kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۰۶۴۰
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۰
پاسخ به سؤالات و شبهات فلسطین و مقاومت- 9

سازش با اســرائیل راه‌حل مسئله فلسطین نیســت

 
 
 
 * اگر ملت فلسطين به آن اندازه خاكي كه برایشان باقي مانده بسنده كنند و اسرائیل را به رسميت بشناسند و اسرائيل هم فلسطين فعلي را به رسميت بشناسد و نسبت به مردم غزه تهديد، تحريم و محاصره اقتصادي را قطع كند، مشکل فلسطین حل خواهد شد؟ 
1. مصالحه بر سرحقوق مورد ادعای طرفین دعوا و خاتمه دادن به منازعه و اختلاف، در جایی معنا پیدا می‌کند که هر یک از طرفین نزاع و درگیری دارای حقی باشند و از طرفی یافتن راه‌حلی که حق هر یک از طرفین را به رسمیت بشناسد و یا هر دو طرف را راضی نماید به راحتی امکان‌پذیر نباشد، این در حالی است که در منازعه میان فلسطین و رژیم صهیونیستی، یکی از طرفین دارای حق کامل بوده و طرف دیگر فاقد هر گونه حق و غاصب است؛ صهیونیست‌ها مهاجرانی هستند که از کل دنیا به سرزمین فلسطینیان مهاجرت نموده، آنها را از خانه و کاشانه خود خارج نموده و در نهایت دولت خود را در سرزمین مردم فلسطین ایجاد کرده‌اند، از طرفی یکی از عناصر مقوّم تشکیل دولت، به ویژه در دوران جدید، وجود سرزمین مخصوص به خود است که در آن امکان اعلام و اعمال حاکمیت وجود داشته باشد و گرنه هر گروه مهاجری که وارد سرزمین بیگانه‌ای می‌شود این حق را برای خود قائل خواهد شد که در آن قسمت دست به تشکیل دولت بزند، مخصوصاً اگر این گروه مهاجر از قوه قاهره برتری نیز برخوردار باشند. این در حالی است که امروزه کلیه قواعد و حقوق بین‌المللی، تشکیل دولت و اعمال حاکمیت به این نحو را مردود اعلام می‌کند. از این رو در منازعه میان فلسطینیان و صهیونیست‌ها طرف صهیونیست هیچ‌گونه حقی ندارد تا اینکه بحث صلح و گذشت مطرح باشد و حال آن که طرف فلسطینی که صاحب اصلی سرزمین غصب شده فلسطین است دارای یک حق ذاتی می‌باشد که امکان نادیده گرفتن کل و یا حتی بخشی از آن به هیچ بهانه‌ای وجود ندارد. دعوت به صلح و مصالحه از سوی فلسطینیان برای برطرف شدن اختلاف و جنگ درست به این می‌ماند که فردی به خانه ما حمله کرده و بخشی از آن را تصرف نماید و عده‌ای به جای دفاع از حق ما و مقابله با غاصب و متجاوز برای رفع مشکل به کنارآمدن با دزد توصیه کنند.
2. چشم پوشی از حق بازگشت و اجازه دادن به صهیونیست‌ها برای تداوم اشغالگری خود در سرزمین فلسطین، به معنای تایید و تثبیت تجاوزگری بوده و در عین حال بدعتی جدید برای تشکیل دولت در سرزمین‌های دیگران خواهد بود که با هیچ یک از قواعد بین‌المللی و اصول انسانی سازگاری ندارد و به همین دلیل علاوه‌بر خود فلسطینیان جامعه بین‌الملل نیز با چنین بدعتی که سنگ بنای هرج و مرج در تشکیل دولت خواهد بود باید مقابله کند.
3. با توجه به توسعه‌طلبی و خوی تجاوزگری این رژیم، مشکل با صرف نظر کردن فلسطینیان از بخشی از سرزمین خود حل نخواهد شد. این رژیم غاصب نه تنها به باقی مانده سرزمین فلسطین چشم دوخته، بلکه هدف نهائی آنها فراتر از سرزمین فلسطین کنونی بوده و کلیه سرزمین‌های مابین نیل تا فرات را شامل می‌شود که این هدف همواره در مواضع مسئولان این رژیم اعلام شده است، به عنوان مثال بن گوريون اولين نخست وزير اسرائيل، در 1950م در جمع دانشجويان دانشگاه عمران اورشليم با صراحت گفت: «اسرائيل بايد مشتمل بر كليه  سرزمين هايى شود كه بين نيل و شط فرات واقع است و اين امپراطورى هم از راه مهاجمه بنا خواهد شد و هم از راه سياست».1 
