kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۷۹۱۲
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۹
به بهانه مستند «درون آتش: دختر گمشده»

زنان سردرگم و کودکان ناخواسته گناهکار کیست؟

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
تعداد کودکانی که به دلایل مختلف، در کشورهای غربی به فرزندخواندگی سپرده می‌شوند، چند دهه‌ای می‌شود که سر به فلک گذاشته است.
این روند افزایشی کودکان ناخواسته، فشار بسیارزیادی به دولت‌ها برای تامین هزینه‌ها وارد می‌کند. در راستای همین قضیه، بیشتر از دو دهه می‌شود که در فیلم‌ها و سریال‌های‌ هالیوودی، دیگر قهرمانان داستان‌ها یک فرد مجرد بدون خانه و کاشانه نیست که مسئولیت فرزند یا فرزندانش را هم قبول نمی‌کند.
اکثر قهرمانان در دو دهه اخیر، علی‌رغم مشکلات جسمی یا حتی روحی شان، حتما خانواده‌محور هستند و مهم‌تر از آن، حتی اگر قاتل زنجیره‌ای باشند، به فرزندان‌شان علاقه دارند و مسئولیتشان را بر عهده می‌گیرند!
البته که مسئله حمایت مالی و معنوی از فرزند در این میان در اولویت است و حتی ممکن است زوج مورد نظر ازدواج هم نکرده باشند ولی حتما هر دو یا حداقل یکی در این میان، خواهان گرفتن حضانت، نشان داده می‌شود.
باید اشاره کرد که مشکل فرزندخواندگی در کشورهای غربی، تنها به فشار روی دولت‌ها ختم نمی‌شود و در مقیاس بزرگ‌تر، خانواده‌هایی که این کودکان را می‌پذیرند و هم در این سال‌ها، گاه فجایع ترسناکی را رقم زده‌اند و اخبار بسیار هولناکی در این رابطه، در رسانه‌ها منعکس شده است.
مستند «درون آتش: دختر گمشده» به کارگردانی «رایان وایت» محصول سال 2024 شبکه نت فلیکس آمریکا است.
این مستند به سرنوشت دختر بچه‌ای می‌پردازد که مادرش چون در سن کم و با روابط نامشروع او را به دنیا آورد، مسئولیتش را به خانواده دیگری سپرد ولی بعد از 15 سال این دختر در خانه جدیدش ناپدید می‌شود و جنازه‌اش تا 30 سال بعد پیدا نمی‌شود.
داستان فرزندی که نمی‌شود نگه داشت
داستان مستند درون آتش، از جایی شروع می‌شود که زنی میانسال به نام «کتی» که در 15 سالگی(سال 74 میلادی)، دختر ناخواسته‌اش را برای فرزندخواندگی واگذار کرده است، نامه‌ای از اداره فرزندخواندگی دریافت می‌کند. 
او اول فکر می‌کند شاید دخترش به دنبال او می‌گردد ولی بعد با خواندن نامه متوجه می‌شود که جنازه دختری ناشناس پیدا شده و مسئولین حدس می‌زنند این جنازه متعلق به فرزند کتی باشد و برای اثباتش از کتی می‌خواهند آزمایش دی ان‌ای بدهد.
کتی قبول می‌کند و بعد از مدتی مشخص می‌شود که جنازه متعلق به دختر او نبوده است. از این‌جا به بعد، کتی تصمیم می‌گیرد دنبال دخترش بگردد و به هر قیمتی شده او را پیدا کند. طی گشتن در اینترنت، او می‌فهمد دخترش به زوجی به نام‌های «برندا» و «دنیس» واگذار شده و نامش «آندریا»  است و در 15 سالگی گم شده و هیچ خبری هم از او وجود ندارد.
کتی که به این قضیه گم شدن شک می‌کند، به همراه همسرش «ادی» شروع به تحقیق بین همکلاسی‌های دخترش می‌کند و در صفحات اجتماعی، اطلاعات زیادی به دست می‌آورد و می‌فهمد که دنیس مردی که دخترش را به فرزندخواندگی قبول کرده، در واقع یک متجاوز سریالی است که چند سالی به خاطر همین جرم به زندان افتاده است.
