جزئیات انتخاب جانشین امام خمینی (رحمتالله علیه)
سید یاسر جبرائیلی
آیتالله خامنهای هر استدلالی در مخالفت با رهبری خود آورده بود، خبرگان که همه از مجتهدین بودند، پاسخش را داده بودند. ایشان بعدها درباره این لحظات گفتند: «مخالفت جدّی کردم، نه اینکه میخواستم تعارف بکنم، خدا خودش میداند که در دل من، در آن لحظات چه میگذشت... هرچه اصرار کردم، قبول نکردند. هرچه من استدلال کردم، آقایان مجتهدین و فضلایی که در آنجا بودند، استدلالهای مرا جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم؛ ولی بعد دیدم چارهای نیست. چرا چارهای نبود؟ زیرا به گفته افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این واجب، در من متعیّن شده بود؛ یعنی اگر من این بار را برنمیداشتم، این بار زمین میماند. این بود که گفتم قبول میکنم.
چون دیدیم بار بر زمین میماند، برای اینکه بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آنجا بود یا من میشناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول میکردند، یقیناً من قبول نمیکردم که این بار را بردارم.».1
هیچکس بهعنوان مخالف رهبری آیتالله خامنهای سخن نگفت. آقای ابراهیم منهاج دشتی نماینده مردم بوشهر در مجلس خبرگان میگوید: «کسی مخالفت نکرد اصلاً با رهبری ایشان یا بهعنوان ولیّ امر یا بهعنوان اولیالامر اصلاً مخالفتی نشد، هیچوقت نشد. من برداشت خودم این است که متعیّن بود. کسی نظر مخالف نداشت، منتها حالا شاید علاقهای به شورایی داشتند قبلاً، یا میخواستند چیزهای دیگر بگویند، شاید در ذهنشان بود، امّا این که بخواهند بگویند فرد دیگری باشد در ذهنشان نبود.».2
آقای سیّدعلیاصغر دستغیب از اعضای وقت خبرگان درباره این لحظات میگوید: «ایشان آخرین کلامشان این بود که ولی من مخالف هستم و آمدند پایین. خود این مطلب اثباتکننده این صلاحیّت بود؛ ایشان طالب این مسئله نبود...
آن نکتهای که بسیار به نظر خود من جالب است، اینکه وقتی ایشان آمد نشست و مجلس آرام گرفت، خدا میداند چنان سکینه و آرامشی بر این مجلس حاکم شد؛ مثل اینکه فرض کنید یک شربت گوارایی اصلاً هرکدام از اینها نوشیدهاند که موفّق شدهاند واقعاً که کاری را که باید، مسئولیّتی که داشتند انجام بدهند.»3
ایشان میگوید در آن لحظات این جملات شهید دستغیب درباره آیتالله خامنهای را در ذهن مرور میکردم که «فردی است خدایی، هواپرست نیست، مقام نمیخواهد، قدرت نمیخواهد به دست بگیرد، امتحان خویش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است. در هر پستی که بوده، امتحان خودش را داده است. کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند، این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست، بعینه مثل رهبر عظیمالشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای علی خامنهای هم اینجوری است، مقام نمیخواهد، مقام روی او اثر نمیگذارد.»4
نهایتاً رهبری آیتالله خامنهای به رأی گذاشته شد و آقای هاشمی رفسنجانی بهعنوان نایبرئیسمجلس با تأکید بر اینکه این انتخاب تا زمان رفراندوم بازنگری قانون اساسی است، از اعضا خواست «آقایانی که با رهبری جناب آقای خامنهای... تا رفراندوم البتّه، این موقّت است، دائمی نیست، تا آن موقع... موافق هستند، قیام بفرمایند.».5
قیام موافقین آغاز شد. آقای باریکبین از اعضای وقت خبرگان میگوید: «یک حالت اضطرابی من داشتم آن روز... گفتم که خدایا! اینجا جایی است که بنده نمیتوانم هیچ جور قضاوت بکنم؛ امّا تو راهنما هستی. بعد که راجع به آقای خامنهای بحث کردند و ایشان صحبتهایش را کرد...
من احساس کردم که امروز وظیفهام است که به ایشان رأی بدهم. ایشان الان آماده هست و خب یک دوره ریاستجمهوری داشته است و در اداره کشور، مدیریّتش خوب، وارد، آشنا، در این مدّت هم توی سیاست بوده است، توی جنگ بوده است و نماینده حضرت امام بوده است در جنگ... عالم هم هست. از پیش هم درسهای تفسیر ایشان که در مشهد میگفت، گاهی بعضی از دوستان ما از قزوین که میرفتند آنجا، صحبتهای ایشان را میآوردند، میدیدم خیلی وارد، قشنگ، هم مطابق روز و هم با قدرت و شجاعت... برداشتهایشان از آیات خوب است.
