راهی که باید ادامه پیدا کند (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
در یک سنجش دقیق و ارزیابی منصفانه، این نتیجه به دست میآید که مقوله ورزش در دولت فعلی به ریاست شهید آیتالله رئیسی نسبت به گذشته و اغلب دورهها و دولتهای قبلی جدی گرفته شده است. اولا این واقعیتی است غیرقابل انکار که درباره آن نشانهها و مدارک متفاوتی در دست است و ثانیا دولت شهید رئیسی برخلاف تصور و تلقی بعضی از دیدگاهها، به امر ورزش اهتمام داشت و برای اهالی آن اهمیت قائل بود و مطابق بعضی از اظهارات رسمی و همچنین واقعیات قابل ملاحظه، آن شهید در مورد موضوع ورزش بدون تبلیغ و کارهای نمایشی و... مثل سایر موضوعات، حساسیت و به طور مستقیم و غیرمستقیم بر کاروبار و روند آن اشراف و نظارت داشت. ایشان انتظار داشت که نگاه تحولگرایانه در همه حوزهها- از جمله ورزش- در دستور کار مدیران قرار داشته باشد و این سخن مکررشان که «مدیری که خسته و بیانگیزه باشد و تحولگرا نباشد، در دولت من جایی ندارد»، حداقل در حوزه ورزش مصداق عینی یافت و... علاوهبر این، اهالی ورزش شاهد بودند و شنیدند که «شورای عالی ورزش» بعد از بیش از پانزده سال در ساختمان وزارت ورزش تشکیل شد و خود شهید رئیسی ریاست آن را برعهده داشت و... اما مهمترین و تعیینکنندهترین اقدام ایشان و دولت درباره ورزش- که بیش از هر چیز ثابت میکرد ورزش در دولت فعلی از اهمیت و جایگاه بایستهای برخوردار است و ایشان فراتر از شعار و وعده مصمم است بسیاری از کارهای معطل مانده و انجام نشده را در جهت سروسامان دادن به ورزش انجام دهد – پروژه «مبارزه با فساد» بود. تحول و پیشرفت، نقطه مقابل فساد و منفعتپرستی است. اگر حرف از اصلاح و پیشرفت میزنیم، صدق حرف و ادعایمان وقتی ثابت میشود که مبارزه بیامان با فساد عملا در سرلوحه برنامههای اصلاحی و تحولگرایانه ما قرار بگیرد و...
یکی از آفات و موانع پیش روی ورزش ایران، «فساد» و جریانات مفسد رخنه کرده در آن است. درباره این آفت و عناصر و جریانات موجد آن خیلیها، از جمله به گواه خوانندگان عزیز سالها مینویسیم و در مورد لزوم مقابله و ریشهکن نمودن آن به مسئولان ورزش در مقاطع و دورههای مختلف به سهم و بر اساس وظیفه حرفهای و ملی خود هشدار دادهایم، هشداری که متاسفانه از سوی آنهائی که باید به دلایل مختلف- که ذکر آن خارج از حوصله این نوشته است- جدی گرفته نشد و بدتر از آن اینکه در بسیاری از موارد برخلاف شعارها و وعدهها درباره فسادستیزی و... و به جای برخورد و مقابله، آنها را در صدر مینشاندند و به عنوان مشیر و مشاور و همکار به اتاقهای خود و جلسات مشورتی راه میدادند و دعوت هم میکردند!
خوشبختانه چنانکه بارها- به ویژه اخیرا و در سال جدید - نوشتهایم و حتی در این باره در چند بار- از جمله در مقالهای تحت عنوان «سالی که نکوست، از بهارش پیداست»- تاکید کردهایم، با توجه به واقعیات، عزم دولت و مسئولان فعلی برای سروسامان دادن به امر ورزش و حل مشکلات و بالاخره هموار کردن مسیر پیشرفت، جدی است. تلاش عملی و کارساز- نه شعاری و حرفی- برای تعیین تکلیف مالکیتی تیمهای پرسپولیس و استقلال، یکی از بارزترین نشانهها و مهمترین اقدامات برای اثبات این حرف است. الان تقریبا سه دهه است هر دولتی که مستقر شده و هر مسئول ورزشی که آمده، یکی از اصلیترین حرفهایش، سروسامان دادن به وضعیت مالکیتی و اداری دو تیم ذکر شده بوده اما عمر دولتها به پایان رسیده و فرصت مدیریتی از کف رفته اما هیچ اتفاقی درباره وضعیت مدیریتی و نحوه اداره آن دو تیم- که از سرمایههای کم نظیر ورزش ایران هستند- رخ نداده و از این ناحیه ضرر و زیانهای متعددی- چه از حیث فنی و چه از نظر شخصیتی- به جایگاه و اعتبار فوتبال ریشهدار ایران در آسیا وارد شده است اما به گواه واقعیات غیرقابل انکار، در دولت کنونی و دوره فعلی مدیریت ورزش، این ماجرا تا حد زیادی به نتیجه رسید، تا آنجا که حداقل از این نظر کنفدراسیون آسیا مجاب شده و مجوز حرفهای دو تیم ریشهدار و پرطرفدار ایران را صادر کرده است.
