kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۰۷۴۱
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۵

اخبار ویژه

 

فحاشی به رئیس مجلس فقط به خاطر یادآوری قانون!

اظهارات روشن و دقیق رئیس مجلس به عنوان رئیس نهاد قانونگذاری مبنی بر این که انتصاب آقای ظریف در دولت خلاف قانون موجود است، با پرخاشگری عجیب و نقاب از چهره انداختن مدعیان اصلاحات همراه شد.
در این زمینه روزنامه زنجیره‌ای هم‌میهن ضمن حمله به آقای قالیباف با ادبیاتی سخیف، اظهارات وی را «عبور از وفاق»، «تکرار خودزنی سیاسی» و «خود را نشناختن» توصیف کرد! هم‌میهن توضیح نداده که آیا معنای وفاق، توافق و تعامل با یکدیگر است؟ یا توقع تسلیم یکطرف در مقایل طرف دیگر و اعتراض نکردن به نقض قانون؟!
این روزنامه نوشت: «مسئله مربوط به فرزندان محمدجواد ظریف از سوی تندروهای مجلس به جای اینکه یک مسئله حقوقی و قانونی تلقی شود، رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است.
به نظر می‌رسد در مجلس اراده‌ای برای حذف وجود دارد و نه حل مشکل. در جلسه علنی مجلس، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس در پاسخ به تذکر رسایی اظهار داشت: «در مورد مسئله مربوط به آقای ظریف، حتی در روز بررسی فوریت لایحه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس نیز بیان کردم که این امر تخلف است و حتماً آنجا خلاف قانون انجام شده و باید پیگیری شود و شکی در این نیست. البته غیر از روند بررسی طبق ماده 234 مسیرهای دیگری نیز دارد، باید منتظر باشیم تا گزارش کمیسیون بیاید. طبق قانون این انتصاب، انتصاب غیرقانونی است، ان‌شاء‌الله دولت نیز در این راستا خودش تدبیر کند و ما هم به عنوان مجلس حتماً اقدامات قانونی خودمان را پیگیری می‌کنیم، فعلاً گزارش مربوطه در کمیسیون هست و رئیس کمیسیون نبوده، حال گزارش را بررسی کرده و ارسال کنند، این‌کار انجام می‌شود.»
درحالی‌که تندروهای مجلس مشغول تخریب پزشکیان و دولتش هستند، جلسه‌ای میان مسعود پزشکیان با اساتید سیاست خارجی برگزار شد. پزشکیان با بیان اینکه امروز «وفاق ملی» نقطه اصلی اتکای ما برای حل نه‌تنها مسائل سیاست خارجی، بلکه تمامی مشکلات گریبان‌گیر در کشور است، افزود: «ما نباید به دعواهای سیاسی در جامعه دامن بزنیم.»
در حالی که شخص رئیس‌جمهور تلاش می‌کند این وضعیت تغییر کند، تحرکات داخل مجلس خیلی با این روند هم‌خوانی ندارد. با توجه به راهبرد و کلان‌پروژه پزشکیان برای وفاق حداکثری، پایان دادن به دعواهای بی‌حاصل سیاسی و آمادگی کشور برای حل مشکلات داخلی و خارجی، تندروها در مجلس روی خوشی به این راهبرد نشان نمی‌دهند.
هم‌میهن در مطلب دیگری با عنوان «تکرار خودزنی سیاسی» نوشت: «جناب آقای قالیباف! قرار نیست هر فرد بی‌صلاحیتی به دلیل حمایت شما یا وابستگی به شما همچنان در مصدر کار بماند. بهتر است خودزنی سیاسی را پایان دهید آقای قالیباف عجیب‌ترین است.‌ هیچ‌گاه نتوانسته است نوعی ثبات و پایداری که لازمه سیاست‌ورزی مؤثر است را از خود نشان دهد. گویی باید از یک سوراخ چندبار گزیده شود. افق بلندمدتی ندارد؛ لذا درگیر مسائل جزئی و تاکتیکی می‌شود. این اشتباه‌ها از انتخابات سال ۱۳۸۴ که تا حالا ۲۰سال گذشته همواره تکرار شده است. در همه موارد نتوانست دوست و دشمن سیاسی خود را بشناسد و در دام افتاد و مکرر شکست خورد؛ در حالی که در همه موارد شانس‌های قابل‌توجهی داشت. او همیشه از خودش شکست خورد و اکنون دوباره در حال تکرار این اشتباه است. اکنون مواضع وی درباره ظریف و اینکه انتصاب قانونی نیست؛ روی دیگر این بی‌ثباتی را نشان می‌دهد. اول اینکه نیاز نبود سه ماه بگذرد که چنین صحنه‌ای را رقم بزنند. ایشان جلسات زیادی با آقای پزشکیان داشته‌اند. می‌توانستند و می‌بایست همان‌جا و با حضور رئیس قوه قضائیه مسئله را حل‌وفصل می‌کردند.
