فرصتسوزی بس است تحول در ورزش را شروع کنید
سید سعید مدنی
با آنکه نزدیک دو ماه است که از شروع کار دولت چهاردهم میگذرد، اما هنوز اقدامی چشمگیر وکاری تازه و خبری قابل توجه از سوی وزیر و وزارتخانه ورزش به چشم و دست نیامده و کار و بار ورزش کماکان به شکل روزمره و «روتین» قبلی ادامه دارد. این در حالی است که به نظر اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و کسانی که با اوضاع و احوال ورزش،ایران آشنایی دارند، ورزش حال و روز خوبی ندارد و سخت به تحول و تغییر کلی و در ابعاد مختلف فرهنگی و فنی محتاج است. طبیعی است نقطه شروع چنین تغییر و تحولاتی باید بیش از هر جا از سوی مدیریت ورزش چهره بندد. مدیریتی که اولا خود قبول داشته باشد ورزش در دور باطل و کسلکننده گرفتار است و ثانیا انگیزه داشته باشد که این روند تکراری و کلیشهای را باید پایان داد و برای آینده بهتر و موفقتر آن طرحی نو در انداخت.
خوشبختانه در اظهارات اولیه و نظرات و برنامههایی که وزیر ورزش در روز اخذ اعتماد از مجلس و یکی دو جای دیگر پس از آن ارائه داد و مطرح کرد،ضرورت ایجاد تحول در ورزش یکی از کلیدیترین و البته امیدوارکنندهترین فرازهای سخن ایشان بود. چون چنین است به طور طبیعی انتظار میرود که دست زدن به تحول و طراحی و اجرای برنامههای اصلاحی از سوی ایشان در دستور کار قرار گیرد و شروع شود که پیش از این در ورزش و برای ورزش وقت بسیاری بیهوده هدر رفته و فرصتهای گرانبهایی سوزانده شده است. زمان و فرصتهایی که عمدتا به روزمرگی و اتفاقات زودگذر و نتایج دلخوشکنک و...گذشته و چیزی که در آن مطرح نبوده«برنامه» و«آیندهنگری» است که جز،مشتی شعار بیعمل چیزی درباره برنامهریزی و آیندهنگری عملا اتفاق نیفتاده است... در هرحال انتظار میرود که وزیر ورزش حالا که بر مسند کار نشسته و واقعیات ورزش را عینیتر و ملموستر پیش روی خود دارد، به این زودی جا نخورده و از حرفها و وعدههای خود عقب ننشسته باشد!
چون حرف از اصلاح و مبارزه با فساد و مفسد و... مثل هر حرف حق دیگری مطرح کردن و بر زبان آوردنش آسان است، اما درعمل سختیها و مشقات خودش را دارد، خاصه آنکه تا آنجا که ما میدانیم و تجربه نشان داده عناصر رسوب شده و دیدگاههای منجمد و ضدتحول رسوخ کرده در بدنه مدیریتی ورزش کم نیستند و اینان در مقاطع مختلف نقش ترمز را بازی کرده و با رفتار و القائات و اقدامات آشکار و پنهان خود عزم مدیران تازه نفس را برای اقدامات سازنده و اصلاحی سست کرده او را به وادی عافیت طلبی و بسنده کردن به«همین که هست» راضی کردهاند.
الان و در مقطع کنونی برای ورزش، زمان خوبی برای یک«شروع دوباره» است. حداقل انتظار این است که گام یا قدمهای اولیه این شروع برداشته شود و همه چیز به حرف ختم نشود. بر سر این ورزش بلاهای زیادی آوار شده که«یکی داستان است پر از آب چشم» و طبیعی است اینجا و در این مقال مجال ذکر همه آنها نیست. اما برای اینکه بدانیم این سخن که تقریبا حرف همه کسانی است که چم وخم ورزش ایران را میشناسند، بدبینانه و ادعایی گزاف نیست کافی است نگاهی به دور و بر خود بیندازیم، تا ببینیم با ورزش چه کرده و میکنیم.
