پرسش و پاسخهای حسینی (پرسش و پاسخ)
1- صفات شیعیان
همه میخواهند بدانند که آیا از شیعیان واقعی اهل بیت هستند یا نه و ملاکها و معیارهایی را در رابطه با شناخت شیعیان داشته باشند. امام حسین(ع) ویژگیها و صفات شیعیان را به روشنی بیان میکند تا شیعیان واقعی از مدعیان دروغین بازشناسی گردند. در این رابطه شخصی خدمت امام حسین(ع) آمد و گفت: من از شیعیان شما هستم. امام فرمود: از خدا بترس و چیزی را ادعا نکن (که واقعیت ندارد) زیرا خداوند به تو خواهد فرمود: دروغ گفتی، و در ادعای خود گناه کردی. همانا شیعه ما کسی است که قلبش از هرگونه آلودگی و ناپاکی و خیانت پاک باشد. لکن تو ادعا کن که من از دوستداران و محبان شما هستم (بحارالانوار، ج 68، ص 156)
2- جایگاه و ارزش کار فرهنگی و فکری برای شیعیان
اگرچه کمک کردن به فقراء و مستمندان شیعه اجر و پاداش زیادی دارد، اما از دیدگاه امام حسین(ع) کار فرهنگی و فکری برای شیعیان از همه کارها بیشتر اجر و پاداش نزد خداوند دارد. امام حسین(ع) در این رابطه میفرمایند: کدام یک بر تو خوشایندتر و دوست داشتنیتر است؟ نجات آن مسکین و ناتوانی که فردی قصد کشتن او را کرده است؟ و یا نجات آن مؤمن از شیعیان ما که فردی دشنام دهنده و بیدین، قصد انحراف فکر و دل او را دارد؟ اگر تو راه بسته را بر او بازگشایی تا با دلیل و برهان الهی بتواند آن فرد بیدین و فرومایه را در هم بشکند و به شبهات او پاسخ دهد؟ آری اگر این فرد را از دست آن دشمن دشنامدهنده نجات دهی ارزشمندتر است، که خدای بزرگ میفرماید: «و کسی که آن فرد را زنده کند،گویا همه انسانها را زنده کرده است» پس آن کس که فکرش و قلبش را زنده میسازی و او را از کفر به سوی ایمان سوق میدهی، گویا همه انسانها را زنده کردهای پیش از آنکه با شمشیرهای آهنی کشته شود. سپس حضرت در ادامه میفرماید: ارزش کسی که یتیمان خاندان محمد(ص) را از نظر فکری اداره میکند، که از رهبران خود جدا شده و در جهل و نادانی سقوط کردهاند، و آنها را از نادانی میرهاند، و به شک و تردید و اشکالات آنها پاسخ میدهد، در مقایسه با کسی که به آنها غذا و آشامیدنی میخوراند، همانند خورشید است نسبت به ستاره کمرنگ سهاء. (یکی از هفت ستاره صورت فلکی دب اکبر است) (بحارالانوار، ج 2، ص 3)
3- ضرورت عذرپذیری
یکی از ارزشهای اخلاقی در زندگی اجتماعی عذرپذیری از دیگران است که دشمنیها را ریشه کن میکند و محبت و وحدت به وجود میآورد،چون انسانها در روابط اجتماعی خود دچار اشتباه میشوند و روزی پشیمان شده عذرخواهی میکنند.باید از یکدیگر عذرخواهیها را بپذیریم تا دوستیها و مهربانیها، جای کینهتوزیها را بگیرد. امام حسین(ع) در این رابطه میفرماید: «اگر شخصی بر یک طرف صورت من بکوبد و از طرفی دیگر عذرخواهی کند، عذرخواهی او را میپذیرم، و این بدان جهت است که امیرالمؤمنین علی(ع) برای من نقل کرد که از جدم رسول خدا(ص) شنید که میفرمود: بر حوض کوثر وارد نمیشود کسی که عذرخواهی را نپذیرد. حال آن شخص بر حق باشد یا باطل.»(احقاقالحق، ج 11، ص 431)
4- کمال و نشانههای عقل
اینکه عقل انسان چگونه به کمال مطلوب خود میرسد و نشانههای شخص عاقل چیست و چگونه میتوان عاقل را از جاهل تشخیص داد از سؤالات کلیدی حیات فردی و اجتماعی همه انسانها است. امام حسین(ع) میفرماید: «لا یکمل العقل الا باتباع الحق» عقل و خرد انسان کامل نمیگردد، مگر با پیروی از حق (حقگرایی) (اعلام الدین، ص 298) اما درباره نشانههای عاقل میفرماید: «عاقل خبری را نزد کسی نمیگوید که او را تکذیب میکند، و از کسی که خواسته او را اجابت نمیکند،درخواستی نمیکند،و به کسی که به او اعتماد ندارد امیدوار نمیشود.» (حیاهًْالامام الحسین، ج 1، ص 181)
5- مفهوم قضا و قدر
حسن ابن ابی الحسن بصری نامهای به امام نوشت و در آن از قضا و قدر الهی پرسید. امام حسین(ع) در پاسخ او فرمود: آنچه در مفهوم قدر برای تو شرح میدهم پیروی کن که شرحی این چنین از جمله ویژگیهایی است که بر ما اهلبیت عنایت شده است. هر کس به قدر ایمان نیاورد و نیکی و بدی آن را نپذیرد، به خداوند کفر ورزیده است،و هر کس گناهان خود را به حساب خداوند بگذارد، افترائی بس بزرگ به خداوند بسته است. خداوند مردم را به جبر و اکراه به اطاعت خود وا نمیدارد، و آنان را به زور بر معصیت خود برنمیانگیزد، ولی بندگان هم در انتخاب راه زندگی به حال خود رها نشدهاند، بلکه هر چه بندگان دارند،خداوند مالک آنها است،و بر آنچه بندگانش را توان بخشیده مسلط و قادر میباشد. اگر بندگان به اطاعت خدا گردن نهند،خداوند هرگز مانع اطاعت آنها نخواهد شد، و اگر گناه و معصیت پیشه گیرند، اگر خدا خواست برآنها منت مینهد و میان گناه و آنان سدی ایجاد میکند، و اگر از گناه باز نداشت،این گونه نیست که خداوند آنان را بر انجام گناه مجبورشان کرده است. بلکه خداوند پس از ارشاد و راهنمایی و اتمام حجت، آزادی و امکان هر عمل را به آنان داده است، خدا بر بندگان خود راهی نهاده است که بتوانند اوامر و دستورات او را انجام دهند و منهیات او را ترک نمایند. (بحارالانوار، ج 5، ص 123)