کتـاب به اندازه یک نبــرد
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
با توجه به دستور دیزرائیلی (اولین صدراعظم صهیونیست انگلیس) که «کتاب میتواند به اندازه یک نبرد، عالی [و تاثیرگذار] باشد»، یک برنامه گسترده کتاب راهاندازی شد که هدف اصلی آن «طرحریزی و ارائه داستان آمریکایی به خوانندههای آلمانی به مؤثرترین شکل ممکن» بود.
دولت اشغالگر با توسل به ناشران تجاری، جریان دائمی «کتابهای عمومی»، که قابل قبولتر از انتشارات تحت حمایت دولت بودند، را تضمین کرد؛ زیرا آنها [برچسب و] لکه پروپاگاندا را در خود نداشتند. اما قطعا با هدف پروپاگاندا عرضه شده بودند.
ترجمههایی که به سفارش بخش جنگ روانی دولت نظامی آمریکا انجام شد، به تنهائی به صدها عنوان میرسید.
از شهروند تام پِینهاوارد فاست گرفته تا توافق جدید در اقدام آرتور شلِزینگر و ساختهشده در آمریکا متعلق به موزه هنرهای مدرن. همچنین نسخههای آلمانی کتابهای «مناسب کودکان در تاثیرپذیرترین سن» وجود داشت. مانند حکایتهای شگفتانگیز ناتانل هاوثورن، یانکی کنِتیکِت در دربار پادشاه آرتور اثر مارک تواین و خانه کوچک در چمنزار لورا اینگلز وایلدر (بعدا سریال تلویزیونی «خانه کوچک در چمنزار» براساس آن ساخته و پخش شد که در تلویزیون ایران به نام «خانه کوچک روی آنتن رفت»).
برنامه انتشار چنین آثاری به جایگاه پسا جنگ آمریکاییها در آلمان (و سایر سرزمینهای اشغالی) کمک شایانی کرد. و گنجینههای فرهنگی آمریکا با توزیع آثار لوئیزا مِی آلکوت، ژاک بارزون، پِرل باک، جیمز برنهام، ویلا کاتر، نورمن کازینز، ویلیام فاکنر، الن گلاسکو، ارنست هِمینگوِی، اف اُ ماتیسِن، راینهولد نیبور، کارل سندبِرگ، جیمز تِربِر، ادیت وارتون، و توماس وُلف، به اوج خود رسید.
نویسندگان اروپایی نیز به عنوان بخش آشکاری از برنامه ضد کمونیستی تبلیغ شدند. هر نقدی نسبت به سیاست خارجه شوروی و کمونیسم به شکلی از دولت، متنی مناسب تلقی میشد [و چنین القا میشد] که عینی و متقاعدکننده بوده و در زمان مناسب نوشته شدهاند. آثاری چون شرح آندره ژید از تجربیات ناگوار خود در روسیه تحت عنوان بازگشت از شوروی، ظلمت در نیمروز و یوگی و کمیسر آرتور کستلر و نان و شراب نوشته اینیاتسیو سیلونه این معیارها را برآورده میکردند.
با این آثار کُستلر و سیلونه برای اولین در زیر بال دولت آمریکا ظاهر میشدند که بعدها از این دست آثار را فراوان تکرار کردند. مجوز انتشار برخی کتابها صادر نشد. یکی از قربانیان اولیه اثر روسیه و آمریکا: همسایگانی آرام نوشته جان فاستر دالِس بود که اکنون این رویکرد نسبت به این اثر بیمورد تلقی میشود.
در هنر، موهولی ناگی (نقاش و عکاس و طراح گرافیک مجاری) در مقابل مخاطبین آلمانی ظاهر شد و درباره کار همسر فقیدش لازلو و رویکرد جدید و هیجان انگیز تشکیل «باوهاوس جدید» (خانه معماری) در شیکاگو، به ایراد سخن پرداخت. یکی از روزنامهنگاران همدل و همدرد در این حوزه مینویسد: «سخنان او یک کمک بسیار آموزندهای به [ارتقاء] تلقی ناقص ما از فرهنگ و هنر آمریکایی بود».
این تلقی با نمایشگاه «نقاشیهایی که به موضوع خاصی اشاره ندارد» که از طرف موزه گوگنهایم نیویورک برگزار شده بود، درستتر و کاملتر گردید.
این اولین حضور تحت حمایت مدرسه نیویورک بود، که به اکسپرسیونیسم انتزاعی شناخته میشود.
مبادا این رویکرد جدید برای افراد خیلی تکاندهنده و شوکهکننده به نظر برسد، مخاطبین با سخنرانیهایی تحت عنوان «اندیشههای بنیادین در هنر مدرن» تغذیه میشدند و با استفاده مناسب از نقاشیهای قرون وسطایی که مخاطب، آشنایی قبلی با آن داشت، به معرفی «امکان انتزاعی از بیان هنری» میپرداختند.
خاطره دردآور نمایشگاههای انتار تاکونست [به معنی نمایشگاه هنری منحط]، و متعاقبا مهاجرت دسته جمعی هنرمندان به آمریکا هنوز تازه بود، فکر و فرهنگ اروپایی توسط جزر و مدهای بلند فاشیسم شکسته و اکنون باید به سواحل بیزانس جدید یعنی آمریکا سرازیر میشد.
طبق گزارشها، گفتههای یک سخنران مایه حیرت و تعجب مخاطبانی شده بود که تجمعات گسترده در نورنبرگ را تجربه کرده بودند.
او از برگزاری کنسرتهایی عظیم در هوای آزاد سخن به میان آورده بود که تعداد افراد حاضر در آن با تعداد تماشاگران حاضر در یک رویداد ورزشی خاص برابری
میکرد.