علل تشریع محرمات و واجبات
کساني.... خيال کردهاند که علت اينکه در دين يک سلسله چيزها از قبيل شراب و قمار و زنا و غيره نهي شده است اين است که اين امور سعادت و خوشبختي و بهجت ميآورد و دين با خوشي و بهجت مخالف است و خدا خواسته او دردنيا خوشي و سعادت و مسرت نداشته باشد تا بتواند در آخرت خوشبخت باشد! در حاليکه امر، درست برعکس اين است.
اين جلوگيريها و محدوديتها به خاطر اين است که اين امور موجب بدبختي و تيرگي زندگي مي گردد. اگر خدا گفت شراب نخور معنايش اين نيست که اگر شراب بخوري در دنيا خوشبخت مي شوي و خوشبختي دنيا با خوشبختي آخرت ناسازگار است، بلکه چون شراب موجب بدبختي است هم در دنيا و هم در آخرت، از آن جلوگيري شده است. تمام محرمات اين چنينند يعني اگر موجب بدبختي نبودند، حرام نمیشدند.
همچنين در مورد واجبات. يعني واجبات چون موجب خوشبختي هستند و در همين زندگي دنيا نيز اثر نيک دارند، واجب شدهاند نه اينکه واجب شدهاند تا قدري از خوشبختي دنيا بکاهند. قرآن به صراحت فوائد و مصالح واجبات و فاسد و مضاررا توضيح ميدهد... تعليمات خلاف حقيقت برخي مبلغين،موجب گشت که مردم از دين فراري شوند و خداشناسي را مستلزم قبول محروميت و تحمل بدبختي و ذلت اين جهاني بپندارند.
* استاد مطهری، علل گرايش به ماديگري، صص321 و 320