کد خبر: ۳۰۴۱۳۸
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۴
حکایت سینماتوگراف 2

باز هم جشنواره‌های سیاه و سفارش‌های سفارتی 

 
 
 
سعید مستغاثی
  بخش صد و سه
  مراسم اهداء جوایز هفتمین دوره جشنواره‌ای موسوم به «فیلم‌های ایرانی استرالیا» در اردیبهشت 1397 در باغ سفارت این کشور برگزار شد و برخی فیلم‌های ایرانی سال‌های گذشته طی این مراسم جایزه دریافت کردند. گویا این جشنواره در ماه آبان سال 1396 با نمایش 11 فیلم ایرانی در برخی از شهرهای استرالیا توسط دولت ایالت «کویینزلند» از مهم‌ترین استان‌های این کشور برگزار شده بود. فردی ایرانی تبار به نام «آرمین میلادی» از طرف این دولت، برگزار‌کننده جشنواره بود. میلادی به عنوان دلال فیلم، آثار خاص از فیلمسازان ایرانی و برخی کشورهای دیگر را در استرالیا به نمایش گذاشته و در این مسیر حتی از برخی عناصر معلوم‌الحال نیز استفاده کرده، از جمله فیلمی به نام «رویاهای دور» باشرکت محسن نامجو (خواننده فحاش به باورهای مردم). 
گفتنی است، سفارتخانه‌ها و باغ سفارت همواره در تاریخ معاصر ایران و در ذهن ایرانیان، تداعی‌گر خاطرات تلخ استعمار و فریب و نفوذ بیگانه بوده است، از همان زمان که مشروطه خواهان 
را به داخل باغ سفارت انگلیس کشاندند تا مشروطه ایرانی از دیگ پلوی این سفارت بیرون بیاید تا برگزاری شب‌های کانون نویسندگان فرمایشی در باغ انجمن فرهنگی سفارت آلمان در مهرماه 1356 برای انحراف نهضت مردم و برپایی نوع دیگری از مشروطه انگلیسی تا اعطای نشان‌های فرهنگی و سیاسی دولت‌های بیگانه مانند لژیون دونور، شوالیه و یا... در این سفارتخانه‌ها به برخی از هنرمندان که آنها را در رده خدمتگزاران دربارهای اروپایی قرار داد و تا ملاقات‌های آنچنانی ماموران ویژه خارجی با متهمین و محکومین قضائی در همین سفارتخانه‌ها. 
و حالا در یک اقدام نامعمول، مراسم اعطای جوایز جشنواره‌ای که گویا سال 1396 در خارج کشور انجام شده بوده، در اردیبهشت 1397 در باغ سفارت استرالیا برگزار گردید! و در این مراسم نه چهره‌های فرهنگی و هنری که سفیر استرالیا حضور داشت. 
جانشین انجمن‌های فراماسونری و نهادهای درباری
کمی دقت در فیلم‌های به نمایش درآمده و همچنین آثار برگزیده نشان می‌داد که این آثار تقریبا از یک طیف خاص انتخاب شدند که بیشتر به بهانه فیلم‌های اجتماعی، به نمایش فلاکت و مصیبت و فقر و نابسامانی پرداخته و جای فیلم‌هایی که به نحوی از انحاء به گفتمان انقلاب و مردم نزدیک است، در میان آنها خالی بود. البته این نوع انتخاب و گزینش و داوری، دیگر در فضای سینمای ایران پدیده‌ای غریب به شمار نمی‌آید. نوعی حمایت و تقدیر و تجلیل خارجی که سینماگر و فیلمساز را به طرف معیارهای خاص خودشان متمایل کرده تا ولو به طور ناخودآگاه براساس همان معیارها و ملاک‌ها حرکت نموده، شاید بتوانند در آن سوی آب‌ها مطرح شده و بلکه به نان و نوایی برسند. گفتنی است در غیاب انجمن‌های فراماسونری و نهادهای درباری و مراکز استعماری که پیش از انقلاب، سینمای ایران را هدایت می‌کردند، در سال‌های پس از انقلاب این جشنواره‌های خارجی بودند که به همین شکل، هدایت بخش عمده سینمای ما را برعهده داشته و جریان اصلی آن را در سمت و سوی مورد نظرشان سوق دادند و اینک چند سالی است که به طور رسمی برخی سفارتخانه‌ها، نهادهای سیاسی و حتی اتحادیه اروپا نیز وارد گود شده تا سینمای ایران در همان جهت سفارشی و سفارتی پیش ببرد حال چه به عنوان یک فیلم سفارشی در افتتاحیه جشنواره فیلم کن با 7 میلیون یورو هزینه و چه به صورت دیگر که این فقره جایزه در باغ سفارت استرالیا نیز از تازه‌ترین نمونه‌های آن محسوب شد. 
لازم به ذکر است که استرالیا همچنان در قرن بیست و یکم نه یک کشور مستقل بلکه یک فرمانداری کل از کشورهای به اصطلاح مشترک‌المنافع و در زمره مستعمرات انگلیس محسوب شده و ریاست آن که عنوان «فرماندار کل» را دارد، از سوی ملکه یا پادشاه انگلیس انتخاب می‌شود!! 
پنجمین جشنواره فیلم‌های ملال انگیز و مازوخیستی ایران در کلن!
دوره پنجم فستیوال فیلم‌های سینمای ایران در کلن آلمان طی روزهای 17 تا 21 ماه مه 2018 (27 تا 31 اردیبهشت 1397) برگزار شد. در این دوره چند فیلم کوتاه به همراه 13 فیلم بلند به نمایش در آمدند. فیلم‌هایی مانند «خوک» (مانی حقیقی)، «کله سرخ» (کریم لک زاده)، «لِرد» (محمد رسول اف)، «هندی و هرمز» (عباس امینی)، «اسرافیل» (آیدا پناهنده)، «تابستان داغ» (ابراهیم ایرج زاد) که اغلب تصویر واقعی از جامعه ایرانی نمایش نداده و به جعل تصاویری سیاه و چرک و فاجعه بار از این جامعه پرداخته بودند. برخی از آنها نیز مانند «لِرد» نه تنها پروانه ساخت و نمایش نداشتند بلکه بخشی از آن در حمایت از فرقه بهائیت ساخته شده بود. 
جشنواره فیلم‌های ایرانی در کلن آلمان در 30 اردیبهشت سال 1393 با کنفرانسی مطبوعاتی در خانه سینما با حضور فرهاد توحیدی رئیس هیئت‌مدیره و سخنگوی وقت خانه سینما، شهرام مکری (فیلمساز) و سیامک پور شریف (مقیم آلمان) به عنوان رئیس هیئت‌مدیره و دبیر این جشنواره کلید خورد و اولین دوره‌اش هم در روزهای 29 مه تا اول ژوئن 2014 برابر با 8 تا 11 خرداد 1393 در آلمان با حضور فرهاد توحیدی در شهر کلن آلمان برگزار شد. علاوه‌بر سازمان سینمایی، وزارت امورخارجه نیز از جمله حامیان جشنواره مذکور بود که فرهاد توحیدی در مصاحبه‌اش با وب سایت BBC فارسی به تاریخ 13 خرداد 1393، صریحا به آن اشاره داشت.
این جشنواره که 4 دوره قبل آن نیز بحث برانگیز بود با همکاری بنیاد ‌هاینریش بل آلمان و البته برخی حمایت‌های دولت این کشور برگزار شده و همواره محلی برای نمایش آثاری از این سینما بوده که یا پروانه نمایش نداشتند و یا تصویر نابهنجاری از جامعه ایرانی را به نمایش می‌گذاردند. این تصویر آنچنان نامطلوب و سیاه بود که سال 1396 و پس از برگزاری چهارمین دوره، صدای رسانه‌های خارجی حامی این فستیوال را نیز در آورد یعنی آش آن‌قدر شور بود که به قول معروف صدای خان هم درآمد. چنانچه وب سایت رادیو آلمان (دویچه وله) و 
وب سایت رادیو فرانس(rfi) به انتقاد از فیلم‌های ایرانی نمایش داده شده در آن پرداخته و آنها را «تلخ و پر درد» و همچنین «ملال انگیز و در مواردی خشن و مازوخیستی» توصیف کردند که توضیح آن در صفحه‌های پیشین آمد.
این بار در حمایت از جاسوسان محیط زیست!
جشنواره فیلم‌های ایرانی در کلن که چند سالی بود با همکاری دولت آلمان و برخی نهادهای به اصطلاح سینمایی داخل کشور در شهر کلن آلمان برگزار می‌شد، برنامه سال 1397 خود را ظاهرا به فیلم‌های مستند درباره محیط زیست ایران اختصاص داد اما با دعوت از یکی از متهمان پرونده جاسوسان محیط زیست به نام کاوه مدنی (که از ایران‌گریخته بود) به عنوان مهمان ویژه این جشنواره، عملا نشان داد که بحث محیط زیست تنها، یک بهانه بوده و مسئله اصلی دفاع از افرادی بود که به بهانه محیط زیست، به تهیه اطلاعات و اخبار و عکس و فیلم از مناطق حساس ایران برای سرویس‌های اطلاعاتی غرب اقدام کردند.
جشنواره فیلم‌های ایرانی در کلن که 9 تا 11 آذرماه سال 1397 در «سینما پلاست» این شهر برگزار شد، در سال‌های گذشته نیز اغلب محل نمایش فیلم‌های توقیفی و یا ضدایرانی بود که از فرط سیاه‌نمایی بعضا سر و صدای برخی از نشریات و ناظران خارجی را نیز درآورد. فی المثل وب سایت رادیو «دویچه وله» دو سال قبل، بعد از نمایش فستیوال فیلم‌های ایرانی در کلن نوشت:
«...فیلم‌های ایرانی به شکل ویژه‌ای تلخ و پردرد هستند... فیلم‌های اجتماعی به فجایع خانوادگی ختم می‌شوند و کمدی‌های شاد و سبک به مصیبت و ماتم منتهی می‌گردند...»
 و رادیو فرانسه نیز در مورد فیلم‌های به نمایش درآمده ایرانی در فستیوال کلن گفت:
«... فیلم‌های ایرانی تیره، ناامید‌کننده، ملال آور و گاه خشن و مازوخیستی هستند...»