ظلم و ظلمپذیری، مبانی و پیامدها (2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
ظلم و ظلمپذیری از منظر آموزههای وحیانی اسلام، در سبک زندگی انسانها چه جایگاهی دارد، و علل و مبانی و پیامدهای آن در جوامع بشری چگونه است؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به مباحثی همچون: جایگاه ظلم و ظلمپذیری در جامعه، مفهوم ظلم و انواع ظلم از منظر قرآن پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطالب را پی میگیریم.
3- ظلم میان انسان و نفس خویش
ظلم به نفس یا خود، گستردهترین نوع ظلم است، چرا که همه ظلمها از این منشأ سرچشمه میگیرد. قرآن کوتاهی در حق نفس و تباه کردن آن است و مانع شدن از رسیدن نفس به کمال،با گرایش به امور مادی و دنیوی میباشد. ظلم در دو آیه زیر از این نوع است: «فمنهم ظالم لنفسه» از میان آنها عدهای بر خود ستم کردند (فاطر- 32)، قالت رب انی ظلمت نفسی». (ملکه سبا) گفت: پروردگارا! من به خود ستم کردم. (نمل- 44)
بنابراین ظلم در مفهوم اسلامی ابعادی گسترده دارد و رابطه انسان با خدا، انسان با خویشتن و انسان با انسانهای دیگر و رابطه ملتها را نیز شامل میشود، و با توجه به معنای لغوی آن شامل هر نوع عملی که حقی را ضایع گرداند میشود. از منظر دین، ظلم همه ابعاد و زوایای زندگی بشری را تحت تأثیر قرار میدهد، و دارای دامنه وسیع و مصادیق گوناگونی است که در ابعاد مختلف: عبادی، فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قابل مشاهده است.
علل و مبانی ظلم و ظلمپذیری
این سؤال که چگونه میشود انسان به دیگران ظلم میکند و یا تن به ظلم و ذلت میدهد در حالی که نه عقل و نه شرع آن را تأیید نمیکند، جای تأمل دارد و باید آن را ریشهیابی کرد که چرا برخی افراد ظالم و برخی دیگر ظلمپذیر میشوند؟! در اینجا به برخی از مهمترین دلایل ظلمگرایی و پذیرش ظلم از منظر قرآن و روایات میپردازیم:
1- ضعف ایمان
طبق آموزههای وحیانی قرآن یکی از عوامل ظلم و ظلمپذیری ضعف ایمان در افراد است. زیرا هر کس به پروردگارش ایمان آورده باشد، چنین شخصی نه از جزای نقصان حق مردم و نه از ظلم میهراسد.
چنان که در آیه 13 سوره جن خداوند میفرماید: «فمن یومن به فلایخاف بخساً و لارهقاً» هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد،نه از نقصان میترسد و نه از ظلم. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه مینویسد: «در بافت زبانی این آیه، کلمه «بخس» به معنای نقص است، اما نه هر نقصی، بلکه نقص بر سبیل ظلم. یعنی کاستنی که موجب ظلم شود،و کلمه «رهق» به معنای فرا گرفتن و احاطه کردن ناملایمات به انسان است. (المیزان، ج 20، ص 45) از این رو سیاق عمومی آیه بر این مطلب دلالت دارد، کسانی که ایمان دارند،به کسی ظلم نکرده و حق کسی را ناقص نمیکنند تا اینکه از جزای آن بترسند. بنابراین در برخورد با دنیاپرستان و طاغوتهای زمان،بیواهمه و با قاطعیت و صلابت رفتار میکنند و با داشتن سرمایه ایمان،به غیر از خداوند از هیچ قدرت و نیرویی نمیهراسند. کسانی که ایمان و اعتقاد آنها ضعیف است، توانایی ایستادگی در مقابل ظلم و ستم را از دست میدهند، به همین خاطر از ظلمستیزی و عدالتخواهی رویگردانند و تن به پذیرش ظلم میدهند. از این رو کسانی فقط میتوانند در برابر ظلم ایستادگی کنند که ایمانی راسخ داشته باشند. چنانکه قرآن میفرماید: «الذین امنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم، اولئک لهم الامن و هم مهتدون» آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم (شرک و ستمهای) دیگر نیالودند، ایمنی تنها از آن آنها است، و آنها هدایت یافتگانند. (انعام- 82) در اینجا شرک یکی از مصادیق بسیار مهم ظلم است که خدای متعال میفرماید: همانا شرک ظلم عظیم و بزرگی است (لقمان- 13) اما مصادیق دیگر ظلم را نیز شامل میشود.
(ادامه دارد)