حتی به این مقدار نیز قانع نبوده و برخی از صهیونیستها با گستاخی تمام، مدعی‌اند تحقق شعار «نیل تا فرات»، هدف اولیه آنها بوده و آنها به هدفی فراتر از این محدوده می‌اندیشند، چنان‌که موشه دايان، وزير جنگ و وزير خارجة اسبق اسراييل، در سال 1969 درمصاحبه با روزنامة لوموند فرانسوى گفت: « مردم دنيا توجه كنند كه مناطق صحراى سينا و ارتفاعات جولان و تنگة تيران و كرانة باخترىِ رود اردن، از نظر اسرائيل در قلب تاريخ قوم يهود جاى دارند و مسئلة اعادة اسرائيل تاريخى هنوز خاتمه نيافته است، از حدود يك قرن قبل كه قوم يهود بازگشت به چمپيون را آغاز كرد، دو كوشش متوازى در جهت ايجاد كوچ نشينى ها و گسترش مرزها در جريان بوده است، ما هنوز به پايان راه نرسيده ايم، اين مردم اسرائيل‌اند كه مرزهاى كشور خود را تعيين مى كنند».2
با توجه به این واقعیت‌ها، بسیار ساده انگارانه است که تصور کنیم با عقب‌نشینی فلسطینی‌ها از ادعای خود نسبت به سرزمین‌های اشغال شده فعلی، صهیونیست‌ها نیز از ادعاهای ارضی خود عقب‌نشینی خواهند کرد و اگر امروزه اهداف ارضی سابق همچون گذشته پیگیری نمی‌شود و ناچار شده میان محدوده فعلی با سرزمین‌های اشغال نشده، دیوار حائل درست کند، ناشی از درماندگی است که در اثر مقاومت فلسطینیان گرفتار آن شده است و اگر این رژیم کمترین سستی در فلسطینیان مشاهده کند بار دیگر ادعاهای سابق خود را پیگیری خواهد نمود، چنان‌که شاهد طرح این رژیم برای انتقال پایتخت به بیت المقدس و تلاش برای تثبیت اشغالگری این رژیم در سرزمین‌های اشغالی جولان سوریه و جنوب لبنان و اخیرا حمله به غزه و طرح ایده ساختن شهرک‌های یهودی نشین درغزه پس از اشغال کامل آن هستیم.
سرزمین فلسطین، سرزمین مقدسی است که در آن صدها مکان تاریخی متعلق به مسلمانان وجود دارد و در صورتی که حق صهیونیست‌ها در تصاحب سرزمین‌های اشغال شده به رسمیت شناخته شود، هیچ کدام از این اماکن و آثار تاریخی از تعرض صهیونیست‌ها مصون نخواهد بود، چنان‌که در حال حاضر هم بخشی از این آثار توسط صهیونیست‌ها تخریب شده و حتی زمزمه‌هایی در مورد تخریب مسجدالاقصی به بهانه برپایی هیکل سلیمان شنیده می‌شود که با تثبیت حق سلطه صهیونیست‌ها بر این سرزمین، این تهدیدها به راحتی قابلیت اجرا شدن خواهد داشت، به ویژه اینکه باید توجه داشته باشیم که رژیم صهیونیستی تنها رژیمی در جهان است که کلیه قواعد حقوق بین‌المللی که مغایر با اهداف و برنامه‌هایش باشد را زیر پا می‌گذارد و با این وجود، به دلیل حمایت قدرت‌های جهانی از آن، همواره مصونیتی آهنین برای خود قائل است که با دست کشیدن فلسطینیان از حقوق خود و رسمیت بخشیدن به این رژیم، اقدامات غیر قانونی این رژیم، جنبه قانونی هم به خود خواهد گرفت.
پانوشت‌ها:
1- همايون پور، هرمز، فلسطين سرزمين موعود،تهران: انتشارات آگاه، 1362، ص 59
2- همان، ص 6