تصمیم گرفتم وقتی بنا شد رأی بدهم، تصمیم گرفتم من بلند شوم و وظیفهام را انجام بدهم.».6
۷۴ نفر از اعضا در جلسه حاضر بودند و برای تعیین رهبر به دوسوّم آراء نیاز بود. آراء شمارش شد. یکی از اعضای هیئترئیسه گفت اگر ۵۰ نفر قیام کرده باشند، رأی آورده است. با شمارش آراء مشخّص شد ۶۰ نفر یعنی ۸۱ درصد حاضرین، برای رهبری آیتالله خامنهای قیام کردهاند. خود ایشان امّا از جا برنخاست. آقای خلخالی خطاب به ایشان گفت: «آقای خامنهای! تو را به خدا خودت هم رأی بده!».7
آقای خزعلی میگوید: «تقریباً به اتّفاق به ایشان رأی دادیم ولی خود ایشان به خودشان رأی نداد و تواضع کرد.»8
حضّار تکبیر گفتند و خبرگان وظیفه تاریخی خود را به انجام رساند. آقای مشکینی بهعنوان رئیس مجلس در خاتمه اجلاس گفتند: «خدا را شکرگزاریم که ختم به خیر شد... امیدوارم انشاءالله رضایت حضرت بقیهاللهالاعظم(ارواحنالهالفداه) را جلب کردهایم... دنیای امروز ایشان را شناختهاند و میفهمند که یک فرد لایقی که از ابتدا با اسلام بوده و با امام بوده و قابل سازش با استکبار نبوده [انتخاب شده است]. بالاخره امید دشمنان ما با این انتخاب به نظرم انشاءالله به ناامیدی خواهد کشید.».9
آیتالله خامنهای میگویند این مسئولیّت هرگز برایشان متوقّع و منتظر نبود و ساعات پس از ارتحال امام(قدّسسرّه) و طول جلسه خبرگان را سختترین ساعات عمر خویش توصیف میکنند: «آنچه که درخصوص تعیین رهبر واقع شد و بار این مسئولیّت بر دوش بنده کوچک ضعیف حقیر گذاشته شد، برای خود من حتّی یک لحظه و یک آن از آنات گذشته زندگی، متوقّع و منتظر نبود. اگر کسی تصوّر کند که در طول دوران مبارزه و بعداً در طول دوران انقلاب و مسئولیّت ریاست قوّه اجرائی، حتّی یک لحظه در ذهن خودم خطور میدادم که این مسئولیّت به من متوجّه خواهد شد، قطعاً اشتباه کرده است.
من همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم، بلکه حتّی از مناصبی که بمراتب پایینتر از این منصب بوده است - مثل ریاستجمهوری و دیگر مسئولیّتهایی که در طول انقلاب داشتم - کوچکتر میدانستم. یکوقتی خدمت امام(قدّسسرّه) این نکته را عرض کردم که گاهی نام من در ردیف بعضی از آقایان آورده میشود، در حالی که در ردیف آنها نیستم و من یک آدم کوچک و بسیار معمولی هستم.
نه اینکه بخواهم تعارف کنم؛ الان هم همان اعتقاد را دارم. بنابراین، چنین معنایی اصلاً متصوّر نبود. البتّه در آن ساعات بسیار حسّاسی که سختترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا میداند که در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روی مسئولیّت و احساس وظیفه، با فشردگی تمام، فکر و تلاش میکردند که چگونه قضایا را جمعوجور کنند.
مکرّر از من بهعنوان عضو شورای رهبری اسم میآوردند، که البتّه در ذهن خودم آن را رد میکردم؛ اگرچه به نحو یک احتمال برایم مطرح میشد که شاید واقعاً این مسئولیّت را به من متوجّه کنند. در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرّع و توجّه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که مدبّر و مقدّر امور هستی، چون ممکن است بهعنوان عضوی از مجموعه شورای رهبری، این مسئولیّت متوجّه من شود، خواهش میکنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیّتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل میخواستم که این مسئولیّت متوجّه من نشود. بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت.
