kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۷۶۶۶
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۸

فضیلت شجاعت و آثار آن

 
 
حسین میرزازاده
حقیقت انسان چیزی جز ملکاتی از فضائل و رذایل نیست؛ زیرا این ملکات است که شاکله شخصیتی هر انسانی را می‌سازد. از این رو آنچه در عمل مهم و اساسی است، همان «نیات» است که روح و شاکله هر عملی را شکل می‌دهد. برهمین اساس در اسلام آنچه مهم است، عمل صالح و آنچه مهم‌تر است، نیت مؤمن است که خالصانه برای خدا باشد؛ زیرا کسی که عمل صالح را انجام می‌دهد، با روح عمل یعنی همان نیت خالصانه است که به آن عمل صالح معنا می‌بخشد. در این هنگام است که آثار عمل صالح، خودش را نشان می‌دهد و انسان را می‌سازد.
مجموعه اعمال صالح با نیات خالصانه است که ملکات اخلاقی انسان را می‌سازد و این ملکات، شاکله شخصیتی را شکل می‌دهد. بنابراین، می‌توان به فضائل اخلاقی که ملکات شخص را می‌سازد، به عنوان عنصر اساسی شاکله شخصیتی و هویتی اشخاص توجه داشت. البته همان گونه فضائل اخلاقی ملکات نیک را می‌سازد، رذایل اخلاقی نیز این‌گونه است. بنابراین، 
بر اساس همین شاکله شخصیتی است که عمل اشخاص صادر می‌شود؛ چنان‌که خدا در آیه 84 سوره اسراء می‌فرماید: قل کل یعمل علی شاکلته؛ بگو هر کسی بر اساس شاکله خویش عمل می‌کند. لذا باید به این نکته توجه داشت که عمل در شاکله و شاکله در عمل نقش بسیار مهم و مؤثر دارد.
شجاعت، یکی از فضائل اخلاقی است که تاثیر بسیار در شاکله نیک انسان دارد. هر چند که این واژه در قرآن نیامده، اما مفهوم شجاعت که حالتی نفسانی و باطنی میان ترس و بی‌باکی است، در آموزه‌های قرآن به کار رفته است؛ زیرا شجاعت حالت عقلانی به دور از افراط و تفریط در قوه غضب است که موجب تامین امنیت انسان می‌شود و خدا بارها در قالب واژگان یا جملاتی به توصیف شجاعان و علل و عوامل و آثار آن پرداخته است.
آثار فضیلت شجاعت 
شجاعت، قوت قلب یا حالت باطنی و نفسانی است که از آثار آن می‌توان حقیقت آن را شناخت؛ زیرا امور باطنی به آسانی قابل شناخت دقیق نیست؛ اما آثار امر باطنی که در خارج بروز و ظهور می‌کند نشان می‌دهد که امری ارزشی یا ضد ارزشی است. پس قضاوت‌ها در امور باطنی گاه از طریق آثار آن می‌شود و گاه از طریق اضداد آنها؛ چنان‌که در میان حکما و فلاسفه‌،معروف است: تعرف الاشیاء باضدادها؛ ارزش هر چیزی با ضد آن شناخته می‌شود.
پس می‌توان فضیلت شجاعت را از دو طریق ضد آن و آثار آن شناخت. شکی نیست که ضد شجاعت چنان‌که علمای اخلاق بیان کرده‌اند ترس و تهور است؛ زیرا قوه غضب که در انسان به عنوان قوه دافعه به ودیعت گذاشته تا امنیت بقایی انسان را تامین کند، می‌تواند با تقویت، به بی‌باکی بگراید یا با سرکوب به ترسویی بکشد. بنابراین، حالت شجاعت میانه و تعادل میان این دو حالت افراطی و تفریطی در غضب است.
قوای شهوت و غضب به عنوان قوای جاذبه و دافعه باید تحت قوه عقلانی قلب سلیم و نفس معتدل قرار گیرد؛ زیرا اگر به حال خود رها شود می‌تواند زمام امور نفس را به دست گیرد و با افراط و گرایش جاهلانه و بی‌خردی، به خود و دیگران آسیب رساند؛ اما با تعلیم و تزکیه نفس در این ساحت می‌توان حالت تعادل و اعتدال را برای آن ایجاد کرد که بهترین کارکردها را قوای شهوانی و غضبانی بروز می‌دهد و عامل صیانت نفس و روان و رشد و بالندگی آن می‌شود؛ به عنوان نمونه قوه غضب در حالت شجاعت می‌تواند عامل صیانت نفس از هر گونه خطر فعلی و احتمالی و تامین‌کننده رشد و بالندگی باشد که بسیار مهم و اساسی است.
