kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۲۵۰۹
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۷
نگاهـی به فیلم «شور عاشقی»

جنگ امروز

 
 
 
آرش فهیم
فیلم «شور عاشقی» در ایده و مضمون نشان می‌دهد که حماسه عاشورا، این قلب تپنده تاریخ از چه ظرفیت والا و شگفت انگیزی برای پرداختن به موضوعات امروزی برخوردار است. هر چند که متأسفانه این فیلم در ساخت، به اندازه ایده و سوژه، پیشرو و به‌روز نیست! قیام سرخ حسینی در محرم 61 قمری، علاوه‌بر همه جنبه‌های دینی، انسانی، تاریخی و اعتقادی، یک نرم‌افزار بی‌بدیل برای خلق آثار هنری و دراماتیک است. منبعی که در صورت اتصال هنر و هنرمندان به آن، زایش و خیزش در جهت اعتلا و ارتقاء را در پی دارد. همچنان‌که مواجهه نمایش‌های سنتی ایرانی با این بخش از تاریخ اسلام، گونه‌های مختلفی چون تعزیه، شبیه‌خوانی، نقالی و... را شکل داد. تلاش‌های گسترده برای حذف آن‌ها توسط جریان‌های ضددین در یک قرن اخیر، موجب فراموشی و انزوای آن‌ها نشد، چون اندیشه محوری این هنرها به عاشورا متصل است و فطرت حقیقت جوی انسان را مخاطب قرار می‌دهد. این مهم درباره آثار درخشانی که با بهره از انقلاب امام حسین(ع) و یارانش ساخته شده‌اند نیز صادق است. «مختارنامه» نمونه‌ای از این آثار است که از یک مجموعه نمایشی تاریخی فراتر رفته است و با استفاده از ظرفیت فکری و تاریخی عاشورا، گویی آیینه آینده و حال است. کوتاه سخن اینکه هنرمندان با نعمت بزرگی مواجه هستند که هر آنچه برای خلق درام نیاز داشته باشند و هر محتوایی که بخواهند برای امروز و فردای بشریت تجسیم کنند، از این طریق فراهم می‌شود. مثل آنچه در فیلم «شور عاشقی» رخ داده و کارگردان با اتکاء به حوادث پس از عاشورا و شهادت امام، همراه با روایت تاریخ اشاراتی قابل تأویل با برخی مسائل امروز هم دارد. این فیلم به کارگردانی داریوش یاری تولید شده است که پیش از این نیز هم مستندی با نام «کربلا جغرافیای یک تاریخ» را هم ساخته بود که در قالبی پژوهش‌محور با الهام از موضوعات عاشورایی به ساخت تمدن اسلامی می‌پردازد. اما در فیلم جدید، به یکی از بخش‌های تراژیک‌ تاریخ عاشورا یعنی انتقال کاروان اسرای کربلا از کوفه به شام پرداخته است. این تراژدی البته با میدان داری حضرت زینب(س) به یک حماسه و الگویی برای بیدارگری و آگاهی بخشی تبدیل شده است. 
پس از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش است و کاروان اسرای کربلا از کوفه به شام منتقل می‌شوند. در این بین، زن جوانی با نام سلما از پیروان اهل بیت علیهم‌السلام به همراه نامزدش که بعدا با او وصلت می‌کند، جهاد تبیین را درباره قیام عاشورا و جنایات یزیدیان در پیش می‌گیرند و تلاش دارند تا با بیدارگری اذهان خفته، تبلیغات جبهه باطل را خنثی کنند. آنها ضمن ارتباط با سالار قافله اسیران یعنی حضرت زینب علیها السلام و به کارگیری رهنمودهای ایشان، تلاش می‌کنند همواره خود را سریع‌تر و زودتر از نمایندگان شمر به شهر و روستاها برسانند و حیله‌های یزیدیان را از بین ببرند.
محور قرار گرفتن یک زن با نام «سلما» (با بازی شهره موسوی) یک جسارت در این فیلم است. سلما که به نوعی سایه حضرت زینب و به‌نظر، سخنگوی بانوان عاشورایی است در مقابل دژخیمان یزیدیان ایستادگی و علیه آن‌ها قیام می‌کند؛ ماجرائی که به طور کنایه‌آمیز به نبرد شناختی و رسانه‌ای علیه ایران با رویکرد بانوان اشاره دارد و در قالب شخصیت‌های تاریخی، جنگ امروز را روایت می‌کند. قصه اصلی این فیلم، روایت عشق عبدالرحیم (مهدی زمین پرداز) به سلما است که با هم ازدواج می‌کنند و درنهایت نیز به شهادت او ختم می‌شود. اما روایتی که غالب می‌گردد، تقابل سلما با یزیدیان و تلاش او برای بیدارگری مسلمانان غفلت زده‌ای است که فریب خورده‌اند. این روایت به طور غیرمستقیم نقش مهم رسانه در دنیای امروز را یادآوری می‌کند و اینکه در زمان حال نیز برخی رسانه‌ها در جهان، به تطهیر یزیدهای زمانه مشغول هستند و این میان رسانه‌هایی باید همان نقش سلما را ایفا نمایند و کار زینبی انجام دهند و جلوی تقلب و جعل تاریخ را بگیرند. در واقع، سلما استعاره‌ای از انسان-رسانه‌ای است که جان خود و همسرش را در راه آگاه سازی مردم و خنثی سازی تبلیغات امویان به خطر می‌اندازد. 
مشکل بزرگ آثاری چون «شور عاشقی» مقایسه ناخودآگاه مخاطب با «مختارنامه» است. چون فضای مشترکی دارند. این روزها مختارنامه درحال بازپخش است و همزمان، فیلم شور عاشقی هم روی پرده رفته است. تماشاگری که مختارنامه را دیده است، موقع تماشای «شور عاشقی» احتمالا به طور ناخودآگاه به قیاس روایت، بازی‌ها، فضاسازی، بازنمایی اشقیاء، موسیقی متن، ریتم و به‌ویژه حس و حال این فیلم با آن سریال خواهد پرداخت. به همین دلیل هم سازندگان آثار تاریخی-مذهبی، خاصه با مضامین عاشورائی باید در ساخت و ساختار، خلاقانه و سنجیده کار کنند تا حتی درصورت مقایسه با مختارنامه، نمره پایینی نگیرند.از حداقل شاخص‌هایی که یک اثر نمایشی و سینمایی با مضمون عاشورایی باید برخوردار باشد، رنگ و بوی سوگ و عزاست. این درحالی است که این فضا در «شور عاشقی» شکل کاملی نیافته است و نمی‌تواند حال و هوای سوگواری را به وجود آورد. همچنین حس و شور حماسی برخاسته از قیام عاشورا نیز در این أثر وجود ندارد. آن هم در شرایطی که فیلم در شعاع حضور معنوی حضرت زینب(س) قرار دارد که همه شور و شعور بوده است. ساختار روایی «شور عاشقی» نیز انسجام و منطق داستانی درستی ندارد. به طور مثال، معلوم نیست که سلما چگونه هر گاه اراده می‌کند از کاروان اسرای کربلا خارج می‌شود و به هر جا که می‌خواهد سر می‌زند و دوباره و آسان به کاروان باز می‌گردد! به علاوه اینکه حتی حس و حال عاشقانه بین سلما و عبدالرحیم که می‌توانست به عمق دراماتیک این أثر تبدیل شود هم فاقد گیرایی است و عشق و عاطفه‌ای به فیلم نمی‌بخشد!