kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۹۱۷
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۶
آسیب شناسی «سیاه نمایی» در سینمای ایران

حراج آبروی ایران برای بلیت تور اروپا!


طی سال‌های اخیر، موجی از فیلم‌ها در سینمای ایران ساخته شده و می‌شود که معمولا هیچ مخاطبی در داخل ندارند، اما تیتر یک نشریات سینمایی می‌شوند و در اروپا و آمریکا و ابوظبی و ... دور می‌زنند! محور این فیلم‌ها در چند موضوع خلاصه می‌شود: معرفی ایران به عنوان سرزمین سیاهی و نکبت، مردمی که از بام تا شام یکدیگر را می‌درند، مردانی که همسران خود را به خاک و خون می‌کشند، جوانانی که به جرم «گفتن حرف خود» یا زندانی هستند یا از تحصیل محروم شده‌اند، حکومتی که در انتخابات خود تقلب می‌کند و ...
البته سازندگان این فیلم‌ها، مدعی‌اند که واقعیت‌های اجتماعی را نمایش می‌دهند! آن‌ها، سیاه نمایی را یک اتهام واهی می‌دانند و می‌گویند، اگر این فیلم‌ها ساخته نشوند، مشکلات جامعه ما هم افزایش می‌یابد. البته هیچ گاه پاسخ نمی‌دهند که نمایش مشکلات، آن هم به شکلی اغراق آمیز و خلاف واقع و سانسور واقعیت‌های روشن جامعه ایران برای جشنواره‌های غربی چگونه می‌تواند به التیام زخم‌های اجتماعی کشور ما کمک کند؟
تفاوت سیاه نمایی با نمایش واقعیت‌های اجتماعی چیست؟ سینما چگونه می‌تواند به کاهش معضلات اجتماعی کم کند؟ این‌ها پرسش‌هایی است که پیش روی دو کارشناس فرهنگی قرار دادیم. پاسخ‌ها را می‌خوانید:
تصویرروز
نمایش دروغ به نام واقعیات اجتماعی!
محمدحسین نیرومند، مدرس دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه صداوسیما و فعال فرهنگی در گفت وگو با کیهان گفت: از منظر داوری، وقتی فیلمی به جشنواره‌های خارج از کشور -به خصوص کشورهایی که دل خوشی از ایران ندارند- رفته و تبدیل به یک موضوع جدی برای فضاسازی رسانه‌های آن کشور علیه ما می‌شود، دیگر یک فیلم اجتماعی محسوب نمی‌شود، بلکه یک فیلم سیاسی شناخته می‌شود. حالا نمی‌دانم کارگردان‌های این فیلم‌ها بابت این فضاسازی‌ها چقدر ناراحت می‌شوند و به آنها به عنوان یک ایرانی بر می‌خورد؟
وی ادامه داد: سال‌ها پیش، مجموعه‌ای از بیانیه‌های داوری فیلم‌هایی که در خارج از کشو برنده می‌شوند، گردآوری شده بود. نکته قابل تأمل اینکه نگاه بیانیه‌ها این بود که یک فیلم یا کارگردان به دلیل جسارت در نشان دادن وضعیت اجتماعی ایران واجد دریافت جایزه شده است. معنی این حرف این است که آن فیلم نه به عنوان یک أثر هنری، بلکه به خاطر موضوع مدنظر برگزار کننده‌های آن جشنواره برنده می‌شود. یعنی آنها می‌خواهند از طریق یک کارگردان ایرانی حرف هایشان درباره ایران را بازنمایی کنند. طبیعی است به فیلمی که حرف آنها درباره ایران را بازگو کند جایزه می‌دهند.
نویسنده کتاب «مدیریت چشم مخاطب» اضافه کرد: چند سال پیش، یکی از دوستانم که در یکی از دانشگاه‌های کشور ترکیه تحصیل می‌کرد، نکته تلخی را برایم تعریف می‌کرد. او می‌گفت، در دانشگاه محل تحصیل او، دو واحد به تدریس این سرفصل اختصاص یافته بود که چگونه از طریق جوایز جشنواره‌ها می‌توان سینما و افکار یک کشور را مدیریت کرد. مصداق اصلی این موضوع را هم سینمای ایران معرفی می‌کردند.
نیرومند اظهار داشت: واقعیت این است که مجموعه فیلم‌هایی که طی سال‌های اخیر تحت عنوان فیلم اجتماعی در ایران ساخته شده‌اند، نه در داخل کشور و نه در خارج، هیچ اقبالی نداشته‌اند و تنها کارکردی سیاسی در جشنواره‌ها یافته اند.
وی تصریح کرد: سازندگان این گونه فیلم‌ها اگر در ادعای اجتماعی بودن فیلم‌های خود صادق هستند، علیه فضاسازی‌های منفی که به بهانه فیلم‌های آنها در جشنواره‌های غربی و عربی (جشنواره ابوظبی) صورت گرفته است، بیانیه صادر کنند. اما سازنده‌های این فیلم‌ها هیچ گاه این کار را نمی‌کنند، چون دست هایشان با همان‌هایی که این فضاسازی‌ها را انجام می‌دهند در یک کاسه است!
این استاد دانشگاه، در پاسخ به این پرسش که در برخورد با این نوع فیلم‌ها چه باید کرد؟ پاسخ داد: این بر می‌گردد به مدیریت کلان فرهنگی کشور. جای سوال است که چرا فیلمی که هنوز در داخل کشور به نمایش در نیامده، این اجازه را می‌یابد که به محافل خارجی راه یابد و محملی برای فضاسازی علیه ایران بشود؟ اگر یک فیلم ممنوع است، اولویت این ممنوعیت باید برای نمایش در خارج از مرزهای کشور باشد. مدیریت فرهنگی باید مسیری را طراحی کند که فیلم‌های سیاسی دارای بار منفی علیه ایران، مهار شود و بازتاب‌های منفی رسانه‌ای نداشته باشند.
