گزارش مستند کیهان
اتحادیه اروپا غرق در احزاب افراطی
سرویس خارجی-
اتحادیه راستگرایان شاید بهترین نام برای اتحادیه اروپا باشد؛ اتحادیهای که روزگاری برای مبارزه با راستهای افراطی تشکیل شد، این روزها غرق در احزاب افراطی شده است.
اتحادیه اروپا با حمایت همهجانبه آمریکا ایجاد شد تا با افزایش همکاری سیاسی و اقتصادی میان کشورهای قاره سبز از جنگ دیگری جلوگیری کند اما ایجاد این اتحادیه از همان ابتدا با تعدادی مشکل بنیادی روبهرو بود که سالهای سال نادیده گرفته شده بود تا اینکه سر و کله بحران مالی سال 2008 از راه رسید. با آغاز بحران مالی سال 2008 اولین صدای تَرَکها میان اعضای اتحادیه شنیده شد. بحرانی که وضعیت اقتصادی برخی کشورهای اروپایی بخصوص جنوب این قاره را تا مرز ورشکستگی کامل برد. اما این بحران تبدیل به برگ برنده احزاب دست راستی شد، احزابی که برای سالهای سال خاموش بودند به یکباره به دلیل شعارهای خود مورد توجه عموم جامعه قرار گرفتند. سیاست بعدی که احزاب دست راستی در پی گرفتند برجستهسازی مشکلات بنیادی اتحادیه اروپا بود.
اروپا در محاصره بحرانها
اتحادیه اروپا به دلیل نوع ساختار خود نتوانست همانند آمریکا با بحران مالی سال 2008 مقابله کند و رشد اقتصادی برای اعضا خود به ارمغان بیاورد، همچنین سیاست اصلی که اتحادیه اروپا برای بحران مالی در نظر گرفت، ریاضتهای اقتصادی افراطی بود که اوضاع اقتصادی شهروندان اروپایی را بخصوص در جنوب این قاره نابود کرد. ولی این تازه آغاز بحرانهای کشورهای اروپایی بود. جنگ داخلی سوریه که با حمایت همین کشورهای اروپایی از گروهکهای تکفیری علیه دولت رسمی و قانونی آغاز شد، بحران پناهجویان را از سال 2015 برای کشورهای اروپایی در پی داشت. میلیونها نفر از غرب آسیا برای فرار از جنگ و گروهکهای تکفیری مسیر پروپیچ خم پناهندگی را شروع کردند اما پناهندگان تبدیل به بهترین موضوع برای موج سواری راستهای افراطی شدند.
البته موج بحرانها برای اتحادیه تمامی نداشت و دو بحران جدید کمر اتحادیه را خم کرد، آغاز همهگیری کرونا، مشکل جدید این اتحادیه بود. این ویروس باعث کاهش رشد اقتصادی و رکود و افزایش بیکاری در میان کشورهای اروپایی شد همچنین کرونا اختلاف میان کشورهای اروپایی را در پی داشت. به همین دلیل احزاب راستگرا خواستار برگشت قدرت از اتحادیه به دولت ملی بودند تا بتوانند با کرونا و عواقب آن مقابله کنند و این شعار احزاب راست مورد حمایت مردم نیز بود.
هنوز بحران کرونا فروکش نکرده بود که جنگ روسیه – اوکراین آغاز شد. کشورهای اروپایی که وابستگی بالایی به نفت و گاز روسیه داشت مجبور شدند تا تصمیمهای سختی بگیرند بخصوص که واشنگتن به اتحادیه فشار وارد میکرد تا روسیه را تحریم کنند. تحریم روسیه به معنای از دست دادن انرژی ارزان و بازار یک کشور 140 میلیون نفری بود. افزایش تورم بخصوص انرژی از اولین نتایج جنگ بود و تورم در قاره سبز سر به فلک کشید، ولی این بحران، بُعدهای دیگری هم داشت که زندگی مردم اروپایی را شدیدا تحت تاثیر
قرار داد.
