ارتجاع (مقاله وارده)
محمدهادی صحرایی
اگر در رسانههای معتبر جهانی بشنوید «یکی از اساتید برجسته دانشگاه در برنامه زنده مدعی شده که با همکاری گروهی از کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سنت زنده به گور کردن دختران در دوران جاهلی، از نظر علمی برای توازن جمعیت جنسیتی جامعه مفید و قابل دفاع بوده و هست و پیشنهادش برای جامعه امروز جهانی و کشورهایی که با ناترازی جنسیتی مواجهاند، زنده به گور کردن جنس بیشتر است» نظر شما چیست؟
حال اگر در رسانه معتبر دیگری بشنوید « دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند طبق روایت جلد اول تاریخ ویل دورانت که میگوید: عادت انسان خواری در برخی کشورهای اروپایی که در سده یازده میلادی رایج بوده و در قصابیها گوشت انسان را در کنار گوشت سایر حیوانات میفروخته اند؛ به دلیل فقر فکری و مالی و فرهنگ پایین انسانی نبوده و درپس این اقدام آنها، خدمت به سایر مردم و نوعی مبارزه با کمبود غذا و فقر بوده و توصیه آنها به مردم امروز جهان برای از بین بردن فقر، کشتن فقیرها و تقسیم عادلانه گوشت آنها بین مردم است» باز هم نظر شما چیست؟
حال اگر بشنوید و ببینید «یکی از نامزدهای ریاست جمهوری به همراه تیم کارشناسی خود به این نتیجه رسیدهاند که مردم ایران پس از دیدن رئیسجمهور جهادی و باهوش و شهید پرافتخارشان، که توانسته خزانه و سیلوی خالی را پرکند و اعتبار و آبروی بینالمللی ایران را احیاء و ویرانهها را بسازد و...، باید به یازده سال قبل بازگشت و مذاکره چند سالهای که خودشان گفتند نتیجهاش«تقریباً هیچ» بوده را احیاء کرد» چه میکنید؟ البته که دو مثال ابتدائی تخیل بوده و تاکنون کسی جرأت چنین بلاهتی را نیافته ولی شوربختانه مثال اخیر، واقعی است و پس از تجربه تلخ برجام و پس از حیاء جمهوری اسلامی و محاکمه نکردن مسببان وضع وحشتناک دهه 90 برخی از همانها چنین سخنی گفتهاند.
انتخابات زودهنگام ما به خاطر فقدان جبرانناپذیر رئیسی عزیز، فرصتی دوباره شد برای مرور تاریخ دهه سخت 90 و گویی قسمت این است که هرگز این دهه و تخریبچیهای ماهر آن فراموش نشوند و مردم، پیوسته نام تحقیرکنندگان تاریخی خود را به یاد داشته باشند و کسانی که با دوستان جفا کردند و با دشمنان رقابت در تخریب ایران. خودشان گفتند «یکی از سران اروپایی به رئیسجمهور ما گفت که علیه ایران اجماعی برای جنگ ایجاد شده بود که با آمدن شما آن حمله منتفی شد». میخندید و میگفت و معنیاش را نمیفهمید. و خدا از آنها چگونه خواهد گذشت وقتی دروغهای مکرر گفته و میگویند. «لغو بالمره» تحریمها یادتان هست؟ «تصویب بیست دقیقهای آن در مجلس» چطور؟ سخنرانی به زبان انگلیسی آقای سیف در خارج از کشور که فارغ از هرگونه فشار، به طرفهای غربی گفت دستاوردهای ما از این قرارداد«تقریباً هیچ» است را به یاد دارید؟