واقعاً باید به حال سیاست‌ورزی در ایران گریه کرد که در چنین شرایط بحرانی کشور که در تاریخ بی‌سابقه است؛ مسئله‌ای را که یا نباید به‌وجود آید یا با چند جمله درون‌ساختاری حل‌وفصل می‌شود، از جانب قدرت‌طلبان بی‌مسئولیت فقط به دلیل کینه‌ورزی و نفرت‌پراکنی این جماعت تبدیل به مسئله اصلی کشور شود و رئیس مجلس را هم به دنبال خود بکشاند. چنین وضعیتی است که ناظر سیاسی را وامی‌دارد قالیباف را خطاب قرار دهد و به او بگوید: پیش و بیش از آنکه بخواهی جای ظریف باشی یا جایگاه او را به او بنمایی، جایگاه خودت را بشناس و خیر و صلاح خودت را.»
عصبانی شدن و کف بر لب آوردن روزنامه هم‌میهن و سرهم‌کردن توجیهات دم‌دستی در کنار توهین به رئیس مجلس، در حالی است که همه کابینه آقای پزشکیان با وجود تردید جدید و مستند نسبت به عدم صلاحیت چند نفر از آنها، از همین مجلس به ریاست آقای قالیباف یک‌جا رای اعتماد گرفتند اما اکنون که آقای قالیباف متن صریح منع قانونی را درباره انتصاب آقای ظریف متذکر شده، منافقان مدعی وفاق در نشریات زنجیره‌ای، زبان به ناسزا و توهین گشوده‌اند.
نکته قابل‌تأمل این که ادعای عدم رعایت اولویت‌ها و مسائل اصلی و فرعی هم قبل از همه متوجه سیاسی‌کاری مدعیان اصلاحات در دولت است و گرنه به جای این که لایحه فوریت‌دار را برای دور زدن قانون موجود و قانونی کردن انتصاب غیرقانونی آقای ظریف در دولت به مجلس ارائه کنند، لایحه‌ای مرتبط با مشکلات اقتصادی مردم ارائه می‌کردند یا رأساً با لایحه‌نویسی برای یک شخص، وقت محترم مجلس را نمی‌گرفتند.

مذاکره با اروپا که شکست می‌خورد پس به ترامپ دیوانه اعتماد کنیم!

عضو اولین تیم مذاکره‌کننده حسن روحانی با اروپا تأکید کرد مذاکرات جدید ایران و اروپا به پنج دلیل شکست می‌خورد.
سید حسین موسویان در تحلیلی که از سوی «بولتن دانشمندان هسته‌ای آمریکا» منتشر شده، در عین حال خواستار مذاکره و توافق با آمریکا شده و حال آن که برجام در اصل توافق با آمریکا بود و همین آمریکا ترامپ (و اوباما و بایدن) بودند که توافق را زیر پا گذاشتند و به همین علت آقای روحانی مذاکره برای توافق و پذیرش زیر پا گذاشتن برجام را «دیوانگی» توصیف کرد.
موسویان نوشته است: بیست سال پیش، من سخنگوی تیم هسته‌ای ایران بودم که از مهر 1382 مذاکرات با سه کشور اروپایی آغاز شد. تا بهار 1384، مذاکرات هسته‌ای به توافق نهائی نزدیک شده بود، اما دولت بوش، از طریق بریتانیا، توافق را وتو کرد. بعد از شکست مذاکرات هسته‌ای، احمدی‌نژاد، یک اصولگرا، بعد خاتمی اصلاح‌طلب، رئیس‌جمهور شد.
