kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۸۵۲۱
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۱۶
مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۱۲۸

آثار تحوّلی انقلاب اسلامی در همه کشورهای جهان

 
 
 
سید یاسر جبرائیلی
ادامه پیام تاریخی آیت‌الله خامنه‌ای 
در نخستین سالگرد رحلت حضرت امام(قدّس‌سرّه)
... آثار پیروزی ملّت ایران در زورآزمایی قدرت‌های جهانی با آن، به جهان اسلام منحصر نماند؛ بلکه در کشورهای غیر مسلمان و در نظام‌هایی که قفس آهنین استبداد حزبی یا ستم قومی اجازه نداده بود که مسلمانانِ آن کشورها حتّی مسلمانی خود را احساس کنند، نسیم هویّت اسلامی وزیدن گرفت و ایمان‌های خفته به جوش آمد و گلبانگ مسلمانی، خواب اهریمنان را برآشفت: «و تری الارض‌هامدةً فاذا انزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت و انبتت من کلّ زوج بهیج»1 پس، در ماجرای عظیم این ده سال گذشته، قهرمان اصلی اسلام است. و این رستاخیزی اسلامی است که جان‌های مرده را بیدار کرده و زمینه را برای روزی آماده می‌سازد که در پاسخ به سؤال «لمن الملک»، در بسیط زمین از چهارگوشه‌ عالم گفته شود: «لله الواحد القهّار»2
امروزه گرچه مغزهای علیل تحلیلگران مادّی، هنوز عاجز از فهم و تحلیل حوادث اسلامی در ده سال اخیر است و آنان بدرستی نمی‌توانند بفهمند، که چه شد که پس از تلاش دویست‌ساله‌ استعمار در کشورهای اسلامی و پس از هزاران شیوه‌ موفّق برای راندن اسلام از صحنه‌ زندگی و حتّی از صفحه‌ی ذهن و دل مردم در این کشورها و مهم‌تر از آن، پس از قرنها بدآموزىِ قدرت‌های استبدادی و ایادىِ آنان و پس از تحریف‌های بی‌شماری که به‌وسیله وعّاظ‌السّلاطین و آخوندهای درباری در دین پدید آمده و صفا و خلوص آن را مخدوش ساخته و به دارویی بی‌اثر و جسمی بی‌جان بدل کرده بود، امروز دوباره اسلام در قلب میهن اسلامی پروبال گشوده و سایه‌ رحمت خود را بر سرتاسر جهان اسلام گسترده و چون خورشیدی روشنگر در دل همه‌ مسلمین تافته و به آنان روح و نشاط و امید بخشیده است؟ و چگونه اسلام که بتدریج به دست فراموشی سپرده می‌شد و هرگز هیچ امیدی را در دل جست‌وجوگر انسانهای دردمند و بی‎تاب برنمی‌انگیخت، اکنون به یگانه امید روشن ملّت‌های مسلمان، مخصوصاً جوانان و بیداردلان و دردمندان تبدیل یافته است؟ آری، فهم و تحلیل درست این حوادث شگفت‌آور، اگرچه برای مغزها و ذهن‌های بیگانه از حقیقتِ اسلام و بی‌خبر از سرگذشتِ واقعی اسلام ناممکن است، لیکن برای صاحبان بصیرت، پاسخ در یک‌کلمه است: معجزه‌ انقلاب.
نهضت اسلامی در ایران به رهبری منجی بزرگ دوران، حضرت امام خمینی(رضوان‌الله‌علیه)، به پیروی از شیوه‌ نبیّ اعظم و رسول خاتم و قلّه‌ آفرینش عالم و آدم، حضرت محمّد مصطفی(صلّی‌الله‌علیه‌واله‌وسلّم)، در قالب یک انقلاب تمام‌عیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایه‌ای درست و منطقی استوار باشد، همچون آتش‌فشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید می‌آورد و همه چیز و همه‌جا و همه‌کس را از گرمی و اشتعال خود متأثّر می‌سازد.
مصلحان اسلامی و متفکّرانی که در 150 سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیاء و تفکّر اسلامی را بر دوش گرفتند - از قبیل سیّدجمال‌الدّین و محمّد اقبال و دیگران - با همه‌ خدمات ارجمند و گران‌بهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به‌جای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوّت و قدرت انقلاب، که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جست‌وجو کردند.
 این شیوه، البتّه ممدوح و مأجور بوده و هست؛ امّا هرگز از آن، توقّع نتایجی همچون نتیجه‌ عمل پیامبران اولوالعزم را - که سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بوده‌اند - 
نباید داشت. کار آنان، در صورت صحّت و مبرّا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها می‌توانست زمینه‌ساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر. و لذا مشاهده می‌شود که سعی و تلاش بی‌حدّوحصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و رو به انحطاط ملل مسلمان را متوقّف کند، یا عزّت و عظمتی را که آنان از آن نام می‌آورده و در آرزویش آه و اشک می‌افشانده‌اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتّی اعتقاد و باور اسلامی را در توده‌های مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن به‌کار گیرد و یا دامنه‌ جغرافیایی اسلام را گسترش دهد. و این، بکلّی از روش پیامبر عظیم‌الشّأن اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) جدا است و این بر هرکس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظّم(صلّی‌الله ‌علیه‌وآله‌وسلّم) را بداند، آشکار است.