فریادهای در دفاع از برجام در مجلس و تأکید چندین باره مقامات ارشد دولت وقت مبنی براینکه تحریمها « لغو میشوند نه تعلیق» و اینکه در متن برجام« تعلیق» نیامده و... و اعترافی که پس از چندسال گفتند « آن را نخوانده بودیم» را چگونه فراموش کنیم؟ جوانان عزیز! کتاب«بدون هراس» وندی شرمن را نه برای خریدن که برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنم تا بدانید آنها که بر سر مردم و منتقدان خود فریاد میزدند چگونه با اشک وندی شرمن یهودی و مسئول مذاکرهکننده مقابل، که معتقد بود«فریبکاری در دی انای ایرانیان است» از سخن خود کوتاه آمدند؟ ما مردم، فراموشکار شدهایم یا مرتکبین برجام و مسببین دهه سیاه 90، دسته گلهای خود را از یاد بردهاند؟ کسانی که آینده و امور مهم کشور خود را به «قول شفاهی یا امضاء کری» گره زدند و پس از پاره شدن و خروج آمریکا از برجام و آلوده شدنش به آب دهان نجس مسئول آمریکایی هیچ اقدامی جز تغافل انجام ندادند، اصلاً برای چه مذاکره میکردند؟
عطش و حسرت «مذاکره» را با دوستانتان امتحان میکردید نه با مصالح کشور و آینده مردم ایران. شعار شیک ولی غیرعقلانی« بازی برد برد» در اصل «آرزوی پیروزی برای دشمن» است و کدام عاقلی پیروزی دشمن خود را که در اصل شکست خودش است آرزو میکند؟ مذاکره بیسود و خسران بار، افتخار دارد یا شرمندگی؟ ای کاش دست کم تپهای فتح کرده یا جوی آبی پای درختی میکشیدید تا دهها سکهای که در دوره «خرید گوشت باکارت ملی» و «پی نوشت فرمودند: همه موجودی خزانه بر اساس درخواستهای جنابعالی تخلیه شده است. موجودی وجود ندارد»، به یکدیگر جایزه دادید، بهانهای داشت. برجامی که «نخوانده امضاء کردید» و ندانستن تفاوت« تعلیق با لغو»، متلک دشمن شد تا در رسانه به شما بگوید «در فهم زبان انگلیسی ضعیف بودید» و آن را به حساب«قابلیت زبان انگلیسی» گذاشتند.
شما ضعیفید و چقدر با دیدنتان یاد برخی شخصیتهای تاریخ میافتیم. به کشورتان رحم کنید و دست کم، تدبیر موفق هم میهنان خود را به حساب «شل کردن» بایدن نگذارید. بگذارید ما و مردم جهان، آنچه وندی شِرمن در کتاب بدون هراس و مصاحبههایش درباره شما و دوستانتان گفت را فراموش کنیم. شما اگر میتوانستید فروش نفت را در همان حدود شش ماهی که بایدن در دوره شما سرکار آمد افزایش میدادید. شما نتوانستید پول فروش گاز خود را هم بگیرید. نتوانستید حتی در حین مذاکره برای هواپیمای خودتان از دوستان و شرکای اروپایی خود سوخت بگیرید. همانها که با عشق با آنها قدم زدید، خودتان را هم در آمریکا تحریم کردند و شأن ایران را تاجایی پایین آوردید که حتی جیبوتی هم ما را تحریم کرد. شما نتوانستید طلب ایران از انگلیس در قرارداد دهه 50 را بگیرید. شما نتوانستید پول بلوکه ما را از کُره بگیرید. نتوانستید لوحهای گلی تخت جمشید از دانشگاه شیکاگو را پس بگیرید. حتی با زانو زدن در مقابل امیر کویت هم نتوانستید پیکر شهدای منای ما را تحویل بگیرید. نتوانستید در بازار شانگهای و بریکس که هرکدام 40درصد بازار جهان را در اختیار دارند جا باز کنید و عضو دائمتان نکردند. شما نتوانستید از گوشه تنگ و انزوایی که آمریکا و چندکشور اروپایی برایتان فراهم کرده بود، قدمی جلو بیایید. نتوانستید با همسایگانمان که چندبرابر بازار اروپا را دارند رابطه برقرار کنید. نتوانستید در وزارت خودتان مستقل باشید. نتوانستید در چارچوب