kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۵۹۵۰
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۸
یادی از روحاني شهيد محمّد قضاتلو

خطیب جهادگر

 
 
 
سعید رضایی
وقتي فهميد همسرش باردار شده، در يكي از وصيت‌نامه‌هاي قبل از رفتن‌اش نوشت: اگر فرزندم دختر بود نام او را طاهره و اگر پسر بود نام او را حسين بگذاريد...
وقتي از جبهه بازگشت و خبر دختر‌دار شدنش را شنيد به اين فكر كرد كه دخترش مي‌بايست همچون حضرت زينب سلام‌الله عليها زندگي كند. براي همين گفت: «‌نام دخترم را زينب مي‌گذارم. چون مي‌دانم بعد از من بايد رنج‌ها و سختي‌هاي زيادي را تحمل كند!‌»
محمد قضاتلو تاب حضور در شهر را نداشت وقتي مي‌ديد كه فرمان جهاد از سوي رهبرش صادر شده است و از سوي ديگر به زينب، دختر كوچكش وابستگي شديدي پيدا كرده بود...
با همه اين وابستگي‌ها به جبهه شتافت و هنوز عملیات شروع نشده بود که گوشه‌ای نشست عكس زينب را از جيب پيراهنش بيرون آورد و نگاهي به آن ‌انداخت. آهی از دل کشید و گفت: «به خدا مي‌سپارمت!»...
اول اسفند 1338 تاریخی است که در شناسنامه شهید محمد قضاتلو به عنوان روز تولد ثبت شده است. لحظه‌ای که از آن پس یک زندگی پر از جست‌وجو و پر از تلاش با فراز و نشیب‌های متعدد رقم خورد تا از طفل متولد شده در محله چهارراه گلی در خیابان مالک اشتر، یک روحانی روشنگر و خطیبی جهادگر بسازد که با 23 سال زندگی به یکی از افتخارات شهر تبدیل شود.
خانواده محمد پس از دوماه از تولد او از محله چهارراه گلی به محله مهرآباد جنوبی تغییر مکان می‌دهند و این تقدیر رقم می‌خورد که پس از سال‌ها سر در یکی از کوچه‌های محله مهرآباد جنوبی نوشته شود، «کوچه شهید محمد قضاتلو» تا نوجوانان و جوانان محل بدانند که «محمد» بچه محله مهر‌آباد جنوبی، مثل همه آنها در کودکی و نوجوانی در محله‌های کنار دیوار فرودگاه مهرآباد با سر و صدای شدید هواپیماهای جنگی و مسافربری فوتبال بازی می‌کرده و ظهر‌ها وقتی بانگ اذان در گلدسته‌های مسجد امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌پیچیده، دوان دوان صورت خیس از عرقش را با آب وضو می‌شسته تا مکبر نماز جماعت محله باشد.
محمد مثل بقیه بچه محله‌هایش در دبستان ماهرزاده دوران دبستان را تمام کرد و سپس به مدرسه کامران رفت و دبیرستان نظام مافی نیز جایی بود که محمد قضاتلو از آن مدرک دیپلمش را گرفت. حاشیه سفید دفترچه‌های درسی محمد همیشه پر می‌شد از احادیث اهل بیت علیهم‌السلام و اشعاری که گویای شوق محمد به پرواز به کوی دوست بود این‌ها از جمله یادگاری‌هایی است که زینب تنها فرزندش با آنها زندگی می‌کند.
دوره دبیرستان برای محمد قضاتلو یکی از دوره‌های حساس زندگی بود که در آن روش مبارزه با رژیم منحوس پهلوی را در پیش گرفته بود. برای همین در خیلی از روزها درس و کلاس را رها می‌کرد تا در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شرکت کند. در این برهه پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام نیز از جمله فعالیت‌های مخفی وی بوده است. در همان سال‌ها به دلیل علاقه به علوم حوزوی به صورت آزاد در جلسات درس حوزه‌های علمیه شرکت می‌کرد اما این کار عطش او را در یادگیری علوم دینی کم نکرد.
انقلاب که پیروز شد فعاليتش را در كميته انقلاب اسلامی آغاز كرد و در یک‌ سال پس از انقلاب تهران را به مقصد قم ترک کرد تا در حوزه نبي‌اكرم(ص) به تحصیلات حوزوی بپردازد.
دوران طلبگی او که تا پایان عمرش ادامه داشت 4 سال طول کشید و در این سال‌ها در مدارس ملا محمدجعفر تهران، مدرسه حقانی و رضوی قم نیز تحصیل کرد. او 22 ساله بود که لباس روحانيت را بر تن کرد تا به تبلیغ علوم معارف اسلامی بپردازد. در اواخر سال 59 ازدواج كرد كه ثمره آن دختري به نام زينب شد. دختری که او را خیلی دوست داشت. در اوايل جنگ و هنگام بمباران مهرآباد از قم به تهران بازگشت و مشغول پاسداري در ستاد عملياتي مسجد اميرالمؤمنين علیه‌السلام شد. در يكي شب‌های پاسداری در تاریکی شب یک اتوبوس با او تصادف کرد و محمد بر اثر این حادثه 10 روز در حالت اغما به سر برد تا این‌که به طرز معجزه‌آسایی و با توسل خانواده شهید به اهل بیت علیهم‌السلام، حال او بهبود یافت. محمد اگرچه به درس و مدرسه خیلی علاقه داشت اما تاب ماندن در قم را نداشت و در سال 60 به نودشه برای آزاد‌سازی منطقه از طرف سپاه پاسداران کردستان اعزام شد و بعدها هم به سوسنگرد و چولانه رفت و در سال 61 نیز به جبهه جنوب اعزام شد تا در عملیات بستان و عملیات بیت‌المقدس رقابیه شرکت کند. در عملیات فتح‌المبین شرکت داشت و در گردان قدس نیز به عنوان مبلغ به کارهای تبلیغاتی می‌پرداخت. او در همان سال‌های ابتدائی جنگ پس از آزادي خرمشهر از ناحيه دست و پا مجروح شد به تهران بازگشت و پس از بهبودی به زیارت امام رضا علیه‌السلام رفت تا دوباره خود را به جبهه برساند.
برای محمد قضاتلو که در روز 1 اسفندماه به‌دنیا آمده بود، پس از 23 سال زندگی در 27 اسفند ماه 1361 به عنوان روز شهادت رقم زده شد.
آخرین توصیه شهید
شهید محمد قضاتلو در وصيت‌نامه‌اش مي‌گويد: «تنها توصيه‌ام به همه برادران و خواهران و همه اقوام و همه ملت مسلمان ايران و جهان اين است كه رهبری را تنها نگذارند و براي ظهور مولا مهدي عجل‌الله تعالي فرجه ‌الشريف زياد دعا كنند. خدايا از تو مي‌خواهم كه مرگم را شهادت در راه خودت و زير پرچم اسلام با اولياي خودت قرار دهي!‌».