شـهدای نـوروز
کامران پورعباس
آغاز بهار، فصل رویش لالهها و شقایقها، موسمی است که خیلی از گل سرخ شهادت نیز در آسمان جبهه مقاومت روییده است. عید نوروز هر سال که عموم مردم در تعطیلات و مسافرت و تفریح و استراحت و دید و بازدید به سر میبرند، تعداد زیادی از قهرمانان گمنام ایران و جهان اسلام به قربانگاه رفتهاند و مدال شهادت دریافت کردهاند. به مناسبت آغاز سال نو ادای احترام مینماییم به شهدایی که در ایام نوروز در سالهای مختلف در ایران و جهان اسلام به شهادت رسیدهاند و با ذکر اسامی برخی از این شهدا، نام و یادشان را گرامی میداریم و سپس نگاهی میاندازیم به زندگینامه چند شهید از شهدای نوروز.
نوروز خونین 1403
شهدای راه آزادی قدس که در حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه در روز 21 ماه رمضان مقارن با شهادت مولا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) در سال 1403 به شهادت رسیدند شامل 7 مستشار نظامی ایرانی و ۶ شهروند سوری هستند که سرداران رشید مدافع حرم سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی از فرماندهان، پیشکسوتان و جانبازان سرافراز دفاع مقدس و مستشاران نظامی ارشد ایران در سوریه و پنج تن از مستشاران و افسران همراه آنان به این شرح به شهادت رسیدند: حسین امان اللهی، سید مهدی جلادتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی، سید علی صالحی روزبهانی.
فلسطین نیز روزهای خونینی را در فروردین 1403 سپری نمود. 13 فروردین 1403، در صد و هفتاد و هشتمین روز از جنگ غزه، وزارت بهداشت غزه اعلام کرد: از هفتم اکتبر تاکنون، آمار شهدا به ۳۲ هزار و ۸۴۵ نفر و مجروحان به ۷۵ هزار و ۳۹۲ نفر افزایش پیدا کرده است.
عده زیادی از این شهدا در نوروز 1403 به شهادت رسیدهاند.
شهدای هفته اول نوروز
شهدای اول فروردین:
شهیدان: زینب کمایی(۱۳۶۱)، خلبان حسین خلعتبری(۱۳۶۴)؛ سید ناصر آقا مرتضوی، عباس عابدینی(۱۳۶۵)؛ قمرالاستشهادیون شهید علی منیف اشمر از مقاومت اسلامی لبنان(۱۳75).
شهدای دوم فروردین:
شهیدان: محمدحسین ثمری(۱۳۶۰)؛ محمد افضلی، ابراهیم مهدی علی دوست،هادی شاه حسینی، محسن شکری، حسین بیدخ، حمید صادق جولا، ایرج سمیع، احمد بذرافشان، حسین اسماعیلزاده، ایرج حجازی، تیمور ناظری، امینالله کریمی، محمدحسن خباز، محمود قیمی، علی رضا جعفرزاده، سیدعباسهاشمی، مرتضی مهدی زاده، حمزه عبدی دهسرخ فرمانده گردان تیپ ۲۱ امامرضا(ع)(۱۳۶۱)؛ محمدرضا ارفعی فرمانده طرح و عملیات تیپ ۱۸ جواد الائمه(ع)، غلامرضا فارابی (۱۳۶۴)؛ احمد محققی(۱۳۶۵)؛ غلامرضا محمودی، حسین میزانچی(۱۳۶۶)؛ مدافع امنیت حسن دلاور(۱۳۹۸).
شهدای سوم فروردین:
شهیدان: سیدصادق حجازی، سیداحمد سیدمحسنی (۱۳۶۰)؛ محمد احمدی، حسین تاجیک، محمدرضا امینی، حسن فیوجی(1361)؛ احد علیپور(۱۳۶۳)؛ ایرج روشن قیاس، مصطفی امیدی(۱۳۶۷)؛ شیخ احمد یاسین مؤسس و رهبر جنبش حماس(۱۳۸۳)، شهید امر به معروف و نهی از منکر علی خلیلی(۱۳۹۳)؛ مدافع حرمهادی جعفری، مدافع حرم علی یزدانی (۱۳۹۴)؛ محمد مامون حواشین فرمانده کل گروهانهای قدس در کرانه باختری(1403)
شهدای چهارم فروردین:
شهیدان: محمد واسعی(۱۳۶۰)، عالم ربانی آیتاللَّه علیاصغر احمدی شاهرودی(۱۳۷۱)، خادم الشهدا محمد سلیمانی(۱۳۸۹)؛ مدافع حرم سعید خواجهصالحانی، مدافع حرم حسین معزغلامی(۱۳۹۶).
