واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش پنجاه و نه
سینمایی که دولت نهم به ارمغان آورد
سعید مستغاثی
اما حاصل سالهای دولت نهم برای سینمای ایران چه بود؟ نتیجه ساعتها و روزها و ماهها و سالها فعالیت کمیتههای سینمای کودک و سینمای دفاع مقدس و سینمای کمدی و سینمای اجتماعی و... در بنیاد سینمایی فارابی، چند فیلم تولیدی برای سینمای ایران به بار آورد که میتوان آنها را به عنوان آثار استاندارد به مخاطب داخلی و خارجی عرضه کرد؟ چند اثر برای کودکان (و نه به قول معروف درباره کودکان!!)، چه تعداد فیلم تاریخی و یا فرهنگی به عنوان آیینه فرهنگ و ارزشها و اسطورههای این سرزمین ساخته شد تا در مقابل هجوم خیل فیلمهای آن سوی آبها، ما هم حرفی برای گفتن داشته باشیم؟
با کمال تاسف بایستی اذعان داشت که کارنامه بنیاد سینمایی فارابی در سالهای مورد بحث، حداقل در عرصههای مذکور چندان قابل دفاع نیست. پس از ساخت فیلمهایی همچون «دوئل» (که بنا به گفته تهیهکنندگان آن از کمترین حمایتهای بنیاد فارابی و معاونت سینمایی وقت برخوردار شد) بسیاری از مسئولان سینمایی بر این نکته واقف شدند تولیدات استاندارد عظیم که بتواند در سطح بینالمللی، تفکرات و آرمانهای ما را مطرح نماید، محملهای مناسبی برای اعتلای این سینما به نظر میرسند و قرار براین شد که با اختصاص بودجه مناسب و به صورت وام، حداقل 7 پروژه به همین صورت تولید شود.
متولی و مجری این پروژهها، بنیاد سینمایی فارابی تعیین شد ولی سؤال اینجاست که از آن ایدهها، چند پروژه به مرحله تولید رسید؟ آیا قرار نبود یکی از آن آثار، اولین انیمیشن بلند سینمایی ایران باشد که بازارهای جهانی را تسخیر کند؟
سینمای اقتباسی همچنان در محاق
اقتباس از ادبیات از دیگر مقولاتی بود که همچنان در تولیدات سینمای ایران مغفول باقی ماند و به جز چند جرقه محدود و معدود، هیچ جریانی برای نضج این مقوله برانگیخته نشد، علیرغم اینکه گفته میشود در بنیاد سینمایی فارابی گروهی برای حمایت از این قضیه تشکیل شد و اقداماتی نیز صورت گرفت ولی حداقل اینکه نتیجهای از آن رویت نگردید. به نظر بسیاری از اهل سینما و فرهنگ، دور افتادگی و جدایی سینمای ایران از گنجینه ارزشمند ادبیات فارسی، از آسیبهای جدی آن بوده و هست. شاید از همین روست که اوضاع فیلمنامهنویسی در سینمای امروز ما، به روزی افتاده که شاهدش هستیم. این ضعف مثلا در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر و در سال 85 به حدی بود که داوران آن جشنواره، تنها دو فیلمنامه را شایسته دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه دانستند!
شاید لزومی به تکرار نباشد، همه اینها در زمانی اتفاق افتاد که سیل فیلمهای آمریکایی از آن سوی آبها در کمترین زمان به کشور وارد شده و در سطحی وسیع توزیع میگردید. دیگر حیرتآور نبود که دیدیم، قسمت پنجم فیلم «هری پاتر» تنها با اختلاف چهار روز از زمان اکران عمومیاش در آمریکا، در گوشه خیابانها و کوچههای شهرهای ما به فروش رسید! و همزمان با سراسر جهان، کتاب هفتمش در کتابفروشیهای ماهم عرضه شد!
مغازهها و فروشگاههای محصولات فرهنگی و خانهها و اتاقهای ما پر از فیلمهایی مثل «شرک» و «دزدان دریای کاراییب»و «هری پاتر» و... شد و رسانه ملیمان با افتخار خبر از نمایش فیلم «اسپایدرمن 3» داد ولی از اسطورههای ملی و دینیمان چه خبر؟!
ارگانهایی مثل بنیاد فارابی با مسئولیتهای خاص خود و بودجههای کلان در این میانه چه کردند؟ فقط انتظار برای نمایش فیلمهایی همچون «پرسپولیس» و «300» و... و اکتفا نمودن به صدور بیانیه و اعلامیه و خواهش و تمنا ازجشنوارههای خارجی یا در نهایت تحریم آنها برای عدم نمایش فیلمهای فوق کافی بود؟!
