حرکت به سوی ورزش قوی برای ایران قوی! (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
یکی از حرفهای همیشگی و نظرات محکم ما درباره ورزش این است که برای رسیدن به اهداف و تحقق برنامههای ملی باید بیش از هر چیز فضا و حال و هوای ورزش را سالم و مساعد ساخت تا اگر برنامهای و ابزار و امکاناتی هست، قابلیت اجرائی شدن و استفاده داشته باشد. بدیهی است که اگر فضای سالم و محیط مساعد نباشد، بهترین و دقیقترین برنامهها به صورت نوشته روی کاغذ میماند و ابزار و امکانات و تجهیزات جملگی نفله و باد هوا خواهد شد.
برهمین اساس دائما تاکید و به سهم و وظیفه خود هشدار میدهیم مسئولان باید این محیط و شرایط را که در ورزش ما به حد لازم و حالت مطلوب وجود ندارد، به وجود آورند. بر همین اساس باز عرض میکنیم الان که آقای دنیامالی به عنوان وزیر جدید ورزش کار خود را شروع کرده است، به نظر ما باید یکی از اصلیترین اولویتهای کاری او دغدغه و تلاش برای حاکم کردن چنین محیط و شرایطی باشد. خیلی صریح عرض میکنیم- و حتما ایشان هم که ورزش و زیر و بم
آن را میشناسد تایید میکند- که محیط ورزش ما آفتزده است و این آفات باید بدون تردید ریشهکن شود تا بتوان به سوی شعار «ایران قوی، ورزش قوی میخواهد» حرکت کرد و آن را تحقق بخشید.
خوشبختانه تا آنجا که ما فهمیده و اطلاع داریم نگاه وزیر جدید ورزش به این حوزه، فرهنگی و اخلاقی است. در نطق دفاعی چند روز پیش ایشان در مجلس شنیدیم صریحا به این موضوع اشاره کرد که به دنبال آن است که محیط ورزش را به یک محیط معنوی و اخلاقی تغییر دهد و با صدای بلند اعلام کرد «اخلاق و معنویت، محور همه برنامهها خواهد بود.» این حرفها و نظایر آن بیش از هر چیز نشان میدهد که فرد مسئول میداند کجا آمده و برای پیشبرد برنامهها از کجا باید آغاز کند. اگر کار را از سالمسازی محیط و آفتزدایی شروع کردیم، آن وقت میشود درباره سایر اهداف هم فکر و برنامهریزی کرد و مثلا در مورد «مدالآوری پایا»، «ارتقای جایگاه ورزش ایران در دو میدان بزرگ آسیایی و المپیک»، «افزودن بر رشتههای مدالآور»، «بسنده نکردن به دو رشته کشتی و تکواندو»، «تکمیل طرح آمایش سرزمینی» و... نقشه کشید، در غیر این صورت باید نگران از دست رفتن موقعیت فعلی هم باشیم!
برای اینکه بحثمان انتزاعی و ذهنی نباشد، در ادامه به یک نمونه زنده اشاره میکنیم که هم وجود آفات و جریانات انگل و مزاحم در ورزش را تایید میکند و هم اینکه دفع و برخورد قاطعانه مدیریتی با آنها، چه نتایج مثبت و پیامدهای شیرینی به دنبال خواهد داشت. لطفا توجه کنید:
این حرف رئیس فدراسیون کشتی که در مصاحبه اخیر و همین یک هفته پیش صریح و بیتعارف اظهار داشته است که: «من خیلی از رؤسای هیئت کشتی را برداشتم. اینها کاسب بودند، کاربلد نبودند.» شاهد خوبی برای حرفهایی است که بالاتر درباره آفات ورزش آوردیم و بهانهای میشود که بار دیگر یادآور شویم کاسبکارها و فرصتطلبها و منفعتپرستها و فرصتطلبها و... همیشه- خاصه در سالهای اخیر- بلای جان ورزش بودهاند. آنها از یکسو مانع از پیشرفت ورزش در ابعاد فنی و قهرمانی شده و از دیگر سو، بزرگترین دلیل دامن زدن به هرهری مسلکی و هنجارشکنیهای اخلاقی و پهلوانی و رواج تفکر سوداگرانه و منفعت جویانه بودهاند. البته نباید با سادهاندیشی به همین اکتفا کرد. رسوخ و گسترش تفکر کاسبکارانه در ورزش فقط یک بخش و زیرمجموعه تفکری است که همه چیز علم و هنر و سیاست و آموزش و فرهنگ و... را از منظر منافع و کسب سود هرچه بیشتر میبیند و لذا مقابله با آن به عزم همگانی و اقدامی همهجانبه نیاز دارد.
بارها نوشته و هشدار دادهایم که کسانی که خواه و ناخواه و اتفاقی یا حساب شده یک نوع دیدگاه و بینش از ورزش دارند، آن را فقط و فقط به عنوان ابزاری در خدمت منافع شخصی خود میدانند و یکسره تلاش دارند از آن بالاترین و بیشترین منافع را ببرند. اینان ورزش را نه ابزاری با کارکردهای متنوع تربیتی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی، که صرفا وسیلهای برای کاسبی و کسب منافع ولو نامشروع میدانند. این بار از قول علیرضا دبیر این حرف را آوردیم تا معلوم شود فقط قدیمیترین رسانه کشور نیست که مرتب در این باره مینویسد و تذکر خیرخواهانه میدهد بلکه این یکی از عصارههای ورزش ایران است که چه در قامت یک قهرمان المپیکی و جهانی و چه در قواره یک رئیس فدراسیون موفق و فعال و پرانگیزه از کاسبکاریها و هیاهوی کاسبکاران و نقش مخرب و سدکننده آنها در ورزش میگوید و به صراحت نیز میگوید تا هم دلایل موفقیت کشتی و حرکت امیدوارکننده آن در سالهای اخیر را برشمرده و نشان داده باشد و هم تلویحا بگوید هرجا که ورزش یا فلان رشته ورزشی پیشرفت نکرده، دارد درجا میزند یا پس پسکی میرود، حتما جایی است که همین کاسبکاران منفعتجو میدان عمل را در دست دارند و معرکه گرفتهاند.
برای مثال فوتبال با این همه دوستدار و عاشقان سینه چاک را نگاه کنید. چرا این فوتبال نمیتواند توقع هواداران را برآورده کند؟ چرا از لحاظ فنی به انتظارات به حق پاسخ نمیدهد و قهرمانی در جام ملتها را هنوز پس از نزدیک پنجاه سال نتوانسته فراچنگ آورد؟ چرا حسرت صعود به المپیک را بر دل دوستداران ورزش گذاشته است؟ چرا در عرصه باشگاهی به رقیبی درجه دوم تبدیل شده است؟ و چرا...؟ میتوان پاسخهای متعددی به این سؤالها داد اما بدون تردید یکی از مهمترین دلایل و اصلیترین پاسخها این است که فوتبال، آفتزده است. در فوتبال بدجوری دور به دست کاسبکارها و منفعتجویان افتاده و هیچکسی هم نیست که آن را نداند و این واقعیت را کتمان کند. همین چندی پیش بود که جمعی از دستاندرکاران فدراسیون و باشگاهی و... به دلیل افشای یک پرونده (فقط یک پرونده!) بازداشت شدند و کماکان ماجرا- اگر ماستمالی نشود- ادامه دارد.
آقای تاج که از تتوی عجیب و غریب فلان فوتبالیست اظهار تعجب میکند که در مملکت اسلامی نباید شاهد چنین چیزهایی باشیم، این را هم حتما میداند که در مملکت اسلامی و حوزه ورزش- که با نسل حساس و آیندهساز سروکار دارد- کار و مسئولیت را دست هر کس و ناکس و هر ناشسته روی از گرد راه رسیده نمیسپرند. این مثلا مدیران و مسئولان کماکان گرفتار قانون را از کجا آورده و با کدام گزینش و متر و معیار فنی و اخلاقی و... به این سمتهای مهم برگزیدهاید که کاسبکارانه وقتی صدای جرینگ جرینگ پول را میشنوند، آب از لب و لوچههایشان آویزان و پاهایشان سست میشود؟! میخواهید با سپردن کار دست چنین مدیران(؟!) و مسئولانی(؟!)، فلان بازیکن روی بدنش تتو نکند یا آن یکی به شکل و شیوههای مختلف هنجارشکنی نکند و به فرهنگ پهلوانی و ارزشهای اخلاقی پایبند باشد؟! تاکید میکنیم تا فضای فوتبال (و هر رشته دیگری) سالم نشود و سلامتی و نشاط و شادابی جای پژمردگی و کدورت را نگیرد و دست فرصتطلبها و کاسبکارها قطع نگردد، محال اندر محال است که بتوان برنامهها را اجرا کرده و اهداف را تحقق بخشید و توقعات را برآورده ساخت.
خوب است همه- و بیشتر از هرکسی آنهائی که در این ورزش ردای مسئولیت بر تن کردهاند- دیگر به حرف زدنهای بیثمر و متعجب شدنهای بیدلیل و نصیحت کردنهای آبکی و... پایان دهند و در حوزه کار و انجام مسئولیتهای حساس خود، کمی تامل کنند. اینان در یک کشور فرهنگی و تاریخی و اسلامی و با سوابق کهن ورزشی و پهلوانی مسئولیت گرفته و بر صندلی ریاست تکیه زدهاند و باید در انتخاب یاران و همکاران خود فراتر از بده بستانها و رفاقتها و قوم و شهرگراییها و پسرخاله بازیها وکاسبکاریها و... به مشروعیت و صلاحیتهای تخصصی و اخلاقی بهای خیلی بیشتری دهند. در خیلی از جاها ورزش برای حرکت رو به جلو و افتخارآفرینیها، محتاج رعایت همین حداقلهاست.
سخن را جمع کنیم. اینک با شروع کار دولت جدید فرصت مناسبی است تا وزیر ورزش هم- که خوشبختانه از خانواده ورزش است و نگاه درست فرهنگی و اخلاقی نسبت به این مقوله دارد- به روال کلیشهای و رویه فرسایشی موجود پایان دهد و تحول و اصلاح واقعی را در ورزش بسیار مستعد ایران شروع کند که اگر چنین باشد بدون تردید با توجه به سرمایههای سرشار انسانی و مادی خیلی زودتر از حد تصور، ورزشی قوی برای ایران عزیز تحقق عینی خواهد یافت. انشاءالله