شهدای پنجم فروردین:
شهیدان: علیمحمد معظمی بیدگلی، علیمحمد نوذریان آرانی، حسینهاشمیان طاهری، محمد عبدی خانه سری(۱۳۶۰)؛ نصرتالله رمضاننژاد، ابوالفضل پاکداد، عنایتالله عابدزاده، محمدرحیم اعتصامیفر، ابوطالب الهیاری، جعفر یاری، علی محمدی، محمود رضائی، محمدعلی میرزاآقایی(۱۳۶۱)؛ مسیحالله محمدخانی، نادعلی امیدنیا، محمدتقی فیاضی(۱۳۶۲)؛ عباس مؤمنی جعفری(۱۳۶۴)، اکبر رحمتی(۱۳۶۵)، جواد مغربی سینکی(۱۳۶۶)؛ علیرضا درویشی بیدگلی، حمیدرضا پورزرگری، مهدی مردارزورمندی عراقی(۱۳۶۷)؛ مدافع حرم سید الیاس حسینی(۱۳۹۶).
شهدای ششم فروردین:
شهیدان: اکبر رجبی مقدم(۱۳۵۸)، علی اصغر رستمیان(۱۳۶۰)؛ مجید شهیدی، جواد خلیلی، محمد جعفر آشوری، غلامرضا اصلاحی(۱۳۶۱)؛ محمدرضا مازویی فرمانده گردان تخریب لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع)، ابوالفضل فرخ منش(۱۳۶۲)؛ محمدرضا میری(۱۳۶۴)، داود اردستانی(۱۳۶۵)، ابراهیم محمدزاده(۱۳۶۶)؛ محمدمهدی دهقان طرزه، علیاکبر حسن بیگی، حمیدرضا عباسی، منصور رحمانی، محمد آقایی(۱۳۶۷).
شهدای هفتم فروردین:
شهیدان: حسین خیری مقدم(۱۳۵۸)؛ بهرام محسنی خلج، غلام حسین تاجیک(۱۳۶۰)؛ حسین اکبری تاجیک، امیر مظلومی مقدم، ناصر عبدالی، اسد آزادبخت، محمد سادات سیدآبادی، جعفر امام حسنی، غلامرضا صمدی، محمدرضا شاکری، مرتضی داودی(۱۳۶۱)؛ احمدرضا عباسی، کریم صحرایی، سید اصغر فارسیان، نظر علی حکیم نیا(۱۳۶۲)؛ نظام علی بابازاده(۱۳۶۳)؛ عباس خواجهبچه، محمدعلی حوزمهر، حبیبالله فرهنگ دوست، محمدرضا مؤمنی نسب، محمدصادق گیلان (۱۳۶۴)؛ فیروز حسنی(۱۳۶۶)؛ علی همایونپور، باقر حسین محسنی، علوان قطبی، ناصر حسنی صدرآبادی، سیدکریم طاهری، نورالله جمال نژاد(۱۳۶۷)؛ مجید فخرائی(۱۳۹۴)، پاسدار بسیجی بهروز واحدی از نیروهای سپاه قدس و مستشار نظامی ایران در سوریه(1403).
شهدای هشتم تا یازدهم فروردین
شهدای هشتم فروردین:
شهیدان: اسحاق عزیزی(۱۳۶۰)؛ حسین رضا احمدی، کمال ذاکری(۱۳۶۲)؛ علی قدمی(۱۳۶۳)؛ حسین زراعتگر، علی فلاح(۱۳۶۴)؛ محسن شادکام تربتی، پرویز قرائی، مسعود سیاه چاهی(۱۳۶۵)؛هادی برجیان، علیرضا عامری، مهران حسینزاده (۱۳۶۷).
