مسئولیت هنرمندان در قبال حوادث این روزهای جهان-بخش اول
اهمیت ثبت حقایق غزه و لبنان در آثـار هنـری
گروه گزارش
هفت اکتبر سال 2023 نقطه آغاز حوادثی بود که تاریخ را به سمت یک پیچ اساسی هل داد؛ آغاز عملیات طوفان الاقصی در مهرماه سال قبل را میتوان مبدأ یک شیب پرشتاب برای سقوط رژیم صهیونیستی و نزدیک شدن به جهان بدون اسرائیل دانست.
حوادث خونبار و پرآتش یک سال اخیر در سرزمینهای اشغالی، غزه و جنوب لبنان، در کنار فجایع دردناکی چون قتل عام دهها هزار نفر و کشتار بیش از 17 هزار نوزاد و کودک توسط رژیم صهیونی اما یک روی روشن هم داشته و آن هم همگانی شدن مبارزه با اسرائیل در سرتاسر جهان است. امروز حتی در قلب آمریکا به عنوان اصلیترین کانون حمایت از صهیونیسم هم نسل جدیدی ظهور کرده است که بلندتر از همیشه «مرگ بر اسرائیل» میگوید.
یکی از قشرهای پیشرو علیه رژیم صهیونیستی در یک سال گذشته در اقصی نقاط جهان، هنرمندان بودهاند. حتی سینماگران آمریکایی که اغلب در فیلمهایی با بودجه سرمایهداران یهودی بازی میکنند هم امروز در صف اول حمایت از غزه حضور دارند. سال گذشته و در همان نخستین روزهای کشتار فلسطینیان در غزه، سوزان ساراندون، بازیگر و فعال اجتماعی هالیوود از طریق حساب خودش در شبکههای اجتماعی حمایتش از غزه را اعلام کرد و رژیم صهیونیستی را برای استعمار شهرکنشینان، آپارتاید و موارد دیگر مورد حمله قرار داد.
او در توئیتی با انتشار تصاویری از حملات رژیم صهیونیستی به مردم غزه نوشت: «در همبستگی با مردم فلسطین که با پاکسازی قومی و ترور توسط دولت اسرائیل و سازمانهای شهرکنشینان یهودی مواجهاند و ایستادگی میکنند، جهان در حال تماشاست.» همچنین ناتالی پورتمن که خودش یک یهودی و زاده سرزمینهای اشغالی است، در این مدت بارها نفرت و مخالفتش با رژیم صهیونی را اعلام کرده و حتی از حضور در برنامهها و جشنوارههای هنری و سینمای در اسرائیل خودداری کرده است.
در شرق عالم هم هنرمندان بارها اعتراضات خود را به اسرائیل نشان دادهاند. در میان هنرمندان هندی پریانکا چوپرا جوناس، آلیا بات، کارینا کاپورخان، مادهوری دیکشیت، وارون دهاوان، سونام کاپور، سامانتا روت پرابو، دولکور سلمان، کونکونا سن شارما، سوارا باسکر، ریچا چادا، با ابراز نفرت از رفتار صهیونیستها در شبکههای اجتماعی وارد میدان شدند.
این موارد آنقدر زیاد هستند که یادآوری همه آنها فهرست مطولی میشود. در حالی که برخی از آنها با محدودیتها و بایکوتهای شدید از سوی صاحبان قدرت مواجه شدهاند، اما کماکان حمایت از مردم مظلوم فلسطین را در موقعیتهای مختلف از جمله حضور در راهپیماییها، برنامههای تلویزیونی و حتی جشنوارههای بینالمللی ادامه دادند.
شاید بتوان نمونه اخیر چنین واکنشهایی را بازیگر نقش مرد عنکبوتی دانست. همین چند روز پیش بود که اندرو گارفیلد، بازیگر نقش مرد عنکبوتی، در جریان حضورش در یک برنامه در نیویورک، از مردم خواست تا قلبها و انرژی خود را صرف حمایت از مردم فلسطین در غزه کنند.
اما در این روزهای داغ و پرآتش که تاریخ در حال چرخش است، جایگاه و نقش هنرمندان ایرانی کجاست؟ خالی از لطف نیست که یادآوری کنیم خیلی از فعالان فرهنگ و هنر و رسانهای در ایران نیز در موقعیتهای مختلف، ازجمله در شبکههای اجتماعی بارها به جنایات رژیم صهیونیستی و مظلومیت مردم در غزه و لبنان واکنش نشان دادهاند. اما به نظر میرسد که این فعالیتها باید فراتر از فضای مجازی و اظهارنظرهای شخصی و فردی باشد.
حضور در میدان مبارزه با سلاح دوربین و قلم
یکی از ویژگیهای هنرمندان انقلابی از ابتدای انقلاب تاکنون، حضور در میدانهای بحران بوده است. شاید سرسلسله این هنرمندان را بتوان افرادی چون شهیدسیدمرتضی آوینی، مرحوم نادر طالبزاده، رضا برجی و... دانست که بارها با دوربین خودشان به صحنههای مختلف پیکار مسلمانان با کفار زمانه رفتند. از جبهههای دفاع مقدس خودمان گرفته تا افغانستان و عراق و سوریه و بوسنی و هرزگوین و... ما شهدایی را هم در این راه تقدیم کردهایم. مثل شهید هادی باغبانی که موقع ثبت و ضبط جنایات داعشیها و گروههای تکفیری و حماسههای مدافعان حرم در سوریه به شهادت رسید. خیلی از ما با حقایق دوران دفاع مقدس و جنگهایی که در بوسنی و هرزگوین و نقاط دیگر رخ داد، از طریق همین فیلمهای مستند آشنا شدهایم.
به همین دلیل هم یک مستندساز معتقد است: «مهمترین وظیفه مستندسازان نسبت به مسائل و حوادث مربوط به غزه و لبنان، ثبت حقیقت است.»
مهدی شاهمحمدی مستندساز کشورمان در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «به نظر من مستندساز نباید منفعل باشد و باید برای خود وظایفی تعریف کند تا پس از عبور از این بحرانها، روایتهای ماندگاری از خود بهجا بگذارد.»
وی میافزاید: «روایتهای مستندسازان باید منصفانه و واقعی باشد و شرایط واقعی مردم مظلوم منطقه و مردم فلسطین و لبنان را به تصویر بکشند، این وظیفه حقیقی است که هر مستندساز باید برای خود متصور کند.»
این مستندساز تأکید میکند: «باید به مستندسازان اجازه حضور در فلسطین داده شود و مسئولان درک کنند که ثبت وقایع به شیوهای ماندگار امری حیاتی است و بایستی به مستندسازان میدان داده شود.»
جای خالی سینمای داستانی
با وجود فعالیت نسبتا قابل قبول مستندسازان در حوزه مقاومت و ساخت آثاری در این حوزه اما سینمای داستانی ما دچار کمکاری غیرقابل توجیهی در این زمینه است. اغلب فیلمهای سینمایی با موضوع مقاومت در مقابل صهیونیسم، مربوط به دهههای قبل است و طی سالهای اخیر و از جمله طی یک سالی که از طوفان الاقصی میگذرد، فعالیت چشمگیری در این زمینه صورت نگرفته است. تولید چند فیلم کوتاه ازجمله «فلسطین در چشمهای من» را هم میتوان نام برد. این فیلم با موضوع فلسطین که در چهلویکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران رونمایی میشود، اولین فیلم داستانی فراواقعیت سینمای ایران با هوش مصنوعی است. اما فیلم بلند داستانی سینمایی، در این مدت ساخته نشده است. به همین دلیل هم هر سال در مناسبتهایی مثل روز جهانی قدس، شاهد پخش چند باره فیلمهایی چون «بازمانده» و «33 روز» هستیم.