روسیه و اوکراین بزرگترین صادرکنندگان غلات در جهان هستند و به دنبال جنگ روسیه صادرات غلات خود را به اروپا متوقف کرد که موجب شد هزینههای مواد غذایی در اروپا تصاعدی شود. همچنین کشورهای اروپایی برای حمایت از اوکراین بودجههای نظامی خود را رشد دادند، این افزایش هزینهها به معنای کاهش بودجههای رفاهی است. این جنگ شاید تماما به ضرر اتحادیه اروپا بوده اما یک برنده اصلی داشت و احزاب راست افراطی پیروز میدان جنگ تا به امروز بودهاند. راستهای افراطی به خوبی فهمیدهاند که روسیه هم بخشی از اروپا است و جنگ بنیادینی میان بزرگترین کشور جهان و بقیه اروپا وجود ندارد و جنگ کنونی به جز ضرر برای اروپا تاکنون دستاوردی در بر نداشته. به همین دلیل به شدت مخالف کمکهای نظامی به اوکراین هستند و خواستار روابط عادی و دیپلماتیک با مسکو میباشند.
ضدیت با اسلام
هنگام شکلگیری هر اتحادی یک بُعد مهم آن، هویتی است. هویت اتحادیه اروپا هم بر پایه مسیحیت شکل گرفته. در واقع وقتی به هویت اروپایی توجه میکنیم، یک نکته در آن خودنمایی میکند، بخشی از هویت اروپایی در تضاد با اسلام و مسلمانان شکل گرفته است.
جنگهای مسلمانان با مسیحیان در اندلس، جنگهای صلیبی و در آخر حملات عثمانی به کشورهای اروپایی، هویت اروپا را در تقابل با اسلام ساخته است. همچنین افزایش مسلمانان در قاره سبز که از نظر ظاهری و پوششی کاملا متفاوت با اروپاییها هستند نگرانیهای بخشی از جامعه کشورهای اروپایی را به دنبال داشته. اوج قساوت اروپاییها را در زمان جنگ داخلی یوگسلاوی سابق (1992-1995) میتوان دید، زمانیکه اروپاییها با وجود آگاهی از اینکه صربها، مسلمانان بوسنی را سلاخی میکنند ولی مخفیانه حتی از این نسلکشی حمایت کردند زیرا نمیخواستند یک کشور مسلمان در اروپا شکل بگیرد. راستهای افراطی ورود پناهندگان مسلمان را به مثابه از بین بردن اروپای مسیحی میدانند و مقامات کشورهای اروپایی را به کمکاری و خیانت به اروپای مسیحی متهم کردهاند تا جایی که یکی از مقامات حزب دسته راستی «آلترناتیو برای آلمان» بیان میکند «ما نمیخواهیم مسلمانانی که از قوانین شریعت پیروی میکنند، در این کشور باشند.»
سرخوردگی جوانان
در شرایطی که هزینههای زندگی در حال افزایش و چشماندازهای اقتصادی رو به افول است، جوانان اروپایی بهطور فزایندهای به احزاب راست افراطی روی آوردهاند و از رسانههای اجتماعی بهعنوان راهی برای ابراز خشم خود استفاده میکنند. شاهد این امر نتایج انتخابات پارلمان اروپا در ماه ژوئن 2024 (خرداد 1403)است.
بحران پناهندگان اهمیت موضوع را برای رأیدهندگان فرهنگی محافظهکار افزایش داده و آنها را مجبور کرد که بین احزاب میانهرو که پذیرای مهاجران هستند و افراطیهای دست راستی که مخالف ورود پناهندگان هستند یکی را انتخاب کنند. بسیاری از آنها گزینه دوم را انتخاب کردند و حفظ جامعه سنتی با اکثریت سفیدپوست را بر حفاظت از دموکراسی خود ترجیح دادند. تا همین چند سال پیش، جوانان اروپایی به احزابی رای میدادند که از اقدام در زمینه تغییرات اقلیمی، عدالت اجتماعی و اصلاحات دموکراتیک حمایت میکردند. اما ممکن است این دیگر یک استراتژی سیاسی قابل قبول نباشد. نتایج انتخابات پارلمان اروپا در ماه ژوئن(خرداد) نشان داد که بسیاری از رایدهندگان جوان به احزاب راست افراطی روی آوردهاند و این امر به احزاب اروپاگریزی، ضد مهاجرت و ضد نهادهای حاکم این امکان را داده است که دستاوردهای قابل توجهی داشته باشند.
اروپا زیر یوغ نازیسم و فاشیسم
صدای پای نازیسم و فاشیسم در اروپا پس از 70 سال به گوش میرسد و تا به امروز حداقل 7 کشور اروپایی از کرواسی در جنوب اروپا تا فنلاند در شمال اروپا احزاب افراطی دولت را از آن خود کردهاند و در ۳۹ کشور از ۴۴ کشور اروپایی احزاب راست افراطی در پارلمانها نمایندگی دارند. همین مهر سال 1401 بود که حزب «برادران ایتالیا» بهعنوان افراطیترین دولت از دوران فاشیستی بنیتو موسولینی شناخته میشود، در انتخابات ملی کشور پیروز شدند.موفقیت «برادران ایتالیا» الهامبخش احزاب مشابه با ایدئولوژی افراطی در سراسر اروپا شده است. بهعنوان مثال، «وُکس»، یک حزب راست افراطی در اسپانیا، از انتخاب ملونی بهره زیادی برده است. اما محبوبیت احزاب راست افراطی تنها در جنوب اروپا نبوده است و این ویروس افراطگرایی در کل اتحادیه پخش شده است. در آلمان نیز «حزب آلترناتیو برای آلمان» طی سالهای اخیر به تدریج قدرت خود را در این کشور افزایش داده است. این حزب در سال 2017 توانست 94 کرسی در بوندستاگ (پارلمان آلمان) کسب کند درحالیکه این حزب افراطی تا دو سال قبل از آن حتی یک کرسی در پارلمان آلمان نداشت. این پیروزی بزرگ در سال 2017 «حزب آلترناتیو» را تبدیل به سومین حزب بزرگ آلمان کرد. با وجود اینکه آنگلا مرکل سیاست درهای باز را متوقف کرد اما روند محبوبیت این حزب نیز با قدرت ادامه پیدا کرد و حمایت ملی از این حزب تقریبا دو برابر شد و از 11 درصد به 20 درصد در سال 2023 رسید. تا اوایل ۲۰۲۴، حزب آلترناتیو برای آلمان بهطور قاطع دومین حزب محبوب آلمان بود و در انتخابات پارلمان اروپا در ژوئن 2024 رکورد جدیدی از سهم آرا را کسب کرد.
در میان احزاب افراطی اما یک نمونه خاص وجود دارد که با افتخار به گذشته نژادپرستانه خود میبالد. حزب افراطی «آزادی اتریش»(FPÖ) که یک حزب ضد مهاجر، ضد اسلام و شکاک به اروپا است در سال 1956 میلادی توسط یک افسر نازی ایجاد شد و تا به امروز باقی مانده است. این حزب پدرخوانده تمامی احزاب راستگرای امروزی اروپا محسوب میشود.
این حزب نئونازی توانست در انتخابات پارلمانی 2024 اتریش حزب اول شود و نزدیک به 29 درصد آرا را از آن خود کند. جولان احزاب افراطی در اروپا، شاید واقعیت این قاره سبز را بهتر نشان دهد، اروپاییها که با روتوش حقوق بشر و دموکراسی برای بقیه کشورهای جهان تصمیمگیری میکنند. این روزها با بد شدن اوضاع اقتصادی، به تنظیمات کارخانه برگشتهاند و علنا سیاستهای نژادپرستانه و استعماری را دوباره فریاد میزنند.