شهدای نهم فروردین:
شهیدان: یعقوب على حسینى(۱۳۶۰)؛ حمزه شهبا، محسن فرحزادی(۱۳۶۱)؛ ارسلان فیضیان، پرویز چنگائی نژاد، اسفندیار اکبرنیا خطیر(۱۳۶۳)؛ رضا کبورانی(۱۳۶۵)،هاشم شیخی(۱۳۶۶)؛ محمد اصغری خواه(۱۳۶۷)، قاسم حسنپور، حسین املاکی فرمانده اطلاعات و جانشین لشکر قدس، محمّد حبیبیپور، علی قویدل، حیدر شیرویی(۱۳۶۷).
شهدای دهم فروردین:
شهیدان: محمدمهدی قدک فروشان(۱۳۵۷)؛ سعید ادیبی، خداداد اندامی(۱۳۶۳)؛ مجید اکرامی(۱۳۶۴)؛ مرتضی رحیمی، محمد خاندائی(۱۳۶۶)؛ محمد رشیدی، علی اصغر احمدی، مهدی حسینی حسین آبادی، حسن دشتی، احمد رنجبر جمال آبادی، محمدرضا زارع باقی آبادی، محمدرضا شورغینی، غلامرضا فاضلی، احمد کریمی بندرآبادی، رضا مرتضائی ندوشن، مهدی فلاح، سیدحسین وزیریهامانه، سیدمحمود رضوی کوشکوئی(۱۳۶۷)؛ مدافع حرم سیدحسین حسینی، مدافع حرم علی طاهری(۱۳۹۵).
شهدای یازدهم فروردین:
شهیدان: محمدعلی امیری(۱۳۶۱)، 11 شهید و مجروح در عملیات پاکسازی محور سردشت- مهاباد(۱۳۶۲)، محمد صالحی(۱۳۶۳)، زکریا زندهدل(۱۳۶۵)، سید محمد امین معتمدفر(۱۳۸۴)، غضنفر ذوالفقارزاده(۱۳۸۶).
شهدای دوازدهم و سیزدهم فروردین
شهدای دوازدهم فروردین:
شهیدان: سعید میخچیان(۱۳۵۸)، سیدعباس علم الهدی(۱۳۶۰)؛ عباس یکدله پور، نورمحمد دهقان(۱۳۶۱)؛ علی مشهدی، اسماعیل قاسمزاده، محمدحسین دودانگه(۱۳۶۲)؛ قبله علی یوزباشی، شهید نظر علی مافی(۱۳۶۳)؛ شهید قباد خلیل ارجمندی(۱۳۶۴)؛ مرتضی امیری، سیدفخرالدین عمادی، احمدرضا علیا، موسی جعفری(۱۳۶۷)؛ حامد یعقوبنژاد(۱۳۷۰)، مهدی تنها(۱۳۷۵)، عباس اسفندیاری(۱۳۹۱)، محسن تاجی(۱۳۹۲)؛ روحالله عباسی، سلمان کایدی، یوسف فرهادی، محمد تقیزاده(۱۳۹۵).
شهدای سیزدهم فروردین:
شهیدان: مهدی صبوری(۱۳۶۱)، حسن نوری(۱۳۶۳)، حاج شیخ ابوالحسن کریمی دادستان انقلاب اسلامی گیلان(۱۳۶۵)، اسماعیل شقاقی(۱۳۷۲)، پژمان زمانی(۱۳۹۰)، مدافع حرم سید مصطفی موسوی(۱۳۹۴)؛ مدافع حرم ماشاءالله شمسه، مدافع حرم ابوذر غواصی، مدافع حرم محمدرضا جبلی، مدافع حرم محسن الهی، مدافع حرم حمید قاسمپور(۱۳۹۵).
شهید لقمان سطوتی
شهید لقمان سطوتی عید نوروز به دنیا آمد و عید نوروز به شهادت رسید.
شهید لقمان سطوتی، یکم فروردین 1343 در روستای دورسون خواجه از توابع شهرستان نیر به دنیا آمد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یکم فروردین 1364 با سمت آرپی جی زن در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد. دخترش زینب در تشییع پیکر پاک پدر به دنیا آمد.