سال 1388، بازهم جدال سینمای انقلاب و پدیده ابتذال
روند ساخت برخی فیلمهای استاندارد و قابل قبول (اگرچه همچنان بدون برنامه خاصی) در سال 88 نیز دنبال شد ولی در کنار ساخت خیل آثار مبتذل و سخیف در همان سال، کارنامه چندان درخشانی به حساب نیامد. چرا که در کنار آنها خیل پدیدههای سوپر مبتذلی مانند «افراطیها» (جهانگیر جهانگیری)، «ازدواج در وقت اضافه» (سعید سهیلی)، «لیمو ترش» (سید جواد رضویان)، «دستمو ول کن» (رضا قهرمانی)، «شیر و عسل» (آرش معیریان) و... از سوی مافیای حاکم بر تولید و توزیع و پخش و اکران امروز، روانه پردههای سینما و شبکههای خانگی شد!
اما در سال 1388 هم فیلمهای استانداردی ساخته شدند که میتوانستند در یک ساختار و سینمای آرمانی و آیندهگرا، با همه آنچه امروز تحت عنوان هجمه سینمای هالیوود معنا میکنیم، مقابله نمایند. فیلمهایی مانند «نفوذی» (احمد کاوری و مهدی فیوضی)، «بدرود بغداد» (مهدی نادری)، و آثار تاثیرگذاری از فیلمسازان باسابقهتر همچون «کیفر» (حسن فتحی)، «طلا و مس» (همایون اسعدیان)، «شب واقعه» (شهرام اسدی)، «بیداری رویاها» (محمد علی باشه آهنگر)، «سنگ اول» (ابراهیم فروزش)، «عصر روز دهم» (مجتبی راعی) و...همچنان تماشاگر و مخاطب سینمای ایران را در اواخر سال 88 و اوایل 89 امیدوار نگاه داشت که اگر در این سینما یک مدیریت استراتژیک بنا برآرمانها و باورهای دینی و ملی مردم و در راستای سند چشمانداز ملی صورت میگرفت، قطعا امروز کارنامه قابل قبولی در انتظار این رسانه مهم در ایران بود.
فیلمهای فوق اغلب در جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر به نمایش درآمدند. جشنوارهای که علیرغم عدم تغییر رئیس دولت، بازهم با مدیران و مسئولان جدید روبهرو بود. باز هم گویا به اصطلاح کشتیبان را سیاستی دیگر آمده بود. اگرچه بازهم این مدیران ادعا کردند که جشنواره
بیست و هشتم ربطی به آنها ندارد، چرا که مدعی بودند اغلب آثار شرکتکننده در آن، در دوران مسئولان قبلی ساخته شده اما به طور واضح و روشن، شخص معاونت سینمایی جدید یعنی جواد شمقدری (که در دوره قبلی نیز مشاور هنری رئیسجمهوری بود) در اغلب پروژههای پر سر و صدای جشنواره
بیست و هشتم تاثیرگذار و بعضا برخی آنها را هدایت کرده بود.
اما از فیلمهای برجسته جشنواره بیست و هشتم که به طور مستقیم دستاورد معاونت سینمایی قبلی بود، چند اثر فاخر و دفاع مقدس وجود داشت که از جمله سیاستهای مدیران قبلی به خصوص مسئولین بنیاد سینمایی فارابی ذکر شد. فیلمهایی مانند «ملک سلیمان» ساخته شهریار بحرانی که هزینه هنگفتی برای آن خرج شد و بخشی از یک سه گانهای بود که البته قسمتهای بعدی ساخته نشدند، «شب واقعه» ساخته شهرام اسدی درباره یکی از مقاطع و گوشههای پنهان جنگ تحمیلی و سالهای دفاع مقدس، «شکارچی شنبه» اثر پرویز شیخ طادی درباره سیر سلطهگری صهیونیسم در یک فضای استعماری و فیلم «راه آبی ابریشم» به کارگردانی محمد بزرگ نیا که البته به جشنواره بیست و هشتم نرسید.
و در این میان فیلم «به رنگ ارغوان» ساخته ابراهیم حاتمی کیا که چند سال قبل ساخته شده و با توافق او و وزیر وقت اطلاعات، نمایش آن به زمانی مناسب موکول شد، در واقع برگ برنده یا فیلی بود که مسئولان جدید سینمایی هوا کردند! و جوایز اصلی جشنواره را به پای آن ریختند!!
فیلم درباره یک مامور اطلاعاتی بود که در میانه وظیفه و عشق، عشق را انتخاب کرد. فیلمی که ماموران وزارت اطلاعات در تقابل با تروریسم منافقین و گروهک تروریستی مجاهدین خلق را با یک زاویه یکسان در قاب دوربین قرار داده و هر دو را در این تقابل در یک ترازو قرار میداد و سعی داشت بیطرفانه در میان حق و باطل قضاوت کند!
فیلی که مسئولان جدید سینمایی هوا کردند، در واقع همین فیلم «به رنگ ارغوان» بود که گویا ظاهرا از توقیف درآمد و در مقابل، چند فیلم دیگر به محاق توقیف رفتند!!