kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۷۶۱۳
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۶

نماز؛ بازدارنده و نابود‌کننده بدی‌ها

 
 
فرشته محیطی
نماز را ستون دین دانسته‌اند تا جایی که اگر نماز شخص قبول شود بقیه اعمال او نیز قبول می‌شود. در آموزه‌های قرآن، برای نماز آثاری بیان شده که یکی از آنها نابودی بدی و زشتی و به تعبیر قرآنی «سیئات» با نماز است؛ زیرا انجام نماز در اول وقت آن، حسناتی است که سیئات را از میان می‌برد. در این نوشتار به اختصار درباره نقش نماز در محو بدی‌ها و تبدیل زشتی‌ها به حسنات سخن گفته شده است.
***
حقیقت حسنات و سیئات از نظر قرآن
یکی از آموزه‌های قرآنی به مؤمنان این است که از خدا بخواهند تا حسنات دنیا و آخرت را به ایشان بدهد.(بقره، آیه 201) دنیا همانند آخرت از این ظرفیت برخوردار است که حسنات داشته باشد و تنها «سیئات» نیست که انسان را از دنیا‌گریزان کند، بلکه همان طوری که در آخرت حسنات است، در دنیا نیز حسناتی هست که باید از آن بهره‌مند شد و یکی از آن حسنات و نعمت‌ها نماز است.
البته میان حسنات دنیوی و اخروی تفاوت‌هایی وجود دارد؛ از جمله اینکه حسنات اخروی باقی و ابدی است، در حالی که حسنات دنیا در ظاهر فانی و زودگذر است و برای آن در نهایت پایانی است حتی اگر شخص در تمام طول عمرش از آن بهره‌مند باشد. 
البته حسنات دنیوی دو وجهی است؛ وجهی باقی و وجهی فانی؛ اما حسنات اخروی از آمیختگی پاک است و فقط جنبه باقی دارد؛ ثانیا حسنات اخروی مقدمی یا توصلی نیست و خودش اصالت دارد؛ در حالی که حسنات دنیوی کاربرد مقدمی و توصلی دارد و خودش هدف نیست و اصالت ندارد، بلکه ابزاری برای کسب آخرت و در حقیقت ره توشه سازی از آن برای آخرت است. 
از نگاه قرآن، حسنات از این ویژگی برخوردار است که آثارش برای آخرت افراد است، و تنها جنبه دنیوی ندارد؛ و گرنه خدا در کنار هم، این دو حقیقت را بیان نمی‌کرد که درخواست‌های مؤمنان به دو دسته «حسنه» خواهی و «مطلق» خواهی است.(بقره، آیات 200 و 201) انسان حتی حسنات و نعمت‌هایی که برای دنیا است، می‌تواند از جنبه «باقی» آن بهره مند شده و آن را به آخرت منتقل کند، مانند اینکه نعمت مال دنیوی را برای کارهایی به کار گیرد که آثار آن برای آخرت باشد؛ چنان‌که انفاق واجب و مستحب به حکم الهی چنین قابلیتی دارد که باقیات صالحات برای شخص باشد و اگر شخص نمی‌تواند مال را به آخرت ببرد، ولی می‌تواند با بهره‌گیری از آن در اعمال صالح، آثار آن را به آخرت منتقل کند. درباره فرزند نیز چنین حکمی است که می‌توان از آن برای آخرت بهره برد؛ یعنی فرزند را برای دین و ایمان و اسلام تربیت صالح کرد و او را جزو باقیات صالحات خویش قرار داد.(کهف، آیه 46) 
وقتی شخص نعمت‌های الهی در دنیا را برای دنیا بخواهد مثل کسی که هنر را برای هنر بخواهد، گرفتار دور باطل می‌شود و هیچ بهره‌ای از آن به معنای واقعی کلمه نمی‌برد؛ چنین شخصی همانند کسی است که کار می‌کند تا بخورد و می‌خورد تا کار کند. در حالی که انسان عاقل عالم‌، کاری که انجام می‌دهد، اهداف متعالی را در نظر می‌گیرد. به عنوان نمونه هر کاری که انجام می‌دهد به این نیت است تا صفتی از صفات الهی را در خود تحقق بخشد و به اسم نیکی از اسمای الهی خود را شخصیت بخشد. این‌گونه است که شخص در راستای خدایی شدن از هر چیزی بهره می‌گیرد و مظهر صفات و اسمای الهی می‌شود و کار خدایی را انجام می‌دهد.
انسان از نظر قرآن، باید از حسنات برای خویش و دیگران بهره برد. احسان کردن به معنای به‌کارگیری حسنات برای دیگران است؛ البته دایره احسان از نظر قرآن، چنان وسیع است که احسان به خویش نیز از مصادیق احسان است؛ از همین رو 