شهید حسین معزغلامی
شهیدمدافع حرم کربلایی حسین معزغلامی در نوروز متولد و در نوروز به شهادت رسید.
حسین آقا در ششم فروردین 1373 در پایگاه شکاری امیدیه اهواز متولد شد. پدر شهید، جانباز شیمیایی بود که 32 سال سابقه خدمت به این و آب خاک در نیروی هوائی ارتش را در کارنامه داشت و از پیر غلامان و مداحان خاندان عصمت وطهارت(علیهمالسلام) بود. محمد حسین معز غلامی عموی شهید نیز در جنگ تحمیلی از فرش به عرش بال پرواز گشوده است.
مادر شهید به دلیل بیم از دوندگیهای شناسنامهای و با واسطه یکی از اقوام، به دلیل اصالت همدانی داشتن، شناسنامه شهید را از همدان گرفت و به همین دلیل تاریخ تولد سجلی وی 15 فروردین و صادره از همدان ثبت شده است.
حسین آقا از کودکی ارتباطی ناگستنی با مسجد و ارتباط تنگاتنگی با بچهها و امام جماعت مسجد محلهشان داشت و از پا منبریهای آیتالله مجتهدی بود و پا جای پدر نیز گذاشته بود و در خادمی خاندان عصمت و طهارت به لباس مداحی این خاندان عزیز مزین گردیده و ذکر حسین(ع) زمزمه همیشگی لبش بود. در فتنه 88 در حالی که تازه 15 سالش شده بود، وارد معرکه دفاع از انقلاب شد و از ناحیه کتف آسیب شدیدی دید. در کنار درسهای مدرسه به صورت آزاد درس طلبگی و حوزوی هم میخواند. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. از اعضای فعال پایگاه بسیج در تهران بود. حافظ قرآن هم شد و در دانشگاه امام حسین(ع) در مسابقات حفظ مقام اول را کسب نمود.
حسین آقا چند باری در پیادهروی اربعین وصل شده بود به آسمانیان و شاید همانجا برات شهادتش را از مولایش اباعبدالله الحسین(ع) گرفته بود.
سه بار به سوریه اعزام شد و طی سه دوره 60 روزه جهاد نمود.
سه روز قبل از شهادتش مجروح شد، اما ایستاد و مردانه جنگید. سرانجام در 4 فروردین 1396 در 23سالگی در حماه سوریه به شهادت رسید. 3 تیر به چشم چپ، گونه راست و همان کتفی اصابت کرد که در فتنه 88 مصدوم شده بود. به دلیل موقعیت بد حضور وی در سنگلاخ، دندانها و استخوان پایش نیز هنگام سقوط به زمین شکست و پیکر وی چند ساعتی تا برگشت نیروهای خودی بر زمین ماند. پیکرش پس از انتقال به ایران در هشتم فروردین ماه در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. در روز تشییع شهید صدای مداحی خودش پخش گردید.
پدر مرحومِ شهید معزغلامی که جانباز شیمیایی بود، در مورد ویژگیهای ممتاز فرزندش خاطرنشان نموده است: اگر بخواهم خصوصیات حسین را در چند جمله خلاصه کنم باید بگویم ایشان تقریباً جزو جوانان استثنائی بود. هم از لحاظ رفتار هم از لحاظ کردار و گفتار.... شاید در میان نسل امروزی کم باشند کسانی که از سر ارادت پای پدر و مادر را ببوسند اما حسین از آن دست جوانانی بود که با افتخار این کار را بارها و بارها انجام میداد و میگفت من برای ثوابش این کار را میکنم.... شاید یکی از مشخصترین ویژگیهای اخلاقی حسین خواندن نماز اول وقت بود. اصرار زیادی هم داشت که این فریضه الهی در مسجد برگزار شود. اعتقاد داشت حضور جوانان در مساجد باید بیش از همیشه باشد. هر شب جمعه به آستان شاه عبدالعظیم حسنی میرفت. هر ماه یک بار زیارت حضرت معصومه را در برنامه خود داشت. در مراسمهای مذهبی بسیار شرکت میکرد و مداح قابلی هم بود. حسین به خواندن و حفظ قرآن کریم بسیار اهتمام داشت. حسین آیات قرآنی را در زندگی خود به کار میبست و اصرار به انجام دستورات قرآنی