پس از پیروزی احمدی‌نژاد، ایران برنامه غنی‌سازی را از سر گرفت و آژانس، پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع داد که منجر به تصویب چندین قطعنامه تحریمی علیه ایران شد. در پاسخ، ایران هم میزان غنی‌سازی خود را افزایش داد و هم سطح غنی‌سازی اورانیوم را بالاتر برد. تا سال 1394، ایران قادر بود در عرض دو ماه مقدار کافی اورانیوم با درجه تسلیحاتی برای ساخت یک بمب هسته‌ای تولید کند. ایران و آمریکا در سال 1392 وارد مذاکرات مستقیم شدند و در نهایت به توافق برجام در سال 1394 منجر شد، که پروتکل‌های بازرسی سختگیرانه‌ای را بر تأسیسات هسته‌ای اعمال کرد و زمان‌گریز ایران را به حدود 12 ماه افزایش داد.
ایران به مدت سه سال به طور مداوم به تعهدات خود پایبند بود تا اینکه ترامپ از توافق خارج شد. اروپا تلاش کرد تا توافق را اجرا کند، اما به دلیل تحریم‌های ایالات متحده‌، نتوانست این کار را انجام دهد. اکنون اروپا در تلاش است تا مذاکرات هسته‌ای با ایران را احیاء کند، اما به دلیل از دست دادن امتیازات قبلی خود، احتمالاً مذاکرات به دلایل پنج‌گانه شکست خواهد خورد:
در سال 1382، اروپا روابط اقتصادی گسترده‌ای با ایران داشت، اما به دلیل تحریم‌های   ایالات متحده، این روابط به چین منتقل شده است.
عمان و قطر در سال‌های اخیر نقش میانجی‌گری بین ایران و ایالات متحده را به‌عهده گرفته‌اند و این، موقعیت اروپا را بیشتر تضعیف کرده است.
اتحادیه اروپا در داخل خود دچار بحران سیاسی است.
با قطعنامه جدید آژانس، سه کشور اروپایی از ایران خواسته‌اند که به مکانیسم‌های راستی‌آزمایی برجام بازگردد؛ در حالی که اروپا توانایی ارائه امتیازات متقابل برای لغو تحریم‌های کلیدی را ندارد.
اروپا قرار است مسائل منطقه‌ای و اوکراین را مطرح کند. اما باز هم، هیچ توانی برای ارائه امتیازات متقابل به ایران در مورد رفع تحریم‌های آمریکا را ندارد.
آغاز مذاکرات جدید بین ایران و سه کشور اروپایی گامی مثبت و ضروری است، اما همان‌طور که من بیش از دو دهه است بر آن تأکید کرده‌ام، در غیاب ایالات متحده، هیچ توافقی ممکن نخواهد بود. اگر ترامپ به سیاست قبلی خود یعنی «فشار حداکثری» بازگردد، احتمالاً ایران از مرز خواهد گذشت. اما ترامپ فرصتی طلایی دارد؛ نه تنها برای حل بحران هسته‌ای بلکه برای پایان دادن به ۴۰ سال دشمنی میان غرب و ایران و حل بحران منطقه‌ای فعلی.
موسویان در ادامه از ترامپ خواسته به واسطه مذاکره مستقیم با ایران و توافق هسته‌ای برد- برد تاریخ‌ساز شود. او در ادامه نوشته است: «مذاکرات جامع باید در مورد نه تنها مسئله هسته‌ای بلکه در مورد وضعیت خطرناک خاورمیانه‌، برگزار شود. مردم ایران در انتخابات اخیر، یک سیاستمدار میانه‌رو را انتخاب کردند. پزشکیان در پی آشتی با غرب است. این فرصتی است که ایالات متحده و رئیس‌جمهور ترامپ نباید آن را از دست بدهند.»
همزمان با تحلیل موسویان، خبرگزاری رویترز نوشت که اروپایی‌ها در دور جدید مذاکرات، «به دنبال محک کارت‌های قابل واگذاری ایران در مذاکرات هسته‌ای هستند»! رویترز افزود: هدف اصلی تهران پیدا کردن راه‌هایی برای رفع تحریم‌ها است که از سال ۲۰۱۸ به دلیل عدم پایبندی ترامپ به توافق هسته‌ای اعمال شده است. یک مقام اروپایی گفت که هدف اصلی از این دور گفت‌و‌گوها در ژنو، تلاش برای توافق بر روی یک زمان‌بندی و چارچوب مشخص برای آغاز مذاکرات است تا تعهد روشنی از سوی طرف ایرانی برای شروع مذاکره بر روی چیزی مشخص قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید وجود داشته باشد.
