kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۳۵۸۹
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۱

چگونه صهیونیسم اسرائیل را نابود خواهد کرد(نگاه)

 

مترجم: سید محمد امین آبادی
همزمان با این که موفقیت یا شکست مذاکرات برای آزادی اسرای صهیونیست در ‌هاله‌ای از ابهام قرار دارد، تنش‌های داخلی درون رژیم صهیونیستی به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است. هرگز پیش از این، مسئله اسرای صهیونیست تا این حد به یک موضوع سیاسی برای صهیونیست‌ها تبدیل نشده بود. این بار، نه‌تنها میان رهبران سیاسی این  رژیم  اختلاف وجود دارد (به‌طوری‌که رهبران راست‌گرا آشکارا تمایل خود را برای قربانی کردن گروگان‌ها به‌منظور دستیابی به اهداف نظامی ابراز کرده‌اند) بلکه حتی در میان خانواده‌های اسرا نیز اجماعی وجود ندارد. در چندین مورد، این خانواده‌ها حتی از سوی رهگذران مورد حمله قرار گرفته‌اند. اگرچه اختلافات سیاسی و اجتماعی از دیرباز در پروژه صهیونیسم وجود داشته است، اما این بار بحران به شکلی عمیق‌تر رخ داده است، به‌گونه‌ای که ماهیت خود صهیونیسم را به چالش کشیده و آن را وادار به بازتعریف خود کرده است.
این بحران بیانگر یک بحران عمیق اجتماعی و ایدئولوژیک است و پرسش‌هایی را درباره آینده حکمرانی در این سرزمین اشغالی به‌ویژه با توجه به تداوم تلاش‌های جناح راست افراطی برای اصلاحات قضائی مطرح می‌کند. این بحران وجودی در زمانی رخ می‌دهد که اسرائیل مدعی است به‌طور فعال در حال تغییر واقعیت‌های منطقه‌ای است. اقدامات آن شامل پیشروی در مرزهای لبنان علی‌رغم توافقات با حزب‌الله برای عقب‌نشینی، نفوذ به جنوب سوریه در پی فروپاشی دولت اسد، و به‌طور سیستماتیک تعمیق حضور خود در غزه است.
این اقدامات نشان‌دهنده یک استراتژی گسترده‌تر برای توسعه‌طلبی است. در همین حال، سرنوشت اسفبار اسرای اسرائیلی به مسئله‌ای ثانویه برای تل‌آویو تبدیل شده است، چراکه روایت قربانی شدن آن‌ها برای دستیابی به اهداف نظامی به یک واقعیت پذیرفته‌شده بدل شده است. ایده قربانی کردن اسرا برای منافع نظامی در ایدئولوژی صهیونیستی تازگی ندارد. این مسئله به «دستورالعمل ‌هانیبال» بازمی‌گردد، که به نیروهای اسرائیلی اجازه می‌داد تا به‌جای مذاکره برای آزادی سربازان اسیر، آن‌ها را به قتل برسانند.
امروز، این طرز تفکر در نسل‌کشی مداوم غزه تجلی پیدا کرده است، جایی که «گروگان‌ها»یعنی افرادی که دولت اسرائیل در حفاظت از آن‌ها شکست خورده است به‌طور مداوم قربانی می‌شوند، حتی با وجود آنکه مذاکراتی برای آزادی آن‌ها در جریان است. این تغییر ناشی از بازتعریف کدهای فرهنگی اسرائیل توسط راست‌گرایان افراطی مسیحی است که طرز تفکری «اسپارتی» را پذیرفته‌اند. در این طرز تفکر، جامعه به‌گونه‌ای تربیت می‌شود که برای جنگی همیشگی آماده‌ باشد.
اکنون روایت موجود در «اسرائیل» به ستایش مرگ، فداکاری و فتوحات نظامی می‌پردازد و زندگی غیرنظامیان را در اولویت قرار نمی‌دهد. در حالی که اکثریت جامعه اسرائیل از نسل‌کشی غزه حمایت می‌کنند، افکار عمومی آن هنوز به طور کامل پیامدهای بلندمدت این مسیر را درک نکرده است. تسلیم شدن در برابر سیاست‌های انتقام‌جویانه نه‌تنها ساکنان اسرائیل را از درون متلاشی می‌کند، بلکه خطر پیامدهای بین‌المللی ویرانگری را نیز به همراه دارد، زیرا جهان به اقدامات مهارناپذیر تل‌آویو علیه جمعیت غیرنظامی واکنش نشان می‌دهد. «موشه یعلون»، وزیر دفاع پیشین و رئیس سابق ستاد ارتش، که از چهره‌های سرسخت راست‌گرا محسوب می‌شود، یکی از معدود صداهایی است که نسبت به این مسیر هشدار داده است. او وضعیت کنونی را به «سومین ویرانی معبد» برای اسرائیل تشبیه کرده است که سرانجام اسرائیل را نابود خواهد کرد. در حالی که «یعلون» به پاک‌سازی قومی اسرائیل در شمال غزه اذعان دارد، در عین حال تأکید می‌کند که این سیاست‌ها مشروعیت اسرائیل را از بین برده و آن را به یک دولت مطرود در عرصه بین‌المللی تبدیل می‌کند.
