kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۵۸۴۷
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۰

بیم و امیدهای سينماي ايران در انديشه شهيد آويني

 
 
آرین امیدوار
بزرگداشت سالگرد شهادت سيد مرتضي آويني که به نام روز هنر انقلاب اسلامی هم نامگذاری شده است، فرصت مناسبي براي پرداختن به مسائل و فراز و نشيب‌هاي جاري در سینما و فرهنگ و هنر كشورمان است. چرا كه آويني از معدود اندیشمندان و نظریه‌پردازان عرصه هنر محسوب می‌شود که هم به عمق حقیقت انقلاب اسلامی پی برده بود و نسبتی حکیمانه و مؤمنانه به این تحول عظیم تاریخی داشت، هم در حوزه‌های مختلف فلسفی و هنری و حکمی صاحب‌نظر و متخصص بود و نیز در عمل هم دوربین به دست گرفته و سینماورزی را تجربه نموده بود. به همین دلایل و بنابراین شاخص‌ها، سیدمرتضی آوینی را می‌توان كامل‌ترين و بارزترين تجلي و نماينده سينماي انقلاب اسلامی در همه ادوار دانست. گفتارها و نوشتارها و نقدهای سينمايي آن هنرمند شهيد كه عمدتا در كتاب «آينه جادو» (در سه جلد) گردآوري و منتشر شده‌اند، اگر چه مربوط به سال‌هاي دهه‌هاي 60 و اوائل دهه 70 هستند، اما مفاهیم و مضامین مطرح شده در آنها همواره کاربردی و راه نما هستند. با كمي تأمل درمي‌يابيم كه آنچه آويني به عنوان مسئله و مشكل و يا چشم‌انداز و راه‌حل مطرح كرده بