میراثداری از طبیعت و احساس مسئولیت در برابر آن- بخش نخست
پاسداری از طبیعت صیانت از سرنوشت آیندگان
فائقه بزاز
نگاه کردن به زیباییهای طبیعت، علاوه بر ایجاد احساس خوب، دستاوردهای دیگری هم دارد. طبیعتگردی سبب افزایش صمیمیت، افزایش علاقهمندی برای کمک به دیگران و احساس رضایت بیشتر در زندگی است و تمام این احساسات از نگاه کردن به شگفتیهای درون طبیعت نشأت میگیرند.
نوبهار شدن، خوشدل ماندن و در گِل نماندن، به همراهی دمیدن گلها و اشاره صدها بلکه هزاران بیت از ابیات شاعران در اهمیت رستاخیز طبیعت و تأکیدات دین به مقوله سفر و نگریستن به کوه و دشت و دمن همراه با تفکر، همگی مؤید اهمیت مسافرت و طبیعتگردی و اثرات مثبتی است که این پدیده بر روی شخصیت و درونیات دارد.
روانشناسان میگویند: تقویت روحیه، کاهش اضطراب، مدیریت بیخوابی، افزایش عزتنفس و اعتمادبهنفس از پیامدهای سفر است. آنها معتقدند سفر یک عمل خودمراقبتی است و پذیرفتن یک سفر، میتواند اقدامی مؤثر برای مراقبت از خود و سایر همسفران باشد.علاوه بر تمرکز و هیجانی که برنامهریزی سفر میتواند به همراه داشته باشد، سفر بهخودیخود این آزادی را به شما میدهد درواقع سفر صرفاً یک سرگرمی لذتبخش نیست، بلکه بخش مهمی از پرورش یک ذهنیت سالم و مثبت است. سیروسیاحت در طبیعت نو شدن دوباره است و سبب افزایش انرژی و احساس رضایت از زندگی میشود.
جنگلها، کویرها و تالابها؛ میراث ماندگار
بر اساس آنچه ذکر شد بدیهی است که هوای بهاری و جوانههای سبز و نغمه بلبل ما را به دشت و دمن میطلبد؛ اما متأسفانه گاهی سرمست شدن در دامن طبیعت سبب برخی بیتوجهیها و غفلتها از مسئولیتهای دیگرمان نسبت به مادر زمین و محیطزیست شده، گاه ناخواسته بر چهره مهربانش پنجه میکشیم.
گاهی فراموش میکنیم طبیعت محل زندگی گونههای جانوری است و خراب شدن محیط زندگی حیوانات، سبب زمینهسازی خطر انقراض آنها میشود. گاهی هم عامدانه و برای تفریح، چوبی در لانه مورچهها میکنیم آشیانه پرندهها را تخریب میکنیم.
یکی از آسیبپذیرترینهای طبیعت، جنگلهای هیرکانی است. جنگلهایی معروف به «شمال» که از جنوب دریای خزر و از منطقه هیرکان جمهوری آذربایجان آغاز شده، در ایران از حوالی آستارا تا گرگان ادامه دارد. نام هیرکان درواقع نام قدیم گرگان در گویش مازنی بوده که به جرجان یا ورکان نیز شهرت داشته است. به دلیل تنوع گونه گیاهان و رنگها، فصل بهارش بهشت است و در پائیز به تابلو نقاشی هزار رنگ تبدیل میشود و در بیشتر فصول مملو از گردشگر است.
جنگلی با قدمت ۴۰ میلیون سال که بهنوعی با عصر ماموتها و دایناسورها برابری میکند، از ارزشمندترین جنگلهای جهان بوده، از آن بهعنوان موزه طبیعی یاد میشود. مهمتر اینکه بهعنوان میراث تاریخی و طبیعی ایران، در چهل و سومین اجلاس كميته ميراث جهانی با اکثریت آرا در فهرست ميراث جهانی قرار گرفته و بهعنوان میراثی ارزشمند و تاریخی در فهرست یونسکو ثبت شده است.
