دور باطل برای نیروهای تازهنفس و جوان
سعید مستغاثی
بخش چهل و هفت
سینمای پس از انقلاب اگرچه در ابتدا جوان بود اما به تدریج با گذشت زمان و بالارفتن سن جوانان ابتدائی انقلاب، نیاز به نیروهای تازه نفس پیدا کرد، نسل دوم و سوم انقلاب به میدان آمده اما هنوز راهی به حیطه سینما بازنکرده بودند. از همین روی در کنار آن سینمای حرفه ای، انجمن سینمای جوان و مرکز گسترش سینمای تجربی، در مسیر جذب نیروهای جوان، ایجاد شد و گامهایی برداشتند، اگرچه این گامها کمتر به سینمای حرفهای راه پیدا نمود، ولی ذخیرهای قابل اعتنا برای آینده سینمای ایران ایجاد کرد.
اما یک اشکال اساسی وجود داشته و دارد. این نیروهای تازه نفس با همان مواد و دروس و اندیشه و تفکری تغذیه و تربیت شده و آموزش دیدند که میراث دوران گذشته بود و اگرچه تغییرات بسیار اندک (بنا به ضروریات زمانه) در آنها اعمال گردید اما محتوای آموزشی همان بود و با آموزههای انقلاب کاری نداشت.
اگرچه اغلب این نیروها همان نیروهای انقلابی بودند اما تحت تاثیر فضای سکولار هنری کشور، آنها نیز به این نقطه رسیدند که نماز و روزه و خمس و زکات و امر به معروف و نهی از منکر و سایر تفکرات دینی باید در خانه بماند و یا حداکثر پشت در کلاسهای سینما نگاه داشته شود و به آنها القاء کردند که هنر و سینما جای ایدئولوژی و دین و مذهب و حتی مکان تفکر و اندیشه هم نیست. در نهایت به تفکرات اخلاقی و انسانی منهای پارامترهای دینی و توحیدی بسنده کردند. از همین روی بود که تاکید داشتند سینمای نوین پس از انقلاب یک سینمای انسانی است و نه سینمای اسلامی که طبعا انسانیت را نیز در خود مستتر دارد.
به این ترتیب هنر سکولار با این تفکر مرکزی که هنر و سینما کاری با تفکرات دینی و ایدئولوژیک نداشته و «هنر برای هنر» است و یا برای تجارت و سرگرمی و اینترتینمنت، همراه خیل فیلمهای کلاسیک آمریکایی و اروپایی به عنوان مصادیق انکار ناپذیر سینما و هنر، به خورد این جوانان انقلابی داده شد. همان تفکری که از حدود 200 سال پیش در فضای فرهنگی و علمی این مملکت تزریق شد و به خصوص سینما به عنوان تنها هنر وارداتی این دیار با همین تفکر و اندیشه سکولار وارد این سرزمین شد و شکل گرفت و رشد نمود. (رجوع شود به کتاب اول حکایت سینماتوگراف از نگارنده- نیمه پنهان (62)- دفترپژوهشهای مؤسسه کیهان- تهران- 1396)
نتیجه این نوع تفکر و اندیشه در حوزه سینما، تربیت جوانان علاقهمند به سینما بود که به همان سبک و سیاق سینمای پیش از انقلاب و با دروس و سرفصلهای طراحی شده در غرب (بدون آنکه با ابعاد فرهنگی و اجتماعی جامعه ما همخوانی داشته باشد) پرورش یافته و آموختند.
نگارنده خود در برخی سالها مانند سال 1388، عضو هیئت انتخاب فیلمهای کوتاه و بلند جشنواره سینمای جوان و یا جشنواره سینما حقیقت بودم و شاهد این ماجرا شدم که دهها فیلم مستند و داستانی کوتاه و بلند از سینماگران جوان و فیلمسازان تازه کار، فاقد هرگونه نشانهای از هویت و فرهنگ و آیین و سبک زندگی ایرانی/اسلامی بودند. اگرچه فیلمهایی که از مراکز شهرستان میآمد، تا حدودی به فرهنگ و ارزشهای جامعه ما وفادار نشان میدادند اما تولیدات مراکز شهرهای بزرگ به ویژه تهران سرشار از یاس و ناامیدی و بحران و سردرگمی به نظر میرسیدند.