جمال شورجه، کارگردان فیلم «33 روز» که ترسیمکننده پیروزی حزبالله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه است، درباره اهمیت تولید فیلم در حمایت از مقاومت در لبنان و فلسطین به گزارشگر کیهان میگوید: «فلسطین و جنوب لبنان درواقع خط اول مبارزه با صهيونيسم است و ما نمیتوانيم از مردم اين سرزمين غفلت كنيم. ما نسبت به همه مسلمانان در اقصي نقاط دنيا تكليف شرعي داريم و اگر ظلمي در هر جاي دنيا اتفاق افتد مكلفيم صداي مظلوم را به گوش جهانيان برسانيم. همچنين ظلم را به منظر عامه مردم تا آنجايي كه از دستمان برميآيد نشان دهيم؛ همينطور مقاومت افرادي را كه با اين ظلم مقاومت ميكنند به نمايش درآوريم. اين ديدگاه كه ما نبايد به ديگر كشورها بپردازيم متعلق به فتنهگران بود كه شعار هم ميدادند نه غزه، نه لبنان... اين ديدگاه و شعارها را ما به هيچ وجه قبول نداريم. اينها تفكراتي انحرافي است و نوعي پشت كردن به آرمانهاي امام راحل محسوب مي شود. توجه به هر ظلمي كه در هر جاي دنيا رخ مي دهد يك تكليف شرعي است.»
وی همچنین درباره کمبود فعالیت هنری علیه اسرائیل نیز بیان میکند: «مسئله رژيم اشغالگر قدس و هجمهها و وحشيگريهايش عليه انسانها در سالهایی كه بنيانگذاري شده يا بنيانگذارياش كردهاند به دليل حمايتهاي اروپا و آمريكا از اين رژيم در آثار سينمايي بازتاب داده نشده است. بهويژه اينكه بخش عمدهاي از تهيهكنندگان و فيلمسازان از هاليوود گرفته تا جشنوارههاي مختلف تحت سيطره يهوديهاي وابسته به اين رژيم بودهاند. به همين دليل هم نمیگذارند كه چنين فيلمهايي در آن كشورها ساخته يا پخش شود و يا به جشنوارهها راه يابد. آنها هر صدايي را كه عليه رژيم صهيونيستي بلند شود چه در حوزه سينما باشد چه ادبيات و چه انديشه، در نطفه خفه ميكنند. نمونهاش همين بحث هولوكاست؛ ديديم چه افراد و فرهيختگاني در غرب به خاطر پرسش درباره يهوديسوزان كذب جنگ جهاني دوم دچار چه تنگناهايي شدند. از بايكوت فرهنگي و تبليغاتي گرفته تا زندان. مثل روژه گارودي كه يك نمونه شاخص در اين زمينه است. به همين ترتيب در حوزه سينما كسي جرات نمیكند درباره اين موضوعات كار كند. در زمينه دروغين بودن رژيم صهيونيستي و باطل بودن افكار اين رژيم نميگذارند كه اين نوع آثار ساخته شود. اگر هم ساخته شود اجازه نميدهند پخش شود. چرا كه اكران سينماها در كشورهاي غربي هم دست سرمايهداران صهيونيست است. به همين دليل هم در تاريخ سينما کمتر اثري را ميبينيم كه عليه اسرائيل ساخته و به نمايش درآمده باشد، اگر هم معدود آثاري بودهاند اكرانهايي محدود و خصوصي داشتهاند. در ايران هم البته نسبت به اين موضوع غفلت شده و متأسفانه آثار قابل توجهي در اين زمينه ساخته نشده است. غیر از چند نمونه خاص!»
کاریکاتوریستها به میدان آمدهاند
از هنرهای پیشرو در زمینه مبارزه با رژیم صهیونیستی و ترسیم حوادث اخیر در حوزه مقاومت، میتوان به نقاشی، پوستر و کاریکاتور اشاره کرد. یک مسابقه کارتون و کاریکاتور با موضوع غزه و جنایات رژیم صهیونیستی هم با عنوان «هولوساید» کلید خورده است و در جریان است و مراسم اختتامیه آن در ماههای آینده برگزار خواهد شد. این عنوان در واقع ترکیبی از هولوکاست و جنوساید (نسلکشی) است. این مسابقه در اصل دوره سوم مسابقه هولوکاست است و به دلیل مشکلتراشیها و محدودیتهایی که دولتهای غربی برای دستاندرکاران و شرکتکنندگان این مسابقه ایجاد میکنند، با عنوان جدید «هولوساید» برگزار میشود. دبیر این رویداد نیز مسعود شجاعی طباطبایی است.
وی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان و در پاسخ به این پرسش که هنر چگونه میتواند در معادلات بینالمللی تأثیر بگذارد، توضیح میدهد: «برای روشن شدن این موضوع، من چند مثال میآورم؛ وقتی فاجعه کشتار مسلمانان میانمار اتفاق افتاد، نمایشگاهی با پوسترهایی در اعتراض به این جنایات برپا کردیم و سپس آثار نمایشگاه در قالب کتاب چاپ شدند و در اختیار مجامع بینالمللی قرار گرفتند. تحت تأثیر این حرکت هنری، مدال صلح نوبل خانم آنگ سان سوچی (رهبر وقت میانمار) از وی پس گرفته شد. واقعیت این است که کارتون و کاریکاتور بهخاطر زبان بینالمللی و قابل فهم برای عموم، ظرفیت بسیار زیادی دارد. یک هنرمند مثل ناجی العلی با آثارش آنچنان نفس رژیم صهیونیستی را گرفت که او را برنتابیدند و به شهادت رساندند. کارلوس لتوف، یک کاریکاتوریست برزیلی است که مسلمان نیست و کشورش فرسنگها از منطقه ما دور است اما با آثارش آنچنان اسرائیل را دچار هراس میکند که حزب لیکود وی را به مرگ تهدید کرده است. این نشاندهنده ضعف دشمنان ما در مقابل هنر مقاومت است. موقع برگزاری مسابقه «هولوکاست» نیز دیدیم صهیونیستها و حامیان آنها چگونه سراسیمه شدند و چهار وزیر امور خارجه دولتهای غربی واکنش نشان دادند و خود نتانیاهو به سازمان ملل شکایت کرد. حتی منوشه امیر گوینده فارسیزبان رادیو اسرائیل نیز بهخاطر برگزاری این مسابقه به بنده لقب آدمخوار را داد! همه اینها نشاندهنده تأثیر زبان هنر است.»
شجاعی طباطبایی همچنین اظهار میکند: «جهان هم امروز منطق ما را پذیرفته است. نکته حائز اهمیت این است که خیلی از چهرههای مطرح و حرفهای که از استادان برجسته کاریکاتور در جهان به حساب میآیند با جبهه مقاومت همراه شدهاند. به طور مثال در مسابقه کاریکاتور بایکوت رژیم صهیونیستی در المپیک پاریس، «پیتر نیاوندیک» و «ویلیام ریزینگ» که از پایهگذاران فدراسیون کارتونیستهای اروپا(فکو) هستند در این مسابقه شرکت کردند. این یعنی فکو پشت سر ما بود. یک زمانی در دنیایی پر از زور و زر و لابیهای صهیونیستی احساس تنهایی میکردیم اما امروز به معنای واقعی کلمه میبینیم هنرمندان و چهرههای مطرح و بزرگ کارتون و کاریکاتور با قدرت کنار مردم غزه و در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادهاند و با تمام توانشان در این راهکار میکنند. «گیلمار فراگا» کاریکاتوریست نامور برزیلی، کتاب اخیرش منتشر شده و در کمال خوشبختی 80 درصد آثارش در این کتاب مربوط به غزه است. خون مردم مظلوم غزه و این حجم از کودککشی توسط اسرائیل باعث شده که حتی چشمانی که بهواسطه سلطه رسانهای غرب، بسته بودند امروز باز شود.»