داشت. به نظر من قرآن و عمل به فرامین الهی بود که حسین را به این مرحله از تکامل و عاقبت بخیری رساند و شهادت را نصیبش کرد. پسرم جوانی مؤمن بود که به مسئله حجاب بسیار اهمیت میداد.... پسرم به حلال و حرام و رزقی که به خانه میآمد اهمیت میداد.... ایشان یک جوان مداح و هیئتی بود. جاذبه خوبی هم داشت و بسیاری از جوانان محل را به دور خودش جمع کرده بود. جوانانی که خانوادههایشان میگفتند اگر همراهی با حسین نبود شاید آنها به بیراهه میرفتند. حسین به عنوان یک عنصر فرهنگی فعال، خیلیها را جذب میکرد. فعالیتش در مسجد قمر بنیهاشم متمرکز بود. هر جوانی با ایشان برخورد میکرد جذب میشد. با جمعی از همین جوانان حلقههای صالحین را تشکیل داده بود. با جمعی از دوستان و هممحلهایها هیئتی به نام منتظران مهدی(عج) تشکیل داد و هیئت موفقی بود. من چند جلسهای رفتم و حال و هوای خالصانه بچهها واقعاً دیدنی بود. حسین در اندک فرصتی که به دست میآورد به خانواده شهدای مدافع حرم سرکشی میکرد.
در وصیتنامه اهل بیتی و ولایی و کربلاییِ شهید حسین معز غلامی آمده است:
«سلام بر آنهائی که رفتند و مثل ارباب بیکفن جان دادند. من خاک پای شهدا هستم. شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند. خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگهاست.
بعد از مرگم به پدرم توصیه می کنم که مانند اربابم حسین(ع) صبر کند و بیتابی نکند و خوشحال باشد که در راه خدا جان دادم و همینطور مادرم به مدد اسوۀ صبر و استقامت در کربلا حضرت زینب (س) صبور باشد چون با گریههایش مرا شرمنده می کند.
هر وقت بر سر قبرم آمدید سعی کنید یک روضه از حضرت علی اکبر(ع) و یا حضرت زهرا(س) بخوانید و مرا به فیض بالای گریه برسانید. هر وقت قصد داشتید خیری به بنده حقیر برسانید آن را به هیئتهای مذهبی به عنوان کمک بدهید....
در کفنم یک سربند یا حسین(ع) و تربت کربلا قرار بدهید.
تا میتوانید برای ظهور حضرت حجت(عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست.
هم به خانوادهام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید.
امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود....»
خادم الشهدا شهید محمد سلیمانی
خادم الشهدا شهید محمد سلیمانی در نوروز متولد و در نوروز به شهادت رسید.
آقا محمد در 8 فروردین 1366 در شهرستان رودسر متولد شد. یک ماه قبل از به دنیا آمدنش، پسر عموی پدرش در شلمچه به شهادت رسید.
روز تولدش مصادف بود با عید مبعث. کمی بعد از به دنیا آمدنش، مادر گرامیاش که از سادات است، سربند لبیک یا خمینی به سرش میبست و وی را بغل میگرفت و به مراسم تشییع و وداع با شهدا میبرد. از همان زمان کودکی با شهدا آشنا شد.
از همان کودکی با هیئت و امام حسین(ع) آشنا شد و اولین محرم زندگیاش را در سن 6 ماهگی تجربه کرد. مادر شهید از همان دوران لباس مشکی تنش مینمود و وی را به هیئت میبرد. وقتی لب به سخن گفتن بازکرد، اولین کلمهای که مادر به وی آموخت، نام اربابش امام حسین(ع) بود.
وقتی بزرگتر شد در قالب بسیج و هیئتهای مذهبی فعالیتهای خود را انجام میداد. پس از مدت کمی به عنوان مسئول واحد فرهنگی پایگاه و پس از آن در سال 1386 به مدت دو سال به عنوان مسئول واحد اطلاعات پایگاه منصوب گردید و جزء هسته اصلی اطلاعات سپاه ناحیه رودسر فعالیت میکرد. عضویت درگردان امام حسین(ع) را نیز در کارنامه دارد.
در تمامی یادوارههای شهدای شهر فعالیت داشت، از تأمین منابع مالی گرفته تا کارهای تدارکاتی و فرهنگی، تبلیغات و ساخت دکور و...
برای با شکوه بر گزار کردن مراسم شهدا از جان مایه میگذاشت. گاهی که چند یادواره پشت سر هم برگزار میشد، لحظهای برای خواب وقت نمیگذاشت، گاهی 72 ساعت چشم بر هم نمیگذاشت تا کارهای یادواره به اتمام برسد ولی وقتی مقدمات یادواره به اتمام میرسید، در مراسم اصلی کمتر دیده میشد و هروقت از او سؤال میکردند تو که اینقدر برای مراسم زحمت کشیدهای چرا در آن شرکت نمیکنی؟ میگفت: میترسم ریا شود و اجر کارهایم از بین برود. در اول اردیبهشت سال 88 به سربازی اعزام شد. محل آموزشیاش پادگان عجب شیر بود. پس از آموزشی به سلماس اعزام شد و ده ماه در یک چادر گروهی در پدافند هوائی مرز ایران و ترکیه خدمت کرد. در همان جا هم همیشه یک چفیه بر گردن و یک کلاه برسر میگذاشت و خودش را شکل رزمندگان دفاع مقدس مینمود.
آقا محمد عاشق شهدا و شهادت بود و همیشه جمله زیبای رهسپاریم با ولایت تا شهادت را زمزمه میکرد. هر چند وقت یکبار به دیدار مادر شهدا میرفت و همیشه بعد از دیدار با مادر شهدا دلش بیشتر هوائی شهدا و شهادت میشد.
به دلیل عشق و علاقه وافر به شهدا و پاسداشت راهشان به عنوان خادم الشهدا به مناطق عملیاتی اعزام میشد.
خادم شهدا بود و به خادمی افتخار میکرد. در اواخر هر سال که فصل بازدید زائران از مناطق جنگی جنوب و کربلای ایران میرسید، برای ثبتنام در جمع خادمان شهدا و پذیرایی از زائران بیقراری میکرد. مسئول تدارکات در راهیان نور شده بود و همیشه جزء اولین کسانی بود که برای خادمی میرفت و آخرین نفراتی بود که باز میگشت.
سرانجام محمد آقا در 4 فروردین 1389 در پادگان میشداغ اهواز بعد از برنامه رزم شب در اثر برخورد قسمتی از خمپاره اس پی جی به ناحیه سر به شهادت رسید. جالب آنکه شب اول قبرش با شب تولدش یکی شد و محمد دوباره متولد شد.
شهید محمد سلیمانی در گلزار شهدای رودسر در بین شهدای دفاع مقدس و درست بالای سر شهید گمنام به خاک سپرده شد.
شهید آیتالله علی اصغر احمدی شاهرودی
یکی از شهدای بزرگوار جریان انتفاضه شعبانیه عراق، آیتالله حاج شیخ علی اصغر احمدی شاهرودی است که دفتر حیاتش به سال 1342ق در روستای مزج از توابع بسطام گشوده شد. پدر گرامیاش حاج شیخ محمدتقی احمدی یکی از شاگردان مرحوم صاحب کفایه بود. مدتی به فراگیری علوم دینی در قم پرداخت و حکمت و فلسفه را از محضر مجاهد قرن امام خمینی آموخت و در خارج اصولِ حضرت امام نیز شرکت نمود.
پس از مدتی از قم به نجف عزیمت نمود و حدود سه سال در آن دیار قدسی به تکمیل دانش و تقوای خویش پرداخت. بعد از سفری به ایران و ازدواج، مجدداً به نجف اشرف بازگشت و در درسهای آیتالله خویی حاضر گردید و مورد توجه ایشان قرار گرفت تا جایی که به عضویت محفل استفتاء آن مرجع عالی قدر درآمد. نقل شده که پس از شهادت استاد مطهری، از آیتالله خویی درخواست اقامه مجلس عزا کرد که ایشان موافقت نمودند و این مجلس در مسجد خضرا اقامه گردید.
شهید احمدی شاهرودی، با آغاز جنگ تحمیلی، خانوادهاش را به ایران فرستاد و خود در مدرسه بخارایی نجف ماند و به درخواست خانوادهاش مبنی بر ترک نجف جواب رد داد و گفت: حفظ حوزه نجف، بر همه ما واجب است و من هرگز نجف را ترک نخواهم کرد.
همچنین نقل شده است که در جواب نامه فرزندش که اصرار داشت به ایران بیاید تا از شر حکومت ظالمانه صدام و بعثیها مصون باشد، مرقوم داشت که نبی اکرم(صلی اللَّه علیه و آله) فرمودند اکثر اعمار امتی بین سنین و سبعین و من در این حدود هستم و میخواهم در جوار مولایم از دنیا بروم و من آرزوئی جز این ندارم.
آیتالله حاج شیخ علی اصغر احمدی شاهرودی در جریان انتفاضه شعبانیه نجف در سال 1411ق، برای عتبه بوسی آستان مقدس حضرت امیرالمؤمنین(ع) از مدرسه خارج شد که توسط مأموران بعثی دستگیر شد و در 71 سالگی در زندانهای مخوف رژیم صدام به شهادت نایل آمد. تاریخ شهادتش چهارم فروردین ۱۳۷۱ است.
در مورد فضائل اخلاقی شهید احمدی شاهرودی گفته شده که بسیار متواضع و خوش برخورد و دارای ملکات فاضله اخلاقی بود و اهتمام خاص به شرکت در مجالس عزاداری و سوگواری خاندان رسالت بالاخص حضرت اباعبداللَّه داشت و به مجالس دور نیز پیاده میرفت و برای درک فیض عظیم بارها و بارها از نجف پای پیاده به کربلا مشرف گردید و همچنین به مجاورت حضرت امیرالمؤمنین(علیه الصلوه والسلام) علاقه شدید تامی داشت و همه اینها در حالی بود که با شدت فشار و سختگیریهای بعثیهای عراق مواجه بود.
شهید محمدرضا زاهدی
در پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی شهادت سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و همرزمانش آمده است:
«شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هماکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهیاند.
سردار زاهدی از دهه شصت در میدانهای خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کردهاند....» 14/1/1403
حاج محمود کریمی در مراسم مناجات خوانی در حرم مطهر امام رضا(ع)، اظهار داشت: شهید زاهدی یکشنبه شب (شب قبل از شهادت)، حرم امام رضا(ع) بود و شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت.
برادر شهید زاهدی نیز خاطرنشان نمود: سردار شهید زاهدی موقع رفتن با لبخند گفت به شما نوید میدهم که پیروزی نزدیک است.
پسر سردار شهید زاهدی دل نوشتهای را درباره پدر شهیدش نگاشته و حال و روز پدر و فضائل اخلاقیاش را توصیف نموده است که خبرگزاری ایرنا در ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ منتشر نموده است.
بخشی از این دل نوشته چنین است:
«بسم رب الشهداء والصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیلالله اموات بل احیا عند ربهم یرزقون...
اللهم تقبل منا هذا القربان
خدایا این قربانی را از ما بپذیر...
خدایا کسی را فدایت کردیم که تمام عمر خواست که دیده نشود...
خواست که اگر کاری کرده فقط برای رضای تو باشد، خواست که قلب امام زمانت را شاد کند...
همیشه از دوربین و جلوی دوربین بودن تا حد امکان فراری بود...
و تو دیدی و تو میشناختی اش...
خدایا تو میدانی که چه سرمایه معنویای از دست ما رفت...
روزهایی را دیدیم که از ۶ صبح تا یک نیمه شب سر کار بود و با آن خستگی نماز شبش ترک نمیشد، نمازهایی که تعداد زیادی از مردم شامل دعاهایش بودند...
سالها بود که ساعتهای خوابش به ندرت به پنج ساعت میرسید...
خدایا تو دیدی و شنیدی که روزی حداقل سه جزء قرآن تلاوت میکرد و در ایام ماه مبارک رمضان، هر سه تا چهار روز یک ختم قرآن داشت...
میگفت من چشم را برای دو چیز میخواهم، قرآن خواندن و شاید دیدار مهدی فاطمه...