کلسی داونپورت از کارشناسان مسائل هسته‌ای در این‌باره به رویترز می‌گوید: «هیچ توافقی یا هیچ گفت‌وگوی جدی درباره جزئیات یک توافق تا زمانی که ترامپ به قدرت برسد وجود نخواهد داشت. اما اروپایی‌ها باید ایران را تحت فشار قرار دهند تا مشخص کنند آماده مذاکره درباره کدام جنبه‌های برنامه هسته‌ای‌ خود است و چه شرایط امنیتی در منطقه باید تغییر کند تا ایران بتواند در زمینه هسته‌ای امتیازهایی بدهد.»
در حالی که لحن رویترز هم نشان می‌دهد اروپا فقط طلبکاری می‌کند و امتیازی هم برای ارائه به ایران ندارد، وبسایت اصلاح‌طلب جماران به قلم خبرنگار سابق روزنامه اعتماد تصریح کرد: «با توجه به فضای حاکم بر نخستین دیدار هیئت‌های ایرانی و اروپایی می‌توان گفت این جلسه را در بهترین حالت آن می‌توان یک جلسه «طوفان فکری» برای ارزیابی مجدد شرایط با توجه به تحولات ماه‌های اخیر در حوزه‌های مختلف، رد و بدل کردن مطالبه‌ها، خطوط قرمز کلی طرفین و مشخص کردن گام‌های مرحله به مرحله برای حل و فصل اختلاف‌های غیر برجامی و رسیدن به حداقلی از توافق برای از سرگیری مذاکرات فشرده و هدفمند برجامی دانست.»
در این میان تحلیل آقای موسویان نشان می‌دهد که عبرت‌های لازم از چند دور توافق با آمریکا و اروپا گرفته نشده و آرزو اندیشی بر واقع بینی غلبه دارد. آقای موسویان اطلاع دارد که دولت بوش پدر در توافق با مرحوم‌ هاشمی توانست عناصر دستگیر شده خود در لبنان را آزاد کند اما در عین حال زیر قول متقابل خود درباره کاهش تحریم‌ها بزند.
همچنین بر خلاف ادعای آقای موسویان، ایران و اروپا در سال 1384 در آستانه توافق نبودند بلکه اروپایی‌ها با سه توافق سعدآباد و بروکسل و پاریس توانسته بودند به مدت دو سال و نیم تمام برنامه‌ای هسته‌ای ایران را تعلیق (تعطیل) بکنند اما ضمناً مرتکب پشت هم اندازی شده و وعده اولیه شش ماه اعتمادسازی داوطلبانه ایران را به مطالبه تعلیق دائمی برنامه هسته به عنوان معتبر‌ترین تضمین قابل ارائه از سوی ایران تغییر دهند! ضمناً این دولت خاتمی و نه احمدی نژاد بود که با واسطه دو سال و نیم عهدشکنی طرف اروپایی، تعلیق‌ها را کنار گذاشت و فعالیت برنامه هسته ای را از سر گرفت.
در عین حال در حالی که رئیس موسویان در مذاکرات ۸۴- ۱۳۸۲ مذاکره دوباره با طرف زیر پا گذارنده توافق موجود را دیوانگی خوانده، آقای موسویان ترجیح می‌دهد که هم‌طیفان او مرتکب چندباره دیوانگی محض در اعتماد به آمریکا و فرد ذاتاً عهدنشناسی مثل ترامپ شوند.

آدرس اشتباه ندهید! دولت روحانی همان دولت خاتمی بود

دبیرکل پیشین و مؤسس حزب اصلاح‌طلب ندای ایرانیان گفت: دولت آقای روحانی، نه دولت اصلاحات بود و نه خودش می‌دانست دولت کیست، بلکه دولت یک نفر آن هم رئیس‌جمهور بود.
صادق خرازی در کنگره حزب ندای ایرانیان که اکنون برخی سران آن در سمت‌های مختلف دولتی حضور دارند، گفت: دولت بعد از آقای احمدی‌نژاد نیز دولت ناموفقی بود و همیشه نیز گفتم که یکی از اختلافات اساسی من با دوستان‌مان در اصلاحات این بود که دولت آقای روحانی، نه دولت اصلاحات بود و نه خودش می‌دانست دولت کیست، بلکه دولت یک نفر آن هم رئیس‌جمهوری بود؛ در حالی که در همان مقطع نیز می‌توانست با اتحاد داخلی و ملی کشور را به سمت دیگری ببرد.