به هر حال، شجاعت حالت اعتدال در قوه غضب است که نفس تحت تاثیر عقلانیت فطری و هدایت باطنی تکوینی به دور از دو حالت افراطی و تفریطی تهور و ترس قرار می‌گیرد. از همین رو علمای اخلاق در تعریف شجاعت گفته‌اند: پیروى کردن نیروى غضب و انتقام از نیروى عقلی و خردمندى در اقدام بر کارهاى مهم و تشویش نداشتن در انجام دادن آن است.(جامع السّعادات، ج 1، ص 242 و 323) پس باید گفت که حدّ اعتدال در قوه نفسانی غضب، همان شجاعت است. 
بر اساس تعالیم قرآن، مهم‌ترین و اساسی‌ترین اثر شجاعت در قوه غضب را می‌توان تقوای الهی دانست؛ زیرا تقوا حالتی است که انسان با اطاعت از اوامر و نواهی خدا به نوعی «وقایه» (محافظت) دست می‌یابد که همان بروز و ظهور هدایت تکوینی و باطنی عقلی الهی است. بنابراین، شجاعت که حالت عقلانی غضب است، تقوای الهی را به نمایش می‌گذارد. 
خدا در قرآن بیان می‌کند که مؤمنان مجاهد، قوه غضب خویش را تحت قوه عقلانی چنان به درستی به کار می‌گیرند که نه تنها غضب ایشان به دور از افراط و تفریط بروز می‌کند، بلکه ابزاری برای سرکوب کسانی می‌شود که با غضب افراطی خویش به خود و دیگران در قالب جنگ و جنگ افروزی ظلم و ستم می‌کند، از همین رو خدا مؤمنان صابر را به شجاعت می‌ستاید که قوه غضب خویش را در جهاد در راه خدا و اصول اخلاق انسانی و دفع ظلم و ستم ظالمان و مستکبران به کار می‌گیرند. پس می‌توان گفت که از مهم‌ترین آثار شجاعت حالت اعتدال عقلانی غضب است که در قالب تقوای الهی بروز می‌کند؛ زیرا متقیان جز در چارچوب اطاعت از خدا غضب خویش را به کار نمی‌گیرند که همان شجاعت است.(بقره، آیه 177)
اگر کسی بخواهد حرف حقی را بگوید و به کرسی بنشاند، باید از غضب در قالب شجاعت بهره گیرد؛ زیرا انسان بزدل و ترسو نمی‌تواند سخن حق خویش را در برابر ظالمان و مستکبران بیان کند؛ چنان‌که انسان متاثر از غضب و شخص بی‌باک، با دیگران درگیر می‌شود و با بی‌باکی به خود و دیگران زیان می‌رساند تا جایی که مردم از پیرامون او متفرق می‌شوند و به سخنان و پیامش گوش نمی‌دهند.
یکی از مصادیق شجاعت در پیام رسانی و ابلاغ رسالت‌های الهی‌، شجاعت پیامبران است؛ زیرا شجاعت آنان موجب می‌شود تا به دور از هر گونه ترس و هراسی در میان مردمانی ظالم و مستکبر به پیام‌رسانی بپردازند که علیه ظلم و تکبر و استکبار آنان است. در حقیقت این شجاعت پیامبران است که به آنان این امکان را می‌دهد تا بتوانند حق را بگویند و احقاق حق را بخواهند و علیه باطل و برای ابطال آن تلاش کنند. پیامبران نسبت به این حقیقت آگاه بودند که دشمنانی قوی و خشن در برابرشان قرار دارند که پیام رسانی را دشوار می‌کند. از همین رو همواره از ظالمان و مستکبرانی خوف داشتند که به هیچ اصل انسانی و اخلاقی باور نداشتند؛ اما خدا به پیامبران این امر را مورد تاکید قرار می‌دهد که خدای قوی و قدیر و عزیز با آنان «معیت»(همراهی) دارد؛ بنابراین، نباید ترسید بلکه شجاعانه به میدان رفت و پیام الهی را ابلاغ کرد.(نمل، آیه 10؛ احزاب، آیه 39) 
یکی از آثار شجاعت پیروزی و کامیابی در شرایط سخت از جمله جهاد است؛ زیرا بدون شجاعت که استفاده درست از قوه غضب در چارچوب عقلانیت فطری است، نمی‌توان امیدی به پیروزی و موفقیت داشت؛ چرا که انسان بزدل نه تنها غضب خویش را سرکوب می‌کند، بلکه نمی‌تواند از آن هیچ‌گونه استفاده‌ای کند؛ از آن طرف، انسان متهور و بی‌باک به دور از عقلانیت عمل می‌کند و به جای آنکه رفتاری داشته باشد که پیروزی را رقم می‌زند، حتی ممکن است با بی‌باکی‌اش به خویش و جبهه حق زیان وارد سازد و این چنین نه تنها پیروز میدان نمی‌شود، بلکه شکست را برای مردم رقم می‌زند.(بقره، آیات 149 تا 151)
از نظر قرآن، مؤمنان شجاع به دلیل پشتوانه‌های الهی در جهاد، چنان استقامت و صبوری دارند که یک نفر در برابر بیست نفر می‌ماند یا صد در برابر دویست یا هزار در برابر دو هزار نفر استقامت می‌کند. پس یک به بیست یا یک به دو مقاومت می‌کنند و پیروز می‌شوند. 