من همین الان خودم را یک طلبه معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص میدانم؛ نه فقط برای این شغل باعظمت و مسئولیّت بزرگ، بلکه - همانطور که صادقانه گفتم - برای مسئولیّتهای بمراتب کوچکتر از آن، مثل ریاستجمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. امّا حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آنچنانکه خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّهًْ»10 برای این مسئولیّت، از خدا استمداد کردم و بازهم استمداد میکنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسئولیّت را در حدّ وسع خودم - که تکلیف هم بیش از وسع نیست - با قدرت و قوّت و حفظ شأن والای این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم. این تکلیف من است، که امیدوارم انشاءالله مشمول لطف و ترحّم الهی و دعای ولیّ عصر(عجّلاللهفرجهالشّریف) و مؤمنین صالح باشم.».11
جلسه چهارده خرداد 68 خبرگان، تجلّی واقعی مردمسالاری دینی و نمایش ثبات و قوام نظام جمهوری اسلامی بود. در شرایطی که امام خمینی(قدّسسرّه) بهعنوان بنیانگذار نظام، امّت را ترک کرده بودند و بیم آن میرفت که نظام از این خلأ دچار آسیب شود، اعضای خبرگان در کمال آرامش و بدون کمترین حاشیهای، به بحثی جدّی برای انتخاب رهبری پرداخته و از این امتحان سربلند بیرون آمدند. آقای جنّتی در خطبههای اوّلین نماز جمعه قم پس از انتخاب آیتالله خامنهای، به زیبایی فضای این جلسه را ترسیم کرد: «امیدواریم روزی امکانش باشد که فیلم آن جلسه پخش گردد. جلسه باصفایی بود. در آن نه از پرخاشگری خبری بود نه از موضعگیری. یک عدّه مجتهد نخبه که منتخبین مردم بودند، نشستند، بحث کردند، دلایل گفته شد و رأیگیری به عمل آمد. هم شکل شورایی که آینده بدی داشت نفی شد و هم با آراء بالایی رهبر تعیین گردید؛ فردی که همان صفاتی را داشت که علی(علیهالسّلام) در صفات رهبر فرموده است و سوابق مبارزاتی و علمی و تحصیلی و تقوایی و سیاسی و نظامی و مدیریّت او برای مردم ما کاملاً آشنا بود. در این قضیّه هم باید رفت و خاک قبر امام را بوسید که به داد رسید. سفارشهای ایشان که فقاهیّت و صلاحیّت آقای خامنهای را تأیید کرده بود، راهگشای مجلس خبرگان بود.»12
آقای امینی در پاسخ به این سؤال که «وجود شرایط رهبری در آیتالله خامنهای به چه وسیلهای برای خبرگان به اثبات رسید؟» میگوید: «ایشان در آن زمان شخص ناشناخته و بیسابقهای نبود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب سالها در مقامهای مختلف، از جمله در دوران نمایندگی دوره اوّل مجلس شورای اسلامی و دو دوره ریاستجمهوری و امامت جمعه تهران، خدمت کرده، مراتب تقوا، بینش سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریّت و قدرت خود را عملاً به اثبات رسانیده بود.
وجود امتیازات مذکور برای جمعی از نمایندگان، بهویژه همکاران و دوستان نزدیک ایشان امری واضح و روشن بود. او از یاران صدّیق امام و در دوران هشتساله جنگ تحمیلی، در پستهای مختلف لیاقت و صداقت خود را به اثبات رسانیده بود.
آیا در اثبات شرایط مذکور بیش از این امکان دارد؟ امّا طریق احراز شرط دیگر یعنی اجتهاد و صلاحیّت علمی برای افتاء در ابواب فقه دو چیز بود: یکی تحصیلات چندین ساله ایشان در درسهای سطح فقه و اصول و ادامه آنها در درسهای خارج، دیگری استعداد و هوش و حافظه قوی و پشتکار و جدّیّت ایشان در درس و بحث و تدریس.
ایشان دروس ادبیّات و سطح فقه و اصول را در حدود شش سال در مشهد فرا گرفتند. در حدود دو سال و نیم در درس خارج آیتالله میلانی شرکت کردند. درس خارج اصول را نزد آقای حاج شیخهاشم قزوینی خواندند.
بعد از آن به قم آمدند و در حدود پنج سال در درسهای خارج امام خمینی و آیتالله بروجردی و آقای حاج آقا مرتضی حائری شرکت کردند.
در سال 1343 به مشهد مراجعت کردند و در درس خارج آیتالله میلانی شرکت میکردند و در همه این مدّت همواره به تدریس سطوح فقه و اصول اشتغال داشتند و از اساتید موفّق سطح بهشمار میرفتند. با توجّه به استعداد و حافظه قوی ایشان و جدّیّت و کوشش در تحصیل فقه و اصول و استفاده چندین ساله ایشان از اساتید درس خارج مشهد و قم، اصل اجتهاد و صلاحیّت علمی ایشان برای افتاء در ابواب مختلف به خوبی روشن بود؛ مخصوصاً برای کسانی که در مشهد و قم با ایشان آشنا و مأنوس بودند.
ناگفته نماند که ایشان در آن زمان با وجود اجتهاد و صلاحیّت علمی برای استنباط احکام فقهی، این استعداد را هنوز بهکار نگرفته بودند؛ نه رساله عملیّه داشتند، نه مرجع تقلید بودند. ولی خبرگان اصل اجتهاد و صلاحیّت برای استنباط احکام را به انضمام سایر شرایط برای تصدّی مقام رهبری کافی دیدند.».13
پانوشتها:
1- آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار عمومى بهمناسبت روز ولادت باسعادت حضرت جواد الائمّه(ع) و در آستانه میلاد بابرکت حضرت على(ع)، 23/9/1373
2- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی
3- آرشیو مؤسّسه پژوهشی _ فرهنگی انقلاب اسلامی
4- ماهنامه شاهد یاران: یادمان آیتالله شهید عبدالحسین دستغیب، شماره 54-53، فروردین و اردیبهشتماه 1389، ص 29
5- مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اوّل، اجلاسیّه هفتم، ص 157
6- آرشیو مؤسّسه پژوهشی - فرهنگی انقلاب اسلامی
7- مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اوّل، اجلاسیّه هفتم، ص 157
8- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی
9- مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اوّل، اجلاسیّه هفتم، صص 160-159
10- برگرفته از سوره اعراف، آیه 145
11- آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم بهمناسبت میلاد حضرت امام جواد(ع)، 23/9/1373
12- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰/۳/۱۳۶۸
13- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی