های بیمه با نام قربانیان پول به جیب زده است.
حقیقت این است که گرفتن خسارت از شرکت‌های بیمه خارجی آن طور که مردم فکر می‌کنند راحت نیست و برای این کار، قربانیان حتما نیاز به یک وکیل ماهر دارند که قانون را کاملا بشناسد و به نوعی بتواند پول را از حلقوم شرکت بیمه مورد نظر بیرون بکشد....
به خاطر همین هم اغلب مردم بینوایی که هیچ راهی برای گرفتن حق‌شان از شرکت‌های بیمه نداشتند، به عنوان آخرین راه به الکس مرداک مراجعه می‌کردند و او هم با کلنجار رفتن، از شرکت‌های بیمه پول قربانیان را زنده می‌کرد، منتها به جای حساب آن‌ها همه پول را به حساب مخفی خودش می‌ریخت و این روند ده سال بود که اتفاق می‌افتاد و قربانیان هم به خاطر فقر و ناتوانی در گرفتن وکیل، نمی‌توانستند حق‌شان را از این دزد بی‌رحم بگیرند....
در جلسه دادگاه الکس، وکیل او ابتدا سعی کرد با بیان این مسئله که الکس معتاد است و در حال ترک، یک سری کارهای او را در مورد پرونده‌های اخیرش توجیه کند ولی وقتی گند‌های بزرگ‌تر و پولشویی‌های الکس رو شدند، دیگر راهی برای توجیح باقی نماند و بقیه پرونده‌های قتل هم که در زمان خودشان خیلی راحت بسته شدند، به لطف پرونده قتل پسرو همسر الکس، دوباره باز شدند و فقرا هم در این میان، امیدوار شدند تا حداقل قانون در مورد عزیزانشان که توسط مرداک‌ها کشته شدند، در کنار پرونده‌های فسار مالی، راه خودش را برود و حقیقت آشکار شود.
بعد از این اتفاقات به گفته بیشتر کسانی که در این مستند با آن‌ها مصاحبه شده بود، مرداک‌ها از آسمان به زمین افتادند و در کمتر از یک سال، اعتبار‌شان را از دست دادند....
این سیطره 100 ساله بر یک ایالت و انجام انواع و اقسام جنایت‌ها، بدون ترس از عواقب آن، به احتمال زیاد چیز عجیب و جدیدی در آمریکا نیست، مخصوصا که طبق سیاست‌های کلان این کشور، هر کسی که قدرت بیشتری داشته باشد می‌تواند زور بگوید و حق بقیه را بخورد. 
شاید انتخاب اسمی مانند کشور بی‌ارزش در ابتدای نام این مستند هم به نوعی، به همین بی‌در و پیکر بودن قانون و بی‌ارزش بودن انسانیت و جان انسان‌ها در این کشور اشاره داشته باشد.