برگزیده جایزه ویژه یومیوری شیمبون ژاپن تأکید کرد: بطور طبیعی، هنرمندی که قائل به تعهد اجتماعی است، هدفش از نمایش معضلات اجتماعی، کاهش و ترمیم مشکلات است و بنابراین تمایل دارد که آثارش در داخل دیده شوند. این درحالی است که امروز می‌بینیم افرادی که ادعای نمایش واقعیت‌های اجتماعی را دارند، فیلم‌های خود را برای جشنواره‌های خارجی می‌سازند. نیرومند همچنین گفت: در مواجهه با فیلم‌هایی که اخیرا جنجالی شده‌اند این سوال مطرح است که آیا یک نفر به صرف هنرمند بودن، می‌تواند دروغ بگوید؟ چون اتفاقی که درباره این فیلم‌ها افتاده این است که به نام فیلم اجتماعی و نمایش واقعیت‌های جامعه، به جمهوری اسلامی ایران نسبت دروغ می‌دهند.
سیاه نمایی یعنی القای بن بست  
وحید جلیلی دبیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب و رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره عمار هم در نشست رسانه‌ای این جشنواره در پاسخ به کیهان، درباره تفاوت نمایش واقعیت‌های اجتماعی و سیاه نمایی در سینما، گفت: سینمای انتقادی می‌تواند دو شکل داشته باشد: یکی سینمای طرح مسئله است و یکی هم سینمای القای بن بست!
وی در توضیح سینمای «طرح مسئله» اظهار داشت: ببینید، شما در "مسئله" چه دارید؟ ما می‌گوییم باید مسئله اقتصاد را مطرح کنیم. مسائل اجتماعی‌مان را مطرح کنیم. مسائل فرهنگی‌مان را مطرح کنیم. در ریاضی مسئله ترکیبی است از معلومات و مجهولات. شما یک سری معلومات دارید و یک سری مجهولات. براساس معلوماتت مجهولاتت را حل می‌کنی و به جواب می‌رسی. براساس داشته‌هایت نداشته‌هایت را تدارک می‌کنی و جبران می‌کنی و به پیش می‌روی.
 جلیلی ادامه داد: ما می‌گوییم واقعیت جامعه ایران مجموعه‌‌ای از همه اینها است. یعنی یک سری نارسایی‌ها، نابسامانی‌ها، سیاهی‌ها و فسادها وجود دارد. حتماً و حتماً باید به اینها توجه کرد. کسانی که به اینها توجه نمی‌کنند آدم‌های بی‌دردی هستند. اما نگاه باید نگاه طرح مسئله باشد نه نگاه القای بن‌بست.
سردبیر نشریه «راه» تصریح کرد: سینمای مسئله با سینمای بن‌بست فرق می‌کند. حرف بعضی‌ها این است که ایران بزرگ در جهان امروز حرفی برای گفتن ندارد. ایرانی که بزرگ‌ترین انقلاب مردمی جهان را در دل خودش پرورانده، امروز باید دستها را بالا ببرد و قبول بکند که تمام پاسخ‌ها در تمدن غرب است و هر آن چه در جامعه خودش می‌بیند سیاه است و تباه است و نابسامانی است و هیچ داشته‌ای برای رفع و رجوع نداشته‌هایش ندارد! هیچ معلومی برای پاسخ گفتن به مجهولاتش ندارد. بنابراین باید نداشته‌های خودش را به داشته‌های غرب ارجاع بکند. ما مطمئناً با این سینما مخالف هستیم. با سینمایی که بگوید در ایران نابسامانی هست ولی مناظر برانگیزاننده پرمحتوای سازنده انسانی نیست. سینمایی که شهریاری‌ها و احمدی روشن‌ها و رضایی‌نژادها را نبیند ولی یک سری از تباهی‌ها را ببیند.  وی افزود: این سینما (سیاه نما) در گام بعدی می‌گوید در کشور خودت فقط تباهی‌ها را ببین و در غرب فقط خوبی‌ها را ببین! یعنی حمایت آمریکا از تروریسم را نبین! حتی به نفع جریان سلطه در ماجرای غزه وارد صحنه بشو و تلاش بکن جامعه خودت را از موضع گیری ضد تروریستی و ضد اسرائیلی منحرف کنی! به جامعه خودت بگو نه؛ آنجا یک درگیری است بین یک سری اسرائیلی‌هایی که انسان هستند و یک سری انسانهای دیگر و ما باید بگوییم که صرفاً همنوعانتان را نکشید! انگار غزه‌ای‌ها دارند اسرائیلی‌ها را می‌کشند و ما به همان میزان که به غزه حق می‌دهیم باید به اسرائیل هم حق بدهیم! امروز مشکل ما این سینما و این سینماگران است که می‌گویند در غرب فقط خوبی و پاسخ ببینید و در جامعه خودتان فقط مشکل ببینید و نه حتی مسئله –که ترکیبی از مشکلات و امکانات است- یعنی در کشور خودتان فقط مشکلات را ببینید و بعد به نرم‌افزار و منابع انسانی غرب پناه ببرید. برای اینکه شاید بتوانند مشکلات شما را تحت همان پارادایم غربی حل بکنند. جلیلی بیان کرد: ما این سینما را سینمای سیاه‌نما می‌دانیم. سینمای سیاه‌نما و سینمای تخدیری و خنثی و بی‌درد دو روی یک سکه هستند و ما با هر دوتایش مخالف هستیم و داریم در جشنواره عمار تلاش می‌کنیم که ان‌شاءالله سینمای طرح مسئله را با جدیت پیش ببریم.