امام ما برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظّم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و سلّم) پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتی هدف‌دار، سنجیده، پیوسته، خستگی‌ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمی‌شود؛ بلکه پیمودن و سنگربه‌سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می‌گیرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت درمی‌آید و تا رسیدن به هدف - یعنی حاکمیّت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت - ادامه می‌یابد: «هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه ولو کره المشرکون»3
در انقلاب اسلامی ایران، چند خصوصیّت مهم وجود داشت که همه منطبق بر حرکت اسلامی صدر اوّل بود:
نخست، هدف‌گیری سیاسی؛ یعنی اراده‌ قاطع بر حاکمیّت دین خدا و اینکه قدرت از دست شیطان‌های ظالم و فاسد گرفته شود و حاکمیّت و قدرت سیاسی جامعه بر اساس ارزش‌های اسلامی شکل گیرد.
دوّم آنکه برای تحقّق این هدف، از توده‌های مؤمن و آگاه و دردمند و فداکار - و نه از احزاب و گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی - نیروی انسانىِ لازم گرفته شد و رهبر حکیم، نصرت را پس از توکّل به خدا، از نیروی لایزال مردم جست‌وجو کرد و در سایه‌ مجاهدت پانزده‌ساله، جنود رحمان را از بندگان خدا به‌وجود آورد و در راه خدا به حرکت درآورد: 
«هو الّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین»4
سوّم آنکه خطوط اصلی جامعه‌ مطلوب، یعنی استقرار شریعت اسلامی که متضمّن عدل اجتماعی و استقلال سیاسی و استغنای اقتصادی و رشد علمی و اخلاقی است، در منظر همگان قرار گرفت و شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» که به معنای تبدیل واقعی و همه‌جانبه‌ بنیان‌های زندگی جاهلی به بنیان‌های اسلامی است، مطرح گردید.
چهارم آنکه رهبر حکیم و فقیه که عبد صالح و الگوی مسلمانی بود، خود پیشاهنگ این حرکت در ایمان و عمل شد و این ایمان، جان او را چنان لبریز کرده بود که توانست دل‌های بی‌ایمان و ظرف‌های تهی را از فیضان ایمان خود در صحنه‌ عمل، لبریز و سیراب کند و فروغ ایمان و امید او، دیوارهای قطور یأس و بی‌ایمانی را بشکافد و فضای مبارزه و عمل را پُر کند: «امن الرّسول بما انزل الیه من ربّه»5
پنجم آنکه صدق و صفا و هوشیاری رهبر، هرگونه کج‌روی و سازش و معامله با دشمن را و خلاصه هر آن چیزی را که موجب انحراف از هدف شود، ناممکن ساخت و صراط مستقیم انقلاب به سمت هدف‌ها، استوار و بی‌اعوجاج باقی ماند.
این، آن چیزی بود که در ایران اتّفاق افتاد و رهبری که با تقوا و صدق عمل، توانسته بود تأیید و هدایت الهی را جلب کند، حرکت خود را شروع کرد و در ظرف پانزده سال مجاهدت و تلاش مستمر، توانست توده‌های عظیم مردم را بتدریج در خدمت هدف - که همان حکومت اسلامی، تشکیل نظام اسلامی و اجرای احکام اسلامی بود - به حرکت درآورد و حکومت طاغوتی و فاسد و وابسته‌ حاکم بر ایران را که از سوی قدرت‌های استکباری و غارتگرِ ثروت‌های کشور ما حمایت هم می‌شد، ساقط کرد و در ظرف یازده سال پس از پیروزی، با مجموعه‌ی پیچیده و بی‌نظیری از توطئه و خصومت و خیانت و تهاجم و تحریم و حمله‌ نظامی و غوغای تبلیغاتی و غیره دست‌وپنجه نرم کرد و از این مصاف تاریخی، مظفّر و منصور بیرون آمد و اکنون نظام جمهوری اسلامی که محصول تلاش عظیم امام و امّت است، در اوج اقتداری که ناشی از مقاومت و سرسختی در برابر زورگویان و استغنا از غارتگران است، چشم دوست و دشمن را به خود جلب و دل‌های مستضعفان و زجردیدگانِ همه‌ مناطق عالم را مجذوب کرده است.
آری، راز بزرگ در اعتلاء امروزین اسلام و بیداری عمومی مسلمین، این بود که در کانون این حرکت - یعنی ایران اسلامی - مولود مبارک انقلاب بار دیگر از شجره‌ی طیّبه‌ اسلام به‌وجود آمد و محصول آن - یعنی جمهوری اسلامی - با بنیه‌ مستحکمی که از ایمان اسلامی رهبر و ملّت یافته بود، در راه و جهت درست پایدار ماند و وسوسه‌ شیطان‌ها و تیغ خشم و کین آنان بر او کارگر نشد و با مظلومیّتی قدرتمندانه و سرافراز، چهره‌ منوّر خود را در برابر چشم جهانیان قرارداد و با وجود و بقا و استقامت و صلابت خود، مبلّغ اسلام شد.
پانوشت‌ها:
1- سوره‌ حج، بخشی از آیه‌ 5، ترجمه: «و زمین را خشکیده می‌بینى و[لى] چون آب بر آن فرود ‌آوریم به جنبش درمى‏آید و نمو می‌کند و از هر نوع [رستنی‌هاى] نیکو می‌رویاند.»
2- سوره‌ غافر، بخشی از آیه‌ 16، ترجمه: «امروز فرمانروایى از آن کیست از آن خداوند یکتاى قهّار است.»
3- سوره‌ صف، آیه‌ 9، ترجمه: «او است کسى که فرستاده‌ خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد تا آن را بر هرچه دین است فائق گرداند هرچند مشرکان را ناخوش آید.»
4- سوره‌ انفال، بخشی از آیه‌ 62، ترجمه: «همو بود که تو را با یارى خود و مؤمنان نیرومند گردانید.»
5- سوره‌ بقره، بخشی از آیه‌ 285، ترجمه: «پیامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است‏.»