پاسخ به سؤالات و شبهات فلسطین و مقاومت- 19
جنبش فتح و نسبت آن با گروههای مقاومت
فتح با نام کامل «جنبش آزاديبخش ميهني فلسطين » يکي از مهم ترين سازمانهاي سياسي و نظامي فلسطيني است که درسال ۱۹۵۹ توسط «ياسر عرفات» و «خليل الوزير» (ابوجهاد) با هدف آزادي فلسطين از سيطره رژيم اشغالگر اسرائيل از طريق مبارزات چريکي بنيانگذاري شد.
فتح مهم ترين و بزرگ ترين گروه در کنفدراسيون احزاب فلسطيني موسوم به سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) است و رويکردي ناسيوناليستي و تا حدي سوسياليستي دارد.
پس از مرگ عرفات در سال ۲۰۰۴ محمود عباس جانشين او در سمت رهبري اين سازمان شد، عباس رياست تشکيلات خودگردان فلسطين را نيز به عهده گرفت. انتخابات ژانويه سال ۲۰۰۶ مجلس قانونگذاري فلسطين براي اولين بار اکثر کرسيهاي اين مجلس را از دست فتح خارج کرد و جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) را حزب حاکم پارلمان و تشکيل دهنده کابينه ساخت.اما تاکنون مرکز حکومت خودگردان در شهر رامالله و دیگر مراکز مربوط به این تشکیلات در کرانه باختری تحت اختیار محمود عباس وگروهش بوده است.
ايده بنيادين جنبش فتح که فلسطينيان بايستي خودشان امر آزادسازي سرزمينهاي فلسطين نشين را به دست گيرند به ميانه دهه ۱۹۵۰ باز مي گردد. اين تفکر نخست در ميان مهاجران فلسطيني ساکن کشورهاي منطقه خليج فارس، آوارگان فلسطيني مقيم نوار غزه و دانشجويان فلسطيني در قاهره و بيروت شکل گرفت. ايدئولوژي اين سازمان مبني بر آزادسازي فلسطين توسط مردم فلسطين در مقابل تبليغات ناسيوناليسم عربي آن هنگام به رهبري جمال عبدالناصر قرار داشت که بر اتحاد جهان عرب براي نيل به اين هدف تاکيد ميکرد. عرفات و يارانش فتح را در قاهره شکل داده و در کويت ادامه دادند. آنها درسال ۱۹۶۳ يک ساختار تکاوري منظم را در کرانه باختري رود اردن ايجاد کردند و در دسامبر ۱۹۶۴ نخستين عمليات نظامي خود را با انفجار يک کارخانه تصفيه آب در اسرائيل به انجام رساندند. چريکهاي فتح مهم ترين هدف نيروهاي اسرائيلي در تهاجم ۲۱ مارس ۱۹۶۸ به روستاي کرامه در اردن بودند.
در اين نبرد حدود ۳۰ سرباز اسرائيلي، ۱۰۰ تا ۲۰۰ چريک عضو سازمان آزادي بخش فلسطين و ۴۰ تا ۸۰ سرباز اردني کشته شدند و درگيري با عقب نشيني سريع نيروهاي اسرائيلي خاتمه يافت. به همين دليل از اين نبرد در جهان عرب به عنوان يک پيروزي درخشان ياد مي شود که پس از شکست سنگين اعراب درجنگ شش روزه ارزشي مضاعف پيدا کرد. با وجود تلفات بيشتر اعراب، سازمان آزادي بخش فلسطين که فتح بزرگ ترين و مهم ترين گروه عضو آن بود خود را فاتح نبرد کرامه مي دانست. چرا که قواي اسرائيل به سرعت از منطقه عقب نشيني کردند. به اين ترتيب نبرد کرامه تبديل به يک پيروزي اسطوره اي براي فلسطينيان شد که ادعاهاي ملي آنان را تثبيت مي کرد.
اين نبرد برخلاف انتظار رژيم اسرائيل نه تنها فتح را تضعيف نکرد بلکه قدرت مضاعفي به آن بخشيد و توجه بين المللي را به مسئله فلسطين برانگيخت. به ادعاي مقامات فتح فقط در ۴۸ ساعت اول پس از پايان جنگ، ۵۰۰۰ فلسطيني تقاضاي عضويت در اين سازمان را دادند.
نبرد کرامه در ابتدا موجب اتحاد پادشاهي هاشمي اردن و فلسطينيان شد اما خيلي زود با قدرت گرفتن چريکهاي فلسطيني دراين سرزمين به درگيري خونين دولت اردن و فتح در سپتامبر ۱۹۷۰ انجاميد.
از سال ۱۹۶۹ بيشتر عمليات نظامي فلسطينيان عليه نظاميان رژيم صهيونيستي از داخل خاک اردن آغاز مي شد، اما با پذيرش قطعنامه ۲۴۲ از سوي شاه حسين پادشاه اردن مبني بر برقراري صلح پايدار در منطقه که در آن همه کشورها داراي حق حيات باشند و دادن چراغ سبز اردن به رژيم صهيونيستي براي کشتيراني درخليج عقبه و ديگر امتيازها روابط فلسطينيها با اردن تيره شد و همين مسئله باعث شد که ارتش اردن در چهارم سپتامبر ۱۹۷۰ مقر کميته مرکزي سازمان آزادي بخش فلسطين را مورد حمله نظامي قرار داد. از سوي ديگر، ارتش اردن دليل اين حمله را سوء قصد به شاه حسين در روز اول سپتامبر اعلام کرد.
بعداز اين تاريخ اوضاع وخيمتر شد و دولت اردن در روز ۱۶ سپتامبر همان سال با تشکيل يک کابينه نظامي عملا به ساف اعلان جنگ کرد.
در همين وضعيت ۳۰ تا ۴۰ هزار چريک فلسطيني تحت فرماندهي ياسر عرفات، آرايش نظامي به خود گرفتند و سرانجام درسال ۱۹۷۰ ارتش اردن با حمله همهجانبه به مراکز تجمع چريکهاي فلسطيني در اردن طي ۱۰ روز به کشتار فلسطينيان پرداخت.
پادشاه اردن پس از اين کشتار دستور اخراج تمام اعضاي فتح و سازمان آزادي بخش فلسطين از کشور اردن را صادر کرد و ارتش اردن آنها را به زور به داخل خاک سوريه روانه ساخت. اين واقعه به «سپتامبر سياه» معروف شد چرا که تلفات و خسارات عظيمي بر فلسطينيان وارد آمد.
پس از اين واقعه يک گروه نظامي رادیکال به نام «گروه سپتامبر سياه» در فتح ايجاد شد، اين گروه مدتي بعد با کشتن ۱۱ ورزشکار اسرائيلي در المپيک مونيخ توجه جهانيان را به خود جلب کرد.
سوريه با وارد شدن فلسطينيها به خاک خود آنها را به لبنان فرستاد و اعضاي فتح در جنوب لبنان مستقر شدند و ساختار خود را دوباره شکل دادند.نیروهای فلسطینی در این مرحله درگیر حملات رژیم صهیونیستی ونیز جنگ داخلی لبنان بودند تا اینکه به دنبال اشغال لبنان توسط اسرائیل در سال1982 عرفات وتشکیلات ساف، لبنان را به مقصد تونس ترک کردند.
عرفات و اعضای نزدیک به وی به دنبال توافق اسلو راهی رام الله در کرانه باختری شدند و تشکیلات خود گردان را در آنجا راهاندازی کردند.اما سير نزولي فتح پس از مرگ ياسر عرفات رهبر تاريخي فلسطينيان در سال ۲۰۰۴ سرعت يافت و با پيروزي حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶ اين روند همچنان ادامه پيدا کرد، حماس فتح را در سال ۲۰۰۷ از غزه بيرون راند و قدرت فتح از آن زمان فقط به کرانه باختري رود اردن محدود شده است.
بسياري از فلسطينيان، فتح را مسئول فساد و بينظمي حاکم بر سرزمينهاي فلسطيني مي دانستند به همين دليل در انتخابات به اين جنبش رأي ندادند.
محمود عباس نيز که پس از عرفات رهبري اين جنبش را برعهده گرفته است به اين مسئله اذعان کرد که مرتکب اشتباهاتي شده که به شکست در برابر حماس منجر شده است.
وي از اعضاي جنبش خود خواست که براي تقويت اين جنبش از حماس درس بگيرند. در روز شنبه ۱۷ مرداد سال جاري نيز نخستين کنگره فتح پس از ۲۰ سال تشکيل جلسه داد و شرکتکنندگان در ششمين کنفرانس فتح در بيت لحم دوباره محمود عباس را به عنوان رياست تشکيلات خودگردان انتخاب کردند. با اينکه شمار زيادي از نمايندگان شرکتکننده در اين کنگره عباس را مسئول شکستهاي اين جنبش عنوان کردند اما درعین حال گفتند در شرايط کنوني فقط انتخاب دوباره عباس امکان پذير است، چرا که ديگر رهبران فعلي ممکن است جاي خود را به نسلهاي جديدتر واگذار کنند. محمود عباس پس از اعلام انتخاب به رياست فتح متعهد شد تا سرزمينهاي اشغالي فلسطين را آزاد کند و کشور فلسطين را تشکيل دهد ولي تاکنون گامهاي عملي و مؤثري براي تحقق ادعاهاي خود برنداشته و همين مسئله علت اصلي مخالفت جنبش حماس با وي شده است.
حماس، محمود عباس و کابينه او را غيرقانوني ميداند و معتقد است کساني که همدست رژيم صهيونيستي در اعمال جنايت عليه ملت فلسطين هستند، نمیتوانند نماينده واقعي مردم فلسطين باشند، به همين دليل محمود عباس و نيروهاي امنيتي تشکيلات خودگردان دائماً در حال دستگيري و زنداني کردن حماس و طرفداران اين جنبش هستند.
تشکيلات خودگردان فلسطين به رهبري محمود عباس تا آنجا پيش رفته که رژيم صهيونيستي وظيفه خود را در سرکوب اعضاي حماس به اين ساختار فلسطين سپرده است. آمريکا نيز در همدستي با رژيم صهيونيستي اعلام کرده که تا زماني که تشکيلات خودگردان و محمود عباس کنترل کرانه باختري را برعهده دارند خيال ما از اين منطقه راحت است و بايد تمام توجهها به غزه و حماس باشد.
در هر صورت جنبش حماس اعلام کرده که تا زماني که تشکيلات دست از بازداشت، شکنجه و زنداني کردن اعضاي حماس برندارد هيچ گونه همکاري و هماهنگي با اين جنبش وجود ندارد.