خدایا تو شاهد بودی «علی» ما هیچ وقت نخواست دیده شود، هیچ وقت نخواست مطرح باشد، هیچ وقت نخواست اسمش برده شود...
از زمان جنگ هر روز زیارت عاشورااش ترک نمیشد و بیست سالی بود که زیارت را با صد لعن و صد سلام میخواند...
خدایا ما ندیدیم نمازش از اول وقت فاصله بگیرد...
خدا را شکر که اجر قریب ۴۵ سال مجاهدت عزیز دلمان و نور چشممان سردار محمدرضا زاهدی اینگونه رقم خورد...
و چه عاقبتی بهتر از شهادت...»
عباس پیکار همرزم سابق شهید زاهدی و مسئول تبلیغات سپاه قمربنیهاشم(ع) چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفت: شهید زاهدی فرمانده تیپ قمربنیهاشم(ع) از سال ۶۲ تا سال ۶۵ بود و فرماندهی عملیاتهای مهم مانند عملیات خیبر، بدر، والفجر۸، فاو، کربلای ۴ و ۵ را برعهده داشتند و مدیریت و فرماندهی خوبی در این عملیاتها داشتند.
وی با اشاره به اینکه در زمان فرماندهی سردار زاهدی به عنوان مسئول تبلیغات سپاه فعالیت داشت، گفت: این شهید بزرگوار در سالهایی که فرماندهی تیپ قمربنیهاشم(ع) و لشگر امام حسین(ع) را برعهده داشت و همچنین در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دارای شخصیت مخلص و منش شهیدگونه بود و برای شخصیت ایشان شهادت دور از انتظار نبود. در آن سالها که شهید بزرگوار فرمانده تیپ قمربنیهاشم(ع) را برعهده داشت به دلیل خاکی بودن و اخلاصی که داشت، هیچ وقت در صف اول برنامهها حضور نداشت و همیشه در بین بسیجیان با لباس بسیجی بود و خودشان را همیشه یک بسیجی میدانست.
وی با اشاره به اینکه شهید زاهدی عاشق شهادت بود و از اینکه از همرزمان و فرماندهان شهید جا مانده بود، دلنگرانی داشت، افزود: از اینکه خدا ایشان را انتخاب کرد و مزد مجاهدت ۴۰ ساله را با شهادت در راه اسلام به ایشان داد، خوشحال و معتقد هستیم که این شهید بزرگوار بهترین جایگاه را پیدا کرد و به یاران و دوستان شهیدشان پیوست. این فعال دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی ضمن بیان تسلیت شهادت این شهید بزرگوار گفت: این شهید بزرگوار همیشه کارها و فعالیتهای محوله به خود را مخلصانه و برای رضای خدا انجام میداد و به دنبال دیده شدن نبود و از مطرح شدن دوری میکرد. پیکار اظهار داشت: ایشان قبل از دریافت مسئولیت فرمانده سپاه قمربنیهاشم(ع) به عنوان فرمانده لشگر امام حسین(ع) فعالیت داشت و به هیچ عنوان به دنبال پست، مقام و منصب نبود و با لباس بسیجی در همه صحنهها حضور داشت و همیشه مأموریتهای که به ایشان محول میشد، در بهترین حالت انجام میداد و یگانهای که فرماندهی داشت از موفقترین یگانها بود. وی افزود: ایشان بعد ازجنگ نیز با توجه به مجروحیتها و مشکلات جسمی که داشت نیز کوتاه نیامد و در مأموریتهایی که از سپاه و از سوی رهبر معظم انقلاب به ایشان محول میشد نیز حضور داشت. پیکار افزود: در آخرین مأموریت نیز باتوجه به اینکه عمل باز قلب انجام داده بود نیز مأموریتی که به ایشان محول شده بود را بدون هیچ تردیدی پذیرفت و تاریخ ۲۱ ماه مبارک رمضان با زبان روزه توسط خبیثترین انسانها با مدرنترین سلاحها به شهادت رسید. وی با اشاره به استیصال رژیم غاصب صهیونیستی به دلیل شکستهای پیدرپی خود در برابر حماس گفت: این حادثه تروریستی را رژیم صهیونیستی انجام داد تا تمرکز جهان را از این شکستها دور کند.