همین چند روز پیش شهرآورد پایتخت در شهر اراک برگزار شد. بازی سنتی و پرطرفداری که بیش از ۵ دهه است سیل طرفداران را به ورزشگاه بزرگ شهر میکشاند و جزو بازیهای«صدهزار نفره» به حساب میآمده است، بازی که در اراک و به ضرب هنر مدیریتی(!) ورزش با «زیر ده هزار نفر» جمعیت برگزار شد. این مسئلهای است که مثل خیلی اتفافات و مسائل غیر عادی که در ورزش ما رخ میدهد و«عادی» شده، انصافا «عادی» نیست و باید مدیران دلسوز و تحولخواه درباره آن با حضور اهل فن مداقه و بررسی نمایند.
این یکی از همان بلاهایی است که سر ورزش آوار شده و ریشه آن هم عدم باور به این است که صاحب اصلی ورزش«مردم» است و ورزش در عالیترین سطوح حرفهای و فنی بدون مردم پشیزی ارزش ندارد. این یکی از نشانههای دیدگاه رسوب کرده و غلطی است که متاسفانه بر ورزش ما حاکم شده و برای مردم این بزرگترین سرمایه و پشتوانه ورزش جز سیاهی لشگری برای پر کردن سکوها و بوق و سوت زدن و عربده کشیدن و... اهانت تحمل کردن و تحقیر شدن و... نقش و کارکردی قائل نیست، به همین دلیل چون مردم در محاسبات او جایی ندارند کار به جایی میرسد که بازی یکصد هزار نفری را ده هزار نفری برگزار میکند و انگار هیچ اتفاقی هم نیفتاده و تازه دو قورت و نیمش هم باقی است! این در حالی است که در همه جای دنیا و همین کشورهای همسایه خلیج همیشه فارس تمام تلاش خود را به کار میبندند و با سرویسدهی و تجهیز ورزشگاهها و استخدام ستارههای دنیا،تحمل مخارج گزاف، همه هم و غمشان این است که مردم را به ورزشگاهها بکشانند و... آن وقت مدیریت ورزش ما با رفتارها و اعمال سیاستهای غلط قدر نعمتهای خداداده و طبیعی را ندانسته و مثلا به راحتی موجب دلزدگی و فراری دادن تماشاگر میشود که بیاغراق بزرگترین سرمایه و بالاترین نعمت ورزش است.
از اینگونه نمونه و موارد که از آن سخت بوی بد کفران نعمت و سرمایهسوزی در ورزش به مشام میخورد، فراوان است یکی از مهمترین و تازهترین آنها را مثال زدیم تا حرفمان بیسند نباشد..بنابراین در لزوم تغییرات اساسی و اصلاحی و در نهایت ایجاد تحول در ورزش بحث و شکی وجود ندارد. الان و در زمان کنونی که المپیک تازه تمام شده و وزیر جدید برای ورزش تعیین شده و دولت تازه کار خودش را آغاز کرده فرصتمناسبی است برای شروع این اقدامات. اقداماتی هم که وزیر ورزش بنابر اظهارات اولیه نشان داده سخت با آن موافق است، اما تا حالا و با شروع کار ایشان حرکتی در جهت شروع اقدامات به چشم نیامده است. البته کسی را انتظار آن نیست که اینگونه اقدامات بیاساس و بیحساب و احساسی آغاز شود، اما این انتظار هست که حتما شروع شود و آنجا که باید انقلابی و قاطع دست به تغییر زد، معطل نکرد و آنجایی که به تدبیر و تعمق و زمان بیشتر و طولانیتر نیاز هست اصل«تدریج» رعایت شود و گام به گام و با طمانینه حرکت اصلاحی را به پیش برد، اما همانطور که گفته شد در اینکه این تغییر و تحولات باید شروع شود و ورزش را از وضعیت فعلی و دور باطل نجات داد و جریانات مفسد و عناصر فرصتطلب را از پیرامون آنگریزاند، شکی وجود ندارد. امیدواریم مسئولان ارشد ورزش،خاصه شخص آقای وزیر هم در این باره تردیدی به خود راه ندهد...