اما این تراکم و زیبایی در کنار استقبال همیشگی بازدیدکنندهها در تمام فصول درد و رنجهایی را برای این جنگلها به همراه داشته؛ از رهاسازی زباله تا آتشهایی که خاموش نمیشوند. از سویی دیگر سوزاندن و قطع درختان برای تهیه زغال و هیزم، قطع درختان برای تولید الوار و مصالح ساختمانی و صنعتی و گسترش بیرویه شهرها و كارخانهها از اصلیترین عوامل نابودی و تخریب زیستبومهاست.
کویرها گونه ناب دیگری از طبیعتاند که مورد اقبال عمومی گردشگران قرار گرفتهاند. کویرها هم مانند هر محیطزیست طبیعی دیگر نیاز به محافظت داشته، باید در حفظ آنها دقت کرد. غیر از موضوع تکراری نریختن زباله، حفاظت از گونههای جانوری مختلف کویر حائز اهمیت است. ضمن اینکه در مورد کویر یک مورد خاص هم وجود دارد و آن انتقال بیرویه شن و ماسه این مناطق است. گردشگران به بهانههای مختلف نظیر استفادههای درمانی یا عملیات ساختمانی و اجرای پروژههای ساختمانی مقادیر زیادی از خاک و شن و ماسه این مناطق را مورد بهرهبرداری و انتقال قرار میدهند که سبب تغییر چهره و بافت این مناطق بکر میشود. از طرفی روی تورهای گردشگری هیچ نظارتی نیست.
حال از شمال زیبا و پهناور و کویر مرکزی، سرزمینهای بکر جنوب میرویم. کیش، قشم، چابهار و تعلقاتشان مواهب خدادادی جذاب و چشمنوازی است که خداوند به سرزمینهای جنوبی ایران عزیز هدیه کرده؛ اما این سرزمینها نیز مورد بیمهری برخی گردشگران و بازدیدکنندگان قرار گرفته است.
مُکسر یکی از پرطرفدارترین سواحل خلیجفارس است که در چند سال اخیر، رفتوآمد بیضابطه گردشگران و مسافران، سرعت تخریب آن را شدید کرده است. ساحل مُکسر بندر مقام در غرب استان هرمزگان واقع شده و علت معروفیت این ساحل شکل خاص و ویژه صخرههای این منطقه است.
فعالان محیطزیست محلی میگویند: بندر مقام و ساحل مکسر زمانی محل تخمگذاری لاکپشتهای پوزه عقابی بوده که مداخلههای انسانی در چند سال اخیر، محل زیست اینگونه جانوری در معرض انقراض را در این بخش از سواحل خلیجفارس در تهدید قرار داده است.
بنا به عقیده فعالان میراث فرهنگی و زیستمحیطی این منطقه، طی سالهای اخیر و با ورود بدون مدیریت گردشگران است که به گفته فعالان محیطزیست، فرسایش و تخریب این ساحل سرعت گرفته، میلیونها سال زمان میبرد تا تندیسهای مکسر دوباره شکل بگیرد یا ترمیم شود. فعالان محیطزیست این منطقه میگویند: بخش زیادی از سواحل خلیجفارس و جزایر آن وضعیتی شبیه ساحل بکر مکسر دارند.
حال دریا خوب نیست
دریا طبیعت مظلوم دیگری است که مورد آزار برخی قرار میگیرد. ریختن پلاستیک، شیرابهها و فاضلابهای شهری و واریز آلیاژهای مختلف درون دریا میتواند آسیب بسیار زیادی به آن وارد کند. گاهی هم صیدهای بیرویه خارج از فصل مجاز به ماهیگیری به زیست جانوران آبزی آسیب وارد میکند.