با گذشت 15 ماه از این جنگ، اسرائیلی‌ها شروع به درک بهائی کرده‌اند  که باید بپردازد. فراتر از خطرات جانی اسرای اسرائیلی، مردم اکنون با وضعیت رو به وخامت استاندارد زندگی، اقدامات ریاضتی اقتصادی گسترده در بودجه 2025، تحریم‌های بین‌المللی و انزجار جهانی از جامعه خود مواجه هستند. سرخوشی که زمانی با تسخیر سرزمینی همراه بود، کمرنگ شده است. گسترش لشکرکشی‌های نظامی اکنون تنها خبر از سال‌ها درگیری اضافی و هزینه‌های فزاینده‌ای می‌دهد که زندگی اسرائیلی‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد، به‌ویژه که گزارش‌ها خسارت روانی جنگ را بر سربازان اسرائیلی نشان می‌دهند که خشونت میدان جنگ را به خانه‌های این سربازان کشانده است. گزارش اخیر سازمان بین‌المللی صهیونیستی زنان (ویزو) نشان می‌دهد که خشونت‌های خانگی در 6 ماه اول جنگ 65 درصد افزایش داشته است. 
شکاف‌های بین رهبری اسرائیل و افکار عمومی آن، تنها سیاسی نیست بلکه شکاف‌های موجود شکاف‌های اساسی و عمیق‌تری در درون خود صهیونیسم را آشکار می‌کند.. صهیونیسم زمانی وعده امنیت، رفاه اقتصادی و اتحاد یهودیان را داده بود. اما امروزه، تغییر به سمت سیاست‌های راست‌ مسیحی‌، شکافی بین وعده‌های صهیونیسم و ​​آنچه که صهیونیسم ارائه می‌کند، ایجاد کرده است. نخبگان سکولار صهیونیستی که زمانی اسرائیل را از پیچیدگی‌های منطقه عبور می‌دادند، جای خود را به رهبرانی داده‌اند که برای چنین وظایفی مجهز نیستند. شعار «پیروزی کامل» نمونه‌ای از این واگرایی است. تعریف جدید پیروزی که ریشه در جنگ‌های فرسایشی طولانی مدت و قلدری منطقه‌ای دارد، اتحادهای سیاسی را که بقای اسرائیل را حفظ کرده‌اند، تضعیف می‌کند.
شکست ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و وسواس برای بازگرداندن «قدرت بازدارندگی» به هر قیمتی، اسرائیل را متلاشی از هم گسسته و موج بی‌سابقه‌ای از مهاجرت را به دنبال داشته است. بر اساس آمار رسمی مرکز آمار اسرائیل، در هفت ماه نخست سال ۲۰۲۴، حدود ۴۰,۶۰۰ نفر برای مدت طولانی اسرائیل را ترک کرده‌اند که نسبت به مدت مشابه در سال قبل ۵۹ درصد افزایش داشته است. بسیاری از این افراد، ستون فقرات اقتصادی و فکری اسرائیل را تشکیل می‌دهند. «دان بن‌داوید»، اقتصاددان، هشدار داده است که خروج حتی درصد کوچکی از این گروه می‌تواند اسرائیل را فلج کند. افرادی مانند «بن‌داوید» و «موشه یعلون» از معدود بازماندگان نخبگان قدیمی هستند که اهمیت ایجاد تعادل میان عملیات نظامی، حفظ سطح زندگی، مشروعیت بین‌المللی و روابط قوی با غرب را درک می‌کردند. اما امروز، این تعادل از بین رفته است و اسرائیل در فضائی بی‌ثبات قرار گرفته که با تحولات منطقه‌ای در لبنان، سوریه و عراق و نیز بازگشت احتمالی دونالد ترامپ به قدرت در آمریکا، تشدید شده است. مسئله اسرا نشانه‌ای از تحولی عمیق‌تر در صهیونیسم است که شکاف‌های درونی آن را آشکار کرده و در عین حال، فرصت‌های سیاسی بی‌سابقه‌ای را برای فلسطینیان فراهم آورده است. اگرچه نخبگان صهیونیست در گذشته جنایات خود را با دیپلماسی پنهان می‌کردند، اما رهبران کنونی با تکبر و بی‌اعتنایی به جایگاه متزلزل اسرائیل رفتار می‌کنند. سؤال اساسی این است آیا فلسطینیان می‌توانند از این تکبر صهیونیست‌ها به نفع خود استفاده کنند؟
منبع: میدل ایست آی