کتی از طریق همکلاسی‌های قدیمی دخترش می‌فهمد دنیس، مدام دخترش آندریا را در حضور مادرخوانده‌اش برندا کتک میزده ولی برندا به خاطر حفظ زندگی‌اش سکوت می‌کرده و اهمیتی به آزارهای دنیس نمیداده است.
از آن به بعد کتی شروع می‌کند به آزار و اذیت دنیس و برندا، تا از حقیقت ماجرا چیزی دستگیرش شود. 
بالاخره آزارهای او جواب می‌دهد و این زوج به پلیس پناه می‌برند. در ایستگاه پلیس به محض اطلاع از حضور دنیس، افسری که مدتی می‌شد به خاطر پرونده قتل و تجاوز، به زنی در ایالتی دیگر(حدود 40 سال قبل)، به دنبال دنیس بود، با برداشتن لیوان آب دنیس و گرفتن تست دی ان ای، متوجه می‌شود که او قاتل واقعی زن مورد نظر هم هست.
بعد از این ماجراها در زندان و تحت فشار روانی، دنیس در نهایت به خاطر انتقال به زندانی نزدیک محل زندگی همسرش، اعتراف می‌کند که از بچگی برندا را مورد آزار جنسی قرار می‌داده و در نهایت با پرت کردن او از پله‌ها، موجب مرگش می‌شود و او را در پشت خانه‌اش دفن می‌کند.
بعد از این اعتراف، پرونده گم شدن آندریا دختر نوجوان و بینوا بعد از 35 سال حل می‌شود و متجاوز و قاتلش هم که پدرخوانده‌اش بود، به زندان می‌افتد.
باری که تمامش بر دوش دختران است
در مستند درون آتش، مخاطبین شاهد یکی از هزاران سرنوشت تلخ کودکانی هستند، که به فرزندخواندگی گرفته شده‌اند.
با توجه به اینکه از اواسط دهه 60 و مخصوصا در دهه 70 میلادی، به خاطر انقلاب جنسی، آمار کودکان ناخواسته و خارج از روابط زناشویی، یکمرتبه بالا رفت، دختران زیادی قربانی این مسئله شدند و اکثر آن‌ها مجبور شدند فرزندانشان را به فرزندخواندگی بدهند و آن عده‌ای هم که این کار را نکردند، بعدش با مشکلات بسیار بیشتری مواجه شدند و بارداری در سن پایین و بدون ازدواج، همه زندگی‌شان را تحت تاثیر قرار داد.
در روند ماجرا، کتی به عنوان یکی از قربانیان این مسئله، عنوان می‌کند که بعد ازواگذاری حضانت فرزندش تا سال‌ها نسبت به این قضیه حال بدی داشته است و بعد از آن، هم از نظر جسمی و هم روحی، دیگر توانایی و میل به دنیا آوردن یک فرزند دیگر را هرگز پیدا نکرده است.
در مستند درون آتش، ما زنی میانسال را می‌بینیم که تنها امیدش، یعنی داشتن دختری که در جایی خوشبخت زندگی می‌کند را از دست می‌دهد و بار تمام آن گذشته پردرد، دوباره روی دوشش می‌افتد.... 
مخاطبین در این ماجرا از همان ابتدا کتی را می‌بینند که تمام سختی و سنگینی این بارداری ناخواسته بر دوش اوست و تا نزدیک نیم قرن بعد هم این بار رهایش نمی‌کند ولی از آن طرف عملا هیچ جا اسم یا آدرسی از پسری که او را به این وضع انداخت و رهایش کرد، دیده نمی‌شود....
در دهه 70 میلادی عملا تبلیغات روابط آزاد و استفاده از جوانی و... همه جا دیده می‌شد و همه چیز از سینما گرفته تا موسیقی و هنرهای دیگر، رفتند به سوی هل دادن دختران نوجوان، برای برقراری روابط نامشروع.