قانون رفتار کنید و اعتراف کردید که از خطوط قرمز گذر کردید. حتی در تیم چند نفره مذاکرهکننده خودتان هم جاسوس دشمن و خائن به کشور داشتید. شما از هوای تنفس مردم تا آب خوردنشان و تا واکسنی را که جانشان را نجات میداد، در گرو مذاکرات بیثمرتان گذاشتید. شما میخواستید مناسبات ایران را غیر از برجامی که نتیجه اش«تقریباً هیچ» بود، به پالرمو و FATFهم بفروشید. شما از توان کشور خود و دشمنانتان بیخبر بوده و هستید. شما در برجام 2 و 3 میخواستید باز هم دستان مردم ایران را ببندید. با چه تدبیری آینده و مصالح کشور خود را به قول شفاهی دشمن گره زدید؟ شما در قبال ترور فخری زاده، دانشمند ارشد کشور و سردار سلیمانی، فرمانده ارشد میدانی ما بیاقدام بودید. شما در سانتریفیوژهایی که محصول فکر و عمل دانشمندان هستهای ما بود بتن کردید. قرارداد هستهای برجام را یکجا و یکجانبه عمل کردید. ضمانت برجام را هم در حد بنگاهدارهای مسکن و خودرو بلد نبودید تنظیم کنید یا نخواستید؟ خوشبینانه میگویم که شما ضعیفید ضعیف. و نمیتوانید این واقعیت را پشت فریادها پنهان کنید. شما در قواره و قامت نماینده ملت بزرگ ایران و تاریخش نبوده و نیستید. و قوانین دیپلماسی تنها دکمه سرآستین و باز و بسته کردن دکمه کت نیست. و زندگی شرافتمندانه، زندگانی بین دوگانههای جعلی و سخنان دوپهلو و بیوطنهای دوتابعیتی نیست. اگر دوران شما ادامه داشت باید برای تنبیه اسرائیل و حامیانش در وعده صادق، به جای پرتاب موشک و پهپاد برای آنها خودکار پرت میکردیم. شما در دانشگاه، دانشجویان ایران را به دروغ یا بیخبری از آمریکا ترسانده و قدرت ملی ایران را تحقیر کردید و موضع آمریکا پس از وعده صادق و خیابان های امروزش شما را رسوای عالم کرد. خودتان بگویید اگر این سابقه هشت ساله شما را همتایتان در آمریکا داشت، کنگره و مردم آنجا با او چگونه برخورد میکردند؟ از این سخنها و دردها و کارنامه مردود شما بسیار است که بماند در محکمه الهی.
تمام این قطعه بلند، گوشهای از اقدامات هشت ساله شما بود که شهید امیرعبداللهیان در مدت باشکوه سه ساله شهید رئیسی، بدون ادا و اطوار و ادعا، بسامان و خرابکاری شما را اصلاح و عقبگردتان را جبران نمود و دیپلماسی مقتدرانه به جای ملتمسانه به راه انداخت و تا ابد محکی شد برای وزیر خارجه در تراز مردم شریف ایران که دیگرانی با حقه و هوار و استنادات اشتباهی و خندههای زورکی نتوانند دوستیهای پنهانی با دشمن و خطاها و کوتاهیها و کارنابلدیها و زبان ندانیهای خود را توجیه کنند. دوستان را نشکنند و دشمنان مردم را بزک نکنند. بایدن اگر میتوانست بفهمد چه خدمتی به او کردهاید، ازخوشی، پیوسته و ممتد مزاجش خوب میشد و اسکیزوفرنی را فراموش میکرد. طبق تاریخ مختصری که گفته شد رأی دادن به شما و همفکرانتان و هرکس که بیخبرانه یا خودباخته و با صدای بلند، حسرت جادههای ترکیه را میخورد و فکر ناپخته و توهینآمیز آوردن مشاور خارجی دارد و هنوز هم مثل دهه 90، کشور را در بند شما میبیند و میخواهد آن را آزاد کند و کسانی که از
میکروفون قاپی به پرتاب میکروفون رسیدهاند و... ارتجاع است.