شجاعت مؤمنان موجب می‌شود تا مسلمانان در امنیت قرار گیرند و دشمنان دفع و فساد برطرف یا دفع شود و اصلاحات انجام گیرد.  بنابراین، آثار شجاعت در امور بسیاری از جمله دفع فساد و ظلم مورد توجه است و باید آن را بسیار مهم و اساسی شمرد.(همان) برای جلب و بهره‌مندی از تفضلات الهی (مائده، آیه 54) و نیز جلب محبت الهی(آل عمران، آیه 146؛ صف، آیه 4) مؤمنان باید در میادین گوناگون به ویژه جهاد در راه خدا، شجاعت خویش را نشان دهند؛ زیرا از نظر قرآن، شجاعان محبوب خدا هستند و از فضل خاص او برخوردار می‌شوند.
اصولا یکی از نشانه‌های صداقت مؤمنان نسبت به ایمان و راستی در این امر همان شجاعت ایشان است؛ زیرا شجاعان در عمل نشان می‌دهند به چیزی که می‌گویند ایمان داشته و آن را در عمل با فعل خویش تصدیق می‌کنند.(بقره، آیه 177) کسی که صادق است باید آنچه را می‌گوید به نمایش گذارد و مؤمنان با شجاعت‌، در میادین جهاد این صداقت خویش یعنی باور به خدا و آخرت و بهشت را به نمایش می‌گذارند.(همان)
شجاعت حقیقی در مؤمنان
از نگاه قرآن، مؤمنان باید شجاعت را به عنوان یک فضیلت و ارزش بشناسند و آن را در خویش تقویت کنند؛ زیرا اصولا انجام کارهایی چون پیامبری و ابلاغ رسالت و تبلیغ و دفاع از جان و مال و عرض و ناموس جز با داشتن شجاعت میسر نیست؛ زیرا بهترین شرایط برای بهره‌برداری از قوه غضب همان شجاعت 
است. 
مؤمنان همان گونه که در باطن ذات خویش از شجاعت بهره مند هستند؛ زیرا ایمان از درون، آنان را شجاع می‌سازد، همچنین از بیرون با وعده‌های الهی نسبت به یاری و پیروزی مؤمنان، صفت شجاعت در آنان تقویت و رشد می‌یابد به گونه‌ای که با عناصر درونی و بیرونی در میادین نبرد شجاعانه وارد می‌شوند و پیروزمندانه با شهادت یا پیروزی ظاهری خارج می‌گردند.(آل عمران، آیات 125 و 126؛ انفال، آیات 10 و 11؛ فتح، آیه 4)
از نگاه قرآن، شجاعت در مؤمنان امری حقیقی است؛ زیرا آنان بر اساس عوامل درونی از جمله ایمان و عقیده به معاد و حسابرسی خدا، امدادهای الهی، توکل، خشیت از مقام جلال و عظمت الهی و مانند آنها چنان از قوه غضب بهره می‌گیرند که به دور از افراط و تفریط و وسوسه‌های شیطانی و هواهای نفسانی و متاثر از عقلانیت فطری و هدایت تکوینی الهی و آموزه‌های پیامبران است.(بقره، آیات 149 تا 151؛ اعراف، آیات 124 و 125؛ طه، آیات 71 تا 76؛ شعراء، آیات 49 و 50)
حقیقت شجاعت را تنها در مؤمنانی می‌توان یافت که به چنین سطحی از شناخت و ایمان و عمل صالح رسیده‌اند. چنین مؤمنانی هستند که می‌توانند در راستای اهداف الهی از قوه غضب در ساختار اعتدالی چنان بهره برند که خود و دیگران از آن بهره‌مند شده و به کمالی دست یابند که رشد و بالندگی فردی و جمعی و شخصی و اجتماعی در گرو آن است. 
مؤمنان شجاع با شجاعت خویش افزون بر بهره‌گیری درست از قوه غضب برای دفاع از خویش و امت بستری را برای رشد و بالندگی دیگران فراهم می‌آورند و امنیت را به امت هدیه می‌کنند. این شجاعان حقیقی هستند که بستر ساز عدالت هستند و مصلح کل به چنین شجاعانی برای تحقق عدالت جهانی نیاز دارد. 
بنابراین، باید همواره کاری کرد تا شجاعت در نسل‌ها ایجاد و تقویت و به ملکه و مقوم آنان تبدیل شود و ترس و بزدلی در کنار تهور و بی‌باکی که نشانه بی‌خردی و تاثیر وسوسه‌های شیطانی و هواهای نفسانی است، ازدل مردمان ریشه‌کن شود.