نتیجه شوم آن ولنگاری که به اسم آزادی به خورد مردم داده شد، تا امروز ادامه دارد و دودش بیشتر از هر کسی، به چشم دخترانی رفته و می‌رود که مجبورند در سن پایین، بدون هیچ حمایت و حامی واقعی، بار عواقب این آزادی را به دوش بکشند.
پس آن همه نظارت کجاست؟
در مستند درون آتش، مخاطبین می‌بینند که دنیس و برندا بعد از اقدام برای گرفتن کودک بعد از چند سال موفق می‌شوند فرزندی به سرپرستی بگیرند و در روند این گرفتن حضانت، هیچ سختگیری خاصی دیده نمی‌شود. 
معمولا در فیلم‌ها و سریال‌های غربی، روند گرفتن یک بچه بسیار سخت نشان داده می‌شود و متقاضیان در این تولیدات، باید از فیلتر‌های سنگین عبور کنند تا شاید، آن هم شاید در نهایت موفق شوند فرزندی را به سرپرستی بگیرند. 
البته که این شروع ماجرا است و بعدش تا سال‌ها ناظرین به آن‌ها سر میزنند و وضعیت بچه را چک می‌کنند که یک وقت ریگی به کفش خانواده مورد نظر نباشد.
در واقعیت اما خبری از چنین نظارت دقیق و همه‌جانبه‌ای نیست. مخاطبین در مستند درون آتش میبینند که دنیس در ایالت‌های دیگر آمریکا مرتکب جرم‌های جنسی شده است ولی سوابقش توسط مسئولین اداره فرزندخواندگی چک نمی‌شود و شاید هم چون آن جرم‌ها در یک ایالت دیگر بوده، مسئولین نتوانستند پیگیری کنند و در سال 74 میلادی، هیچ تکنولوژی برای در آوردن سوابق جنائی دنیس وجود نداشته است!
قسمت نامفهوم دیگر برای مخاطبین، در مورد مستند درون آتش، زمانی است که می‌فهمند دنیس در نهایت زمانی که آندریا شش ساله بوده، به اتهام آزار جنسی چند دختر در دادگاه متهم می‌شود و به زندان می‌رود و در سوابقش عنوان می‌شود:«خطرناک برای زنان»
اینکه چرا دادگاه برای مردی که بارها به تجاوز و آزار زنان متهم بود، تنها 6 سال زندان میبرد به کنار، ولی آن مثلا مسئولینی که قرار است وضعیت کودک را بررسی کنند، دقیقا این زمان کجا هستند؟ 
کاملا مشخص است، هیچ‌گونه نظارتی بعد از تحویل کودک به این خانواده جنایتکار وجود ندارد، وگرنه هرگز کسی که وجودش برای زنان خطرناک است، نباید بچه‌ای داشته باشد و از آن بدتر اینکه دقیقا بعد از آزادی دنیس از زندان، آن‌ها دوباره اقدام به گرفتن یک دختر دیگر می‌کنند و با درخواست‌شان موافقت هم می‌شود!
در روند ماجرا می‌بینیم که آندریا به خاطر احساس خطری که برای نوزاد جدید می‌کرده، فرارش از آن خانه جهنمی را به تعویق می‌انداخته است و همین قضیه هم باعث شد تا در نهایت کشته شود و مادرخوانده‌اش هم با وجود اینکه میدانست آندریا در آن خانه چه دردی را تحمل می‌کند، در مورد ناپدید شدن او هیچ شکایتی نکرد تا یک وقت مشکلی برای همسرش که تازه از زندان آزاد شده، پیش نیاید!
مستند «درون آتش» قدم به قدم مراحل اسیر شدن آندریا را برای مخاطبین تشریح می‌کند و در تمام مراحل، این دختر تنهاست. نه نظارتی وجود دارد، نه نجات دهنده‌ای و رسما در این مستند می‌بینیم که تمام تبلیغات فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی در مورد حساسیت و ارزش زندگی کودکان و نوجوانان تا چه حد تبلیغاتی و دروغ است.
کودکان در دست شیاطین
وضعیت ناگواری که آندریا در آن خانه مخوف و در کنار آن زن و شوهر جهنمی تجربه کرد، قطراه‌ای از دریای آلوده و فاسد فرزندخواندگی‌های اینچنینی است. 
به خاطر همین هم اخبار جنایت‌هایی از این دست، در مورد کودکانی که به فرزند خواندگی گرفته می‌شوند، همیشه در رسانه‌های غربی پر است و اخبار سوءاستفاده خانواده‌ها از این کودکان هم، به شدت بالا است. 
یکی از همین پرونده‌های پر سرو صدا که سال‌ها پیش، رسوایی‌های بسیاری به وجود آورد، مربوط به «وودی آلن» کارگردان یهودی معروف است که از طرف «دیلان فارو»، دختر خوانده‌اش متهم به آزار جنسی شد. دیلان برای اولین بار به صورت مستقیم پدرخوانده‌اش را به آزار و اذیت جنسی خودش در سن ۷ سالگی متهم کرد.
البته که وودی آلن از این اتهام جان سالم به در برد ولی بعد از مدتی مشخص شد که او با «سون یی پره وین»، دختر خوانده دیگرش ارتباط دارد. وودی آلن در سال ۱۹۹۷ با همان دخترخوانده ازدواج کرد!!!
این ازدواج آن هم درست بعد از جدایی، باعث شد مسئله‌ دست درازی به دخترخوانده‌های وودی آلن مورد توجه قرار بگیرد و رسانه‌ها به این نتیجه برسند که او برای سرپوش گذاشتن بر آزار و اذیت جنسی، با سون یی ازدواج کرده است....
علاوه ‌بر فجایع گذشته، جدیدا هم مسئله فرزندخواندگی در کشورهای غربی، به جاهای باریک تری کشیده شده است و ادارات سرپرستی با دادن حضانت بچه‌ها، به زوج‌های همجنس‌گرا، آمار این فجایع را چند برابر کرده‌اند. 
در راستای همین وضعیت اسفبار، برخی از فعالین مدنی اعتراضات زیادی کردند ولی دست‌شان به جایی نرسید و حتی «آلن دلون» ستاره ‌هالیوودی هم به خاطر اعتراض به دادن کودکان به زوج‌های همجنس باز، به شدت مورد حمله رسانه‌های غربی قرار گرفت. 
چندی قبل، خبر گرفتن کودکی در آلمان از خانواده مسلمانش، به جرم داشتن اعتقادات ضد همجنس گرایان، سر و صدای بسیاری به پا کرد و نشان داد که اگر کودکی در خطر تجاوز یا آسیب‌های دیگر باشد، کسی برای نجاتش وجود ندارد ولی اگر همان کودک، طبق تعلیمات مذهبی خود، عمل قبیحی مانند همجنس گرایی را دُرُست نداند، دولت‌های غربی با خدم و حشم برای گرفتن او از خانواده‌اش صف می‌بندند! 
متجاوز هم حق و حقوقی دارد!
در مستند درون آتش، بخشی وجود دارد که متعلق به کشته شدن زن جوان 25 ساله‌ای به نام «کتلین دویل» است. 
در این بخش، مخاطبین می‌بینند که این زن جوان وقتی همسرش که در نیروی دریایی کار می‌کرده به ماموریت میرود، در یک شب جهنمی به قتل میرسد. قاتل از در پشتی وارد خانه می‌شود و بعد از تجاوز، او را با چاقو به قتل میرساند و فرار می‌کند....
بعد از گذشت بیش از 40 سال این پرونده دوباره به خاطر پیشرفت علم به کار می‌افتد و به تعدادی مضنون هم میرسند که یکی از این مظنونین، دنیس بوده است.
کارآگاهی که پرونده را به دست گرفت، عنوان کرد، زمانی که فهمید دنیس جرایمی مانند تجاوز به زنان در ایالت‌های مختلف را در پرونده‌اش دارد، به این نتیجه می‌رسد که باید از نمونه او دی ان‌ای پیدا کند ولی مسئله اصلی این بود که مطمئنا خود دنیس حاضر به همکاری نبود و قانون به او اجازه گرفتن این تست را نمی‌داد! 
این وضعیت ادامه پیدا کرد تا زمانی که مادر واقعی آندریا، با آزارهای شبانه‌روزی‌اش، دنیس و برندا را کلافه کرد و وقتی آن‌ها به ایستگاه پلیس می‌روند و قضیه دی ان‌ای بالاخره حل می‌شود و می‌فهمند که قاتل کتلین 25 ساله در 40 سال پیش، همین دنیس بوده است.
داشتن شوهر مهم‌تر از همه چیز است
در فیلم‌ها و سریال‌های غربی، معمولا زنانی به تصویر کشیده می‌شوند که یا اولویت زندگی‌شان کار و فعالیت اجتماعی‌شان است، یا به دنبال آزادی‌هایشان هستند و یا اگر غیر از این باشد، زن مورد نظر، بعد از مدتی و طی اتفاقاتی، متنبه می‌شود و روند خانواده محوری را به سمت خودمحوری تغییر می‌دهد. 
این تبلیغات برای زنانی که در زندگی خانوادگی تحت ظلم هستند و به دنبال آزادی می‌گردند، سال‌ها در سینما و تلویزیون تبلیغ شده است اما واقعیت چیست؟ آیا زنان آمریکایی به خصوص در دوره ابتدای تبلیغات اینچنینی، همین آرزوها را داشته‌اند؟
در مستند درون آتش، مخاطبین زندگی دو زن را به صورت کامل می‌بینند که هر دو زن در یک چیز با هم اشتراک نظر دارند و آن، نگه داشتن همسر مورد علاقه شان، به هر قیمتی است. 
کتی زنی است که بعد از تجربه روابط مختلف، در نهایت وقتی ازدواج می‌کند، دو دستی زندگی‌اش را می‌چسبد و حتی زمانی که بعد از 35 سال می‌فهمد فرزندش ممکن است کشته شده باشد، عنوان می‌کند: اگر «ادی» موافقت نمی‌کرد و با حمایت او نبود، هرگز برای پیدا کرد آندریا اقدام نمی‌کردم.
این جمله خودش گویای همه چیز است. اولویت حتی بعد از 35 سال برای او، با فرزندش و اجرای عدالت نیست، بلکه مهم همسر فعلی است. از طرف دیگر مخاطبین برندا را می‌بینند که سال‌ها با یک قاتل متجاوز، زندگی می‌کند و برای نگه داشتن او در زندگی‌اش، چشمش را بروی همه جنایت‌های دنیس می‌بندد و حتی وقتی همه چیز معلوم می‌شود، باز هم از همسرش حمایت می‌کند و در یک کلام، تا زمانی که همسرش دورش نیندازد، او همه چیز را قبول می‌کند! 
حالا بحث سر این مسئله نیست که این زن از نظر روانی و روحی تا چه حد مریض بوده ولی مسئله سر این است که بر خلاف تبلیغات غربی، زن آمریکایی کلاسیک، در واقعیت درجه تحملش برای نگه داشتن همسر تا چه حد بالا است.... به تعبیر دیگر، در تمام این سال‌ها، تبلیغاتِ زن آزاد و خوشبخت که هدف زندگی‌اش در داشتن همسر و خانواده نیست، همه‌اش دروغ محض بوده است.
مخاطب زن شرقی، چون به خاطر بافت خانوادگی زندگی‌اش، تقریبا در 80 درصد مواقع، حضور جایگاه شوهر همتراز را در زندگی‌اش داشته، شاید درک نکند اولویت همسر نسبت به فرزندان تا چه حد مهم است ولی زنان آمریکایی، زندگی اصلی‌شان را در داشتن همسر مورد علاقه برای خود خلاصه می‌کنند و در این میان، فرزندان قسمتی از راه را شامل می‌شوند، نه اصل مسیر را.
در مستند «درون آتش» می‌بینیم که بر خلاف تبلیغات، تا چه حد زنان غربی و به خصوص زنان آمریکایی، وابسته به زندگی با همسران‌شان هستند و برای حفظ زندگی‌شان می‌جنگند حتی در موارد زیادی، این جنگ برای حفظ آدم‌های نامناسبی است که تنها گزینه‌های زندگی‌شان هستند.