اندر برکات ویرانی در زندگانی!!
در زندگانی ممکن است لحظاتی برای آدمی حادث شوند که بالاجبار یا بالاختیار، قید تمامی تلاشها و اندوختههای گذشته را بزند و از صفر آغاز کند.
بسیار اتفاق افتاده است که فردی با سختی بسیار، سنگ روی سنگ میگذارد و ذرهذره انباشته میکند و رج به رج میبافد و...؛ اما به ناگاه هوس میکند که تمام آن مرارتها و مشقتها را با تلنگری کوچک و به دست خویش از بین ببرد!
در وهله نخست، شاید ارتکاب چنین عملی احمقانه انگاشته شود اما با اندکی تأمل میتوان به جوانب مثبت آن نیز پی برد، چراکه از صفر شروع کردن و نادیده انگاشتن مجاهدتهای سابق از دو جنبه قابل بررسی است. اول اثرات مثبت و ثانی تأثیرات منفی.
اگر که بخواهیم از جنبه منفی شروع کنیم، خداوند به زیبایی در مصحف شریف از «الذین حبطت اعمالهم» یاد کرده و تشبیهی هوشمندانه را متذکر شده است.
خداوند متعال در تشریح این قبیل افراد، اعمالشان را در حکم مزرعه مثمری میپندارد که با وزش آرام بادی گرمسیری به تلی از خاکستر بدل میگردد: «وزندگى دنيا را براى آنان وصف كن كه [در سرعت زوال و ناپايدارى] مانند آبى است كه آن را از آسمان نازل كنيم، پس گياه زمين به وسيله آن [به طور انبوه و درهم پيچيده] برويد [و طراوت و سرسبزى شگفتانگيزى پديد آورد] آنگاه [در چشم به هم زدنی] خشك و ريزريز شود كه بادها آن را به هرسو پراكنده كنند و خدا بر هر كارى تواناست.» (سوره کهف – آیه 45)
البته ناگفته نماند که در توصیف افرادی که مشمول حبط اعمال میشوند، مقدمات و مؤخراتی ملحوظ است اما چه بسا افرادی هستند که همچون تمثیل قرآنی فوق، آتش به خرمن خود میاندازند و بیهیچ توجیه و دلیل قانعکننده ای، حسنات خویش را مبدل به سیئات مینمایند که این خود از جمله تأثیرات منفی برخی «خود ویرانی»ها به شمار میرود!
اما محتمل است که «خود ویرانی» برخلاف بار معنایی و لغوی منفیاش، اثرات و برکات مثبتی را نیز درپی داشته باشد!در همین ارتباط نیز نبی اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) حدیثی بیبدیل و تمثیلی بینظیر را در این باره اظهار میدارند: «من بچهها را به پنج صفت دوست دارم؛ اول آنکه بسیار گریه میکنند و دیده گریان کلید بهشت است. دوم آنکه با خاک بازی میکنند. سوم آنکه با یکدیگر دعوا میکنند ولی زود آشتی کرده و کینه به دل نمیگیرند. چهارم، چیزی برای فردا ذخیره نمیکنند. پنجم، خانه میسازند و سپس خراب میکنند.»
ایشان چنین میفرمایند که شایسته است که ترک دنیا و عدم دلبستگی به ظواهر آن را از کودکان و خردسالان آموخت چراکه ایشانند که در ملاعب خویش، سازهای را با تحمل رنج و سختی بسیار میسازند و بلافاصله پس از اتمام بازیشان، بدست خود آن را ویران نموده و خراب میکنند و نه تنها متأثر و ناراحت نمیشوند بلکه شادمانه به کاری دیگر اشتغال مییابنداز این روی میتوان دریافت که در پس هر از مبدأ آغاز کردن و هر از صفر شروع نمودنی، شاید خیر و برکتی نهفته که آدمی از آن بیاطلاع باشد!
چه بسا اگر «حر بن یزید ریاحی» به جمع انصارالحسین (سلام الله علیه) نمی پیوست و انباشتهها و مجاهدت هایش در جبهه امویان لعین را پیگیری مینمود، آنگاه ارتقا مقام مییافت و هبه و صله و حکم امارت دریافت میکرد و دنیایش را آباد مینمود اما چنین نکرد و متاع قلیل دنیا را با متاع کثیر آخرتش تعویض ننمود و شد آنچه باید میشد.در دنیای امروزی نیز بسیار شنیدهایم که فلان محصل یا دانشجو بعداز چند سال تحصیل در بهمان رشته دانشگاهی، از دانشگاه انصراف داد و رشته دیگری را پیگیری نمود و هم اکنون سیل درآمد است که به سمتش سرازیر میشود.
آری چه اگر «محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) در همان حوزه طبابت تداوم تحصیل میداد، دیگر «منظومه حیدر بابا» و «علی ای همای رحمت» سروده نمیشد یا اگر «بیل گیتس» و «استیو جابز» از دانشگاهشان اخراج نمیشدند یا انصراف نمیدادند، دیگر نامی از دو غول بزرگ کامپیوتری جهان به نامهای «Microsoft” و"Apple” نبود!غرض آنکه بهتر است گهگاهی آدمی ساختههایش در شئون مختلف زندگی را به دست خویش ویران نماید و از برخی قیود رهایی یابد تا بیش از پیش قدردان داشتهها و اندوخته هایش بوده و خدای سبحان را از جانب این جوانب بیش از پیش شکرگزار باشد.
*محمد زندی/دانشجوی مقطع کارشناسی