علاوهبر این، در عمل ثابت شد که تاکید مکرر رئیسجمهور شهید درباره رویکرد «تحولگرایی» در برنامهها و اهداف دولت، صرفا شعار نیست. چنانکه وقتی بعد از نزدیک دو سال معلوم شد وزیر سابق ورزش به هر دلیل به دنبال تحولگرایی نیست و کماکان و عملا بر حفظ وضع موجود پای میفشارد، بدون درنگ دست به تغییر او زد تا نشان دهد که در موضوع تحول بسیار جدی است و چون ورزش را هم جدی گرفته، در این باره چنان رفتار میکند که بایسته است و اهالی ورزش سالهاست انتظار داشتهاند و... بالاخره با اتفاقاتی که اخیرا در ورزش- و خاصه فوتبال- رخ داده، بر همگان ثابت شده که مدیریت فعلی، ماجرای فساد در ورزش را هم جدی گرفته است و آن را آفتی ویرانگر و مانعی سکندر در برابر تحولات و حرکت ورزش مستعد و بالقوه توانمند ایران به سوی پیشرفت میداند. لذا با دانستن این واقعیت که نمیشود از پیشرفت و تحول در ورزش حرف زد و به فساد و ریشههای آن کاری نداشت، اخیرا بحث مبارزه با فساد در ورزش- و علیالخصوص فوتبال- شروع شده و تا الان شواهد و قرائن نشان میدهد این مبارزه که با اعلام نام بعضی از تیمها و دستاندرکاران فوتبال کشور و مدیران باشگاهها و... همراه بوده، مبارزهای جدی است و قرار نیست چنان که تاکنون روال بوده، از کنار کسی یا چیزی به شیوه ماستمالی یا «زیر سبیلی» رد شود تا مدتی دیگر که آبها از آسیاب افتاد، باز روز از نو، روزی از نو!
حال ضمن ابراز تاسف از فقدان خدمتگزاری بیادعا و جهادگر، بزرگترین امیدواری کسانی که به آینده روشن این مملکت در همه عرصهها- از جمله ورزش- دلبسته هستند، این است که حرکتی که در ورزش شروع و اخیرا هم عینیتر و عملیتر و ملموستر شده، ادامه پیدا کند، چرا که باندهای مزاحم و جریانات فسادزا در ورزش که از اقدامات و اتفاقات اصلاحی اخیر سخت متضرر و نگران شدهاند، منتظر فرصتی میگردند تا با استفاده از غفلت مسئولان، حتیالامکان آب رفته را به جوی برگردانند. کما اینکه همانطور که در دو سه شماره اخیر طی مطالب مختلفی نوشتهایم، جریانات دلالی و نامدیران دلالپرور بعد از ماجرای واگذاری استقلال و پرسپولیس سروکلهشان در اینجا و آنجا آفتابی شده و با گرفتن ژست خدمتگزاری- که اصلا به این جماعت نمیآید!- میخواهند این جریان را که اگر درست پیش برود میتواند منشا خدماتی برای ورزش ایران باشد، به سود منافع پست و کوچک خود به انحراف و کجراهه بکشانند.
بدیهی است که به این عناصر مفسد و مخرب که از اول پیروزی انقلاب تا امروز همگام و همراه با بدخواهان خارجی این ملک و ملت بزرگترین ضربات را از درون بر جسم و جان جامعه وارد کرده و هر جا (از جمله ورزش) مجال یافته، موجب اخلال امور و ایجاد دلسردی و نارضایتی در مردم شده، نباید فرصت داده شود و... طبیعی است مدیران و مسئولانی که این روزها در غم شهادت و فقدان آقای رئیسی و همراهان ایشان عزادار هستند و رخت سیاه بر تن کردهاند، در این باره مسئولیت سنگینی دارند. آنها باید از بزرگترین دشمنان داخلی ورزش (مفسدان و منفعتپرستان) غافل نشوند و طبق برنامهها و آرمانهای آن «شهید خدمت»- مثل تحولگرایی، فسادستیزی، خدمت به خلق خدا و...- رفتار و عمل کنند. انشاءا...