خزر، بزرگترین دریاچه جهان در شرایط مناسب زیستمحیطی قرار ندارد؛ آلودگیهای نفتی، سموم کشاورزی و صنعتی، سالهاست با این پهنه آبی عجین شده است. بیشتر آلودگیهایی که در نوار ساحلی ایران تهدیدکننده دریای خزر محسوب میشود از پسابهای کشاورزی و فاضلابهای شهری نشأت میگیرد. فعالیتهای اقتصادی در اطراف دریاچه نیز متهم اصلی آلودگی دریای خزر بهحساب میآید.
توسعه نامتوازن شهرها، تراکم بیش از حد جمعیت در حاشیه دریا، دفع فاضلابهای شهری، صنعتی و کشاورزی و نیز دفع پسماندها و زبالهها در شهرهای ساحلی و مناطق گردشگری ازجمله دلایل دیگر آلودگی خزر بهحساب میآیند که از پیامدهای آن میتوان به آلودگی شناگاهها و تهدید حیات موجودات زنده اشاره کرد.
تیرماه سال 1402، دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده بود: در خزر و خلیجفارس ورود فاضلاب انسانی را داریم که باید سیستم جمعآوری پساب و فاضلاب و تصفیه آنها در شهرهای ساحلی راهاندازی شود تا دیگر تخلیه صورت نگیرد.
امید صدیقی، دبیرکل دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیطزیست دررابطهبا ورود پسابها به دریای خزر و خلیجفارس میگوید: «متأسفانه ورود پسابها را در دریای خزر و خلیجفارس هم از جانب کشورهای همسایه و هم از طریق کشور خودمان داریم و ادامه این روند میتواند فاجعهآفرین باشد. در خزر با 4 کشور دیگر و در جنوب با 7 کشور اشتراک داریم که همه آنها هم مشکل ورود پساب و تخلیه آلودگی مانند فاضلاب شهری، فاضلاب صنعتی و... را دارند.»
وی ادامه میدهد: «در خزر کنوانسیون تهران را داریم که کشوقوس زیاد داشته است؛ اما به هر صورت با این کشورها کار را پیش میبریم. مدیریت آلودگیهای دریای خزر و رفع چالشها و مشکلات آن تنها با همکاری همه کشورها میسر است و بهتنهائی نمیتوان کاری از پیش برد. در دریای خزر ما ورود فاضلاب انسانی شهرهای حاشیه دریا را داریم که باید سیستم جمعآوری پساب و فاضلاب و تصفیه آنها در این شهرها راهاندازی شود تا دیگر تخلیه صورت نگیرد و یا حداقل، میزان آن به حد مجاز برسد.
مدیرکل دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیطزیست میافزاید: «متأسفانه تجربه نشان داده است که در دو سه دهه اخیر ما شبکههای جمعآوری و تصفیه فاضلاب را بسیار کند جلو بردهایم و اکنون اکثر شهرهای ساحلی ما در جنوب و شمال کشور تصفیهخانه ندارند و یا ناقص است؛ در نتیجهبخشی از این فاضلاب وارد دریاها میشود. کاری که در دولت جدید شروع شده این است که هر طور شده و بهصورت فوری شبکههای تصفیه فاضلاب شهری ساخته شود.»
صدیقی بیان میکند: «در سال 1388 با پیگیریهایی که در سازمان انجام دادیم مصوبهای را از دولت گرفتیم که طبق آن دولت موظف میشد طی یک برنامه 3ساله سیستم جمعآوری و تصفیه شهرهای ساحل بالای 50هزار نفر را تکمیل و راهاندازی کند. پس از تصویب این مصوبه پیگیر اجرای آن از وزارت نیرو شدیم اما به ما گفته شد که بهدلیل کمبود بودجه سالانه امکان انجام آن در کوتاهمدت میسر نیست.»
وی در ادامه میگوید: «در ساحل خزر مشکل سختتر است، چرا که ورود فاضلاب بسیار بیشتر است؛ راهاندازی این سیستمها اعتبار زیادی میخواهد و باید راهکار درستی برای آن دیده شود. در برنامه هفتم توسعه یک راهکار دیده شده است که از محل فروش آب تصفیهشده تصفیهخانهها هزینه ساخت آنها تأمین شود. ما برای انجام این کار سراغ صنایع و بهویژه پتروشیمیها که مصرف بالایی دارند، رفتهایم.
مدیرکل دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیطزیست در تکمیل صحبتهایش میافزاید: «به عنوان مثال پتروشیمی بندر امام حجم زیادی آب شیرین، حدود بالای 300 هزار مترمکعب از کارون برداشت میکند و ما به آنها گفتیم که باید این برداشت آب را کاهش دهند و به سمت بازچرخانی بروند.
پتروشیمی نیز پیشنهاد کرده است که تصفیهخانه شهر ماهشهر را که 50 درصد پیشرفت داشته است و آبفا بودجه تکمیل آن را ندارد، تکمیل کند و بهعوض آب بازچرخانی تصفیهشده را استفاده کند، این مورد میتواند بسیار کمککننده باشد؛ اما آبفا هنوز با آن موافقت نکرده است.
در عسلویه و ماهشهر به دنبال اجرای چنین طرحهایی هستیم که هم به محیطزیست ما کمک میکند و هم برای شرکتها توجیه اقتصادی دارد. بسیاری از شهرهای ساحلی جنوب کشور سیستم تصفیهخانه ناقصی دارند که باید تکمیل شود و به دنبال این هستیم که در برنامه هفتم توسعه حداقل در شهرهای ساحلی کشورمان، شهری با جمعیت بالای 50هزار نفر نباشد که بدون تصفیهخانه باشد و فاضلابش را به دریا بریزد.»
نجات طبیعت
تغییر الگوهای فرهنگی میتواند تلنگری باشد تا انسانهای خفته در خواب غفلت، از بیمهری به طبیعت پرهیز كرده و برای نجات از دامی كه با نابودی طبیعت برای خود پهن میکنند، با جدیت بكوشند.
کارشناسان زیستمحیطی و سامانههای مدیریتی اماکن و محیطزیست به مسافران توصیههایی دارند که اگرچه ممکن است تکراری باشد؛ اما تأکید به آن برای الگوسازی و فرهنگسازی بهتر، مفید و مؤثر است:
- از افروختن شعله آتش در مناطق پردرخت خودداری و برای پخت غذا به جای استفاده از شاخه درختان و كندن بوتهها، از اجاقهای خوراکپزی استفاده شود.
- از آنجایی که در فصل گلدهی گیاهان قرار داریم؛ محل اسكان باید در مکانهایی باشد كه پوشش گیاهی و جنگلی كمتری داشته باشد و از لگدمال کردن و تخریب رستنیها و شكست سرشاخههای درختان باید خودداری شود.
- مسافران در زمان حضور در طبیعت تا حد امکان غذاهای آماده كه نیازمند پخت مجدد نیست به همراه داشته باشند و در صورت نیاز به آتش، حتیالامكان از زغال آماده استفاده و حتماً خاكستر آتش را نیز با آبوخاک خاموش كنند.
- كیسه مخصوص جمعآوری زباله را همراه خود داشته باشند و زبالههای خود را در جنگل، ساحل دریا، كنار چشمههای آب، مناطق كوهستانی و درهها رها نكنند.
- جلوگیری از شكار و صید حیاتوحش و عدم حمل هرگونه سلاح، تبر، اره و تور صیادی از دیگر توصیهها به مردم است.
نقش دستگاههای نظارتی باید پررنگتر شود و برای صدور مجوز فعالیتهای اقتصادی صنایع و بنگاههای اقتصادی که دارای آلودگی زیستمحیطی هستند و در امر آلودگی نقش دارند موشکافانهتر برخورد شود و نظارتها صرف داشتن مجوز فعالیتها نباشد و همه حقوق قانونی محیطزیست لحاظ شود.
در این راستا باید عامه مردم با آموزش صحیح در ارتباط با نگهداری محیطزیست پیرامون اطراف این دریاچه و رودخانههای منتهی به آن برای توسعه پایدار آیندگان مدنظر قرار دهند.