kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۲۰۹۵
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۱

غـروبِ قمــر 

 
 
فاطمه فروغی فرد
زمین، تَفتیده و آسمان، غَلتیده در هُرمِ دهانِ اژدهایِ ظلم است.
عباس، پای در رکاب می‌گذارد و تشنگی خیمه‌ها را نظاره می‌کند.
چونان یَلِ کَرّار، قربانگاه عشق را می‌نگرد و تمام وجودش، فریاد لَبَّیک است.
گویی حتی برق سُیوفِ یزیدیان، مَفتونِ آن جلوه‌ی بی‌مثال است...
شیفته‌ی آن دست‌های نیرومند...
و آن چشم‌های گیرا...
آه ‌ای فاطمه‌ مطهره!
غروب فردا، کدامین نقطه از نینوا را جست‌وجو می‌کنی تا دست‌های بریده‌ فرزندت را در آغوش کشی و آن را حجتی برای بخشایشِ امت کنی؟