وی افزود: امروز سرشت و سرنوشت ما در گرو دولت آقای پزشکیان است و همه موظفیم به عنوان یک کار جمعی از دولت این مرد شایسته، خدوم، اخلاق مدار و جوانمرد با همه اختلافاتی که وجود دارد، حمایت کنیم؛ شاید ایشان باید کمی پایش را به زمین بگذارد و از آسمان‌ها و ابرها به زمین بیاید و واقعیت سیاست را بپذیرد.
خرازی با تمجید عجیب و غریب از رئیس دولت موسوم به اصلاحات افزود: فردی بر شبستان این سرزمین ظهور پیدا می‌کند، جهان را می‌شناسد و با جهان‌بینی با دنیای خودش سخن می‌گوید و به پدیده‌ای در هزاره جدید بین‌المللی تبدیل می‌شود و نامش در سازمان ملل متحد، کشورهای اسلامی و همه جهان با آبادی و آبادانی و گفت‌وگو و گفتمان و پیوند فرهنگ‌ها و تمدن‌ها آورده می‌شود، مسیر توسعه ایران را هموار می‌کند. آقای خاتمی عزیز جهان‌بینی داشت و هر روز علیه خودش و کشورش قطعنامه صادر نمی‌کرد؛ او تهدید و بحران را می‌شناخت و بر اساس آن نظر می‌داد و بر آن اساس نیز اتحاد داخلی و اجماع بین‌المللی ایجاد می‌کرد، اما بعدش با شعارهای وارداتی از جانب یهود و صهیونیسم و مخالفان توسعه ملت، دولتی احساسی و ناآگاه بر این سرزمین سایه افکند و سیاست خارجی ایران به حضیض رفت و ایرانی که در همه بحران‌های جهانی و حل و فصل آن‌ها تاثیرگذار بود، در کشورهای همسایه خود مشکل پیدا کرد.
خرازی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: امروز ایران در کانون بحران جهانی قرار دارد؛ اوکراین، اروپا، روسیه، خاورمیانه، مقاومت در دنیای اسلام، کشورهای همسایه، میان شرق و غرب شمال و جنوب در این شرایط ما می‌توانیم ایفاگر نقش‌های مثبت و منفی باشیم. همچنین در برابر موضوعی به نام اسنپ بک که طراحی آگاهانه غرب در برجام بود، ما با یک سری بحران‌ها در یک سال آینده رو‌به‌رو خواهیم بود؛ در این مسیر باید سعی کنیم پشتیبان دولت کشور و ملت‌مان باشیم‌، اختلافات کوچک را باید کنار گذاشت و ایران را تقویت کرد.
اظهارات آقای خرازی در متفاوت انگاشتن روحانی و خاتمی و دولت‌های آنها، در حالی است که اصلاح‌طلبانی مانند رضا خاتمی برادر محمد خاتمی ادعا کرده بودند ما اصلاح‌طلبان تضمین وعده‌های روحانی هستیم و در عمل هم دولت روحانی در اغلب موضوعات مهم داخلی و خارجی به نسخه‌های معیوب و مسموم اصلاح‌طلبان عمل کردند. از سوی دیگر، روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولت خاتمی و رئیس تیم مذاکره‌کننده او بود که فاجعه توافقات یکطرفه در سه سال آخر دولت خاتمی را به یادگار گذاشت و هم او یک دهه بعد با حمایت خاتمی رئیس‌جمهور شد و همان عبارت شکست خورده را این بار از جایگاه ریاست جمهوری تکرار کرد.
از سوی دیگر بر خلاف ستایش‌های عجیب و غریب آقای خرازی، خاتمی در حوزه سیاست داخلی از سوی حامیان اصلی‌اش در دو سال آخر هو شد و اردک لنگ لقب گرفت و در سیاست خارجی در حالی که غوطه‌ور در شیرینی رویای تصویب سال گفت‌و‌گوی تمدن‌ها بود، با اردوکشی ارتش آمریکا به افغانستان و عراق تحت عنوان برخورد تمدن‌ها غافلگیر شد!
در موضوع برجام و فاجعه تعبیه مکانیسم اسنپ بک علیه ایران هم آقای خرازی رویش نشده بگوید که همان دیپلمات‌های ارشد دولت خاتمی، این دیکته‌نویسی خسارت‌بار را انجام داده‌اند.