kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۱۴۵
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۵

سنت آزمایش(۲) (پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
آیا خدای متعال بندگان و مخلوقات خود را نمی‌شناسد که می‌خواهد آنها را مورد آزمایش قرار دهد؟ اگر می‌شناسد، پس فلسفه این آزمایش برای چیست؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به مباحثی همچون: آزمایش سنت تغییرناپذیر الهی شامل: 1- مفهوم سنت الهی 2- سنت فراگیر آزمایش الهی 3- سنت آزمایش در قرآن پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی می‌گیریم.
فلسفه آزمایش الهی
هر آزمایش چهار رکن دارد: 1- آزمایش کننده 2- آزمایش شونده 
3- ابزار آزمایش 4- هدف آزمایش. در بحث مورد نظر ما نقش رکن اول و دوم روشن است، و مصداق هر دو رکن خدای متعال و انسان است. اما رکن سوم یعنی ابزار آزمایش الهی بحث مستقل و جداگانه‌ای را می‌طلبد و تنها تشریح و تبیین رکن چهارم یعنی هدف آزمایش و مقصود نهایی آزمون الهی می‌تواند پاسخ این سؤال را به صورت شفاف ارائه دهد. آیا انجام آزمایش الهی همانند آزمایش ما انسان‌ها است یا از جنس و مقوله دیگری می‌باشد؟
اهداف آزمایش
به طور کلی ممکن است آزمایش و امتحان برای سه هدف و مقصود صورت بگیرد:
1- آگاه شدن
آزمایش کننده ممکن است، برای آگاهی و رفع ابهام خودش، دست به آزمایش بزند، یعنی ممکن است نسبت به چیزی علم نداشته باشد، و برای رسیدن به آگاهی و فهمیدن مطلب ناچار شود از روش آزمایش کمک بگیرد. برای نمونه آموزگاری که نمی‌داند، دانش‌آموزان درس خوانده‌اند و مطالب را فرا گرفته‌اند یا نه؟ از آنان آزمون می‌گیرد یا درس می‌پرسد. آیا در مورد حضرت حق که عالم غیب و شهود است (فاطر- 28) و کلید همه خزائن غیب نزد او است و برآنچه در خشکی و دریا می‌گذرد آگاه است و هیچ برگی از درخت فرو نمی‌افتد مگر آنکه در علم و احاطه او است (انعام- 59) چنین آزمونی برای چنین هدفی معنا دارد؟ قطعاً پاسخ منفی است زیرا خدای متعال «آنچه را پوشیده می‌دارند و آنچه را آشکار می‌کنند می‌داند.»(بقره-77) «آنچه را پیش روی آنان و پشت سرشان است خداوند می‌داند.»(بقره- 255) بنابراین چنین هدفی برای آزمایش در آن ساحت مقدس الهی راهی ندارد و چنین هدف و غایت آزمایش برای خداوند باطل است.
2- اتمام حجت با بندگان
یک آزمایشگر ممکن است خود به نتیجه امتحان آگاه باشد، ولی برای آگاهی دیگران، فهماندن مطلب و اتمام حجت کردن، دست به آزمایش بزند تا بهانه و جای سخنی برای طرف مقابل باقی نماند. به نظر می‌رسد، امتحان به این معنا می‌تواند در مورد حضرت حق معنا داشته باشد، یعنی می‌توان فرض کرد که خداوند، در مواردی برای اتمام حجت با بندگان خویش، آنان را در بوته آزمایش قرار می‌دهد. برای نمونه می‌توان گفت: فلسفه بعثت پیامبران و رسولان الهی چنین است، یعنی خدای متعال با ارسال انسان‌های برگزیده به نام پیامبران، انسان‌ها را مورد آزمایش قرار می‌دهد تا مشخص شود چه کسی پیرو حق می‌شود، و چه کسی در صف مخالفان قرار می‌گیرد. خداوند پیامبران الهی را می‌فرستد تا اتمام حجت کند 
(نهج‌البلاغه- خطبه 144).
3- شکوفایی استعدادها و تکامل انسان
هدف دیگر از امتحان که مهم‌تر و دقیق‌تر به نظر می‌رسد، شکوفایی استعدادها و تکامل آزمایش شونده است. همانند یک مربی شنا که در ابتدا زمینه‌ها را فراهم می‌کند، و در یک فرصت مناسب انسان را درون آب می‌اندازد تا مباحث نظری را در عمل پیاده کند و با تلاش و کوشش موفق به یادگیری شنا بشود. این نوع آزمون، عملی است که در مسیر شکوفایی استعدادها و رشد و تکامل انسان‌ها قرار می‌گیرد. خدای متعال که بر همه امور آگاه است، انسان‌ها را در این عالم خاکی در عرصه‌های مختلف در بوته آزمایش‌های گوناگون قرار می‌دهد، تا در این راستا استعدادهای درونی بالقوه انسان‌ها شکوفا و به فعلیت برسد. روشن است که این نوع آزمون با چنین هدف و مقصودی، می‌تواند در مورد خدای متعال قابل تصور و تصدیق باشد.
چرا خدا انسان را بالفعل نیافرید؟
در اینجا ممکن است این سؤال به ذهن مخاطب خطور کند که چرا خداوند انسان‌ها را موجودی بالقوه و دارای استعدادهای نهفته و پنهان آفرید و چرا آنها را بالفعل نیافرید تا نیاز به آزمایش هم نداشته باشند؟! در پاسخ می‌توان گفت که خدای متعال با صفت‌های حکمت و قدرت و عدالت خود، وجود مخلوقات را در مراتب گوناگونی به تجلی گذاشته است. آنجا که دید می‌تواند موجوداتی تکامل یافته و بالفعل بیافریند، چنین کرده و این مرحله از وجود، چیزی نیست مگر همان جهان فرشتگان که همه ظرفیت‌های وجودی یک فرشته از همان آغاز آفرینش به او عطا شده است. لذا فرشتگان موجوداتی بالفعل آفریده شده‌اند. و در همان حد هم به حیات خود ادامه می‌دهند. اما مقتضای حکمت الهی این بود که موجودی را خلق کند تا از مقام فرشتگان هم بتواند بالاتر برود، و این موجود انسان است که ویژگی‌های خلقتی خاص خود را دارد و می‌تواند با اختیار خویش به این مقام برسد.