کسی که عمل صالحی چون نماز را به جا می‌آورد، اهل احسان است. حقیقت احسان این است که همواره خدا را مدنظر قرار دهیم و هر کاری که انجام می‌دهیم به تعبیر قرآنی «لوجه الله» 
(برای خدا) باشد تا آثار آن باقی بماند(انسان، آیات 8 و 9)؛ زیرا این وجه الله است که باقی و برقرار است.(الرحمن، آیه 27)
نابودی سیئات با نماز
انسان در طول زندگی خویش حتی اگر مؤمن باشد، براثر عوامل درونی چون هواهای نفسانی یا عوامل بیرونی چون وسوسه‌های شیطانی دیگران، بدی و سیئه دارد؛ یعنی کارهای بد مرتکب می‌شود؛ مراد از این زشتی و بدی آن است که کاری را درست انجام نمی‌دهد که هدف اخروی و متعالی در نظر باشد. بنابراین، انسان حتی انسان مؤمن نیازمند چیزهایی است که بدی و زشتی اعمالش را از میان برد یا جبران کند یا حتی تبدیل نموده و چیزی حسنه جایگزین آن سازد. از جمله این چیزها می‌توان به توبه و استغفار اشاره کرد.
البته برخی از اعمال چون نماز خود از میان برنده زشتی‌ها و بدی‌های اعمال انسانی است(هود، آیه 114) به شرط آنکه در اول وقت و همیشگی باشد و شخص، اوقات نماز را حفظ کند یا برای آن تلاش داشته باشد. خدا در همین آیه تاکید می‌کند که شخص باید در اوقات نماز به‌ویژه اول وقت نمازش را به جا آورد؛ سپس به این اصل کلی اشاره می‌کند: ان الحسنات یذهبن السیئات؛ براستی که حسنات نابود‌کننده و از میان برنده بدی‌ها و زشتی‌ها است. (همان) 
بنابراین، وقتی خدا از نماز سخن می‌گوید و بر انجام آن تاکید دارد و سپس به این اصل کلی اشاره می‌کند، به این معنا است که یکی از مصادیق حسنات، همان نماز است که در زمان‌های خود انجام می‌شود؛ چنین نمازی می‌تواند نابود‌کننده بدی‌ها و سیئات باشد و مستقیم تأثیرگذار است؛ یعنی برای تأثیرگذاری نیازی نیست که خدا خود مستقیم وارد عمل شود، بلکه برای نماز چنین قابلیت و تأثیر مستقیمی قرار داده است.(همان)
از نظر قرآن، برخی از اعمال بدی و زشتی  را می‌پوشاند؛ چنان‌که خدا احسان در قالب صدقات مالی و نیز توبه نصوح را این‌گونه می‌داند؛ البته خود این احسان و توبه نصوح نمی‌تواند پوشاننده باشد، بلکه ابزاری است که عنایت خدا را جلب می‌کند و خدا به پوشاندن زشتی و بدی می‌پردازد (زمر، آیات 33 تا 35؛ بقره، آیه 271؛ تحریم، آیه 8) 
پس پوشاندن به دست خدا انجام می‌شود.(همان؛ فتح، آیه 5) همچنین از اعمالی که موجب می‌شود تا خدا بدی‌ها و زشتی‌های شخص را بپوشاند‌، تقوای الهی (انفال، آیه 29؛ طلاق، آیه 5)، بلکه هر عمل صالحی است که مؤمن به جا می‌آورد و تقوای الهی را ایجاد می‌کند.(تغابن، آیه 9) البته خدا افزون بر پوشاندن بدی‌ها‌، گاه حتی فراتر از آن، بدی‌ها و سیئات را به حسنات تبدیل می‌کند؛ این نیز فعل الهی در مقام رحمت رحیمی نسبت به مؤمنان است که خدا سیئات شخص را برمی‌دارد و جایگزین آن عمل‌،حسنه و حسنات می‌گذارد.(فرقان، آیه 70) 
بازدارندگی نماز 
نماز همان‌گونه که نابودگر سیئات است، همچنین خود عاملی بازدارنده است تا انسان گرفتار فحشاء و منکر شود.(عنکبوت، آیه 45)
به سخن دیگر، نمازگزار انسانی است که زشتی‌ها را علنی انجام نمی‌دهد و دنبال کارهای زشت و ناپسند نمی‌رود؛ زیرا نماز همانند عامل درونی است که او را از آنها بازمی‌دارد؛ نماز ذکر الله است و کسی که یاد خدا در دل داشته باشد، به سوی فحشاء و منکرات نمی‌رود و اگر مرتکب آن شده باشد، از روی عمد نیست، یعنی عالمانه و عامدانه به سوی گناه نمی‌رود و از هر گونه فحشاء و منکری پرهیز می‌کند. (همان)