سینمای مستند
در نیمه اول دهه 80، سینمای مستند ایران، علیرغم سابقهای طولانیتر از تولید فیلم داستانی و با وجود تاریخچه حجیم از مستند سازان و مستندهای مختلف، همچنان بلاتکلیف در پشت در و دیوارهای متعدد تولید و توزیع و نمایش مانده بود! در حالی که چند سال پیش از آن در مدت محدودی، حمایت از فیلم مستند به اکران عمومی آنها در سینمای فلسطین رسید، اما در سالهای ابتدائی دهه 80 درحالی که صحبت از برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم مستند بود، دو جشنواره مستند دیگر یعنی جشنوارههای «یادگار» و «کیش» نیز به تعطیلی کشیده شدند. ولی هنوز جای امید باقی بود، چون جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشن خانه سینما برگزار میشدند و در اواخر شهریور1384، جشنوارهای با عنوان «جشنواره فیلم شهر» نیز اضافه گردید که توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برگزار شد.
نگارنده در همان اولین دوره این جشنواره به اتفاق دوست و رفیق قدیمی، محمد تقی فهیم، بولتن روزانه جشنواره را تهیه کردیم و محل جشنواره هم در فرهنگسرای ارسباران تهران بود. بخشی از جشنواره به بزرگداشت علی حاتمی اختصاص پیدا کرد و فیلمهای مختلف داخلی و خارجی هم که به مسائل شهر و شهروندی پرداخته بود در چند بخش این جشنواره 3 روزه به نمایش درآمد. جشنواره فیلم شهر اگرچه در دورههای بعدی خود، وسعت و گستردگی یافت اما هر چه پر و بال بیشتری گرفت، از اهداف و مقاصدش بیشتر دور افتاد.
از اواسط دهه 80 تغییری در زمینه اهمیت دادن به فیلم مستند در سینمای ایران برداشته شد. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی (که چند سالی از برخی وظایف اصلی خود دور افتاده بود!) اعلام کرد 54 فیلم مستند با موضوعات و زمینههای مختلف در حد و اندازه استاندارد ساخته شدهاند. خبر دیگر این بود 15 فیلم مستند بلند سینمایی در قطعهای DV و 35 میلیمتری به مرحله تولید رسیدند که 11 فیلم از این تولیدات برای اولین بار در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر به نمایش درآمد و بالاخره خبر مهمتر از آن، برگزاری مسابقه سینمای مستند بلند در جشنواره فیلم فجر برای نخستین بار در سال 1386 اتفاق افتاد. برگزاری جشنوارههای مستند همچون «سینما حقیقت»، «جشنواره فیلم رضوی» و برگزاری جایزه بزرگ شهید سید مرتضی آوینی که دوره نخستش برای انتخاب بهترین فیلمهای مستند سال، فروردین ماه 1386 برگزار شد، از جمله اقدامات مدیریت سینمای ایران در آن سالها در زمینه سینمای مستند بود.
نگارنده به اتفاق مرحوم امیر اسماعیلی و سرکارخانم پوریامین اعضای هیئت داوری انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی برای اولین جایزه بزرگ شهید سید مرتضی آوینی بودیم و طی دو سه هفته، آثار بسیاری از فیلمسازان جوان و کهنه کار مرور کردیم که در میان آنها آثار قابل توجه کم نبودند. به طوری که به نظر رسید سینمای مستند در سالهای پس از انقلاب به طور جدی از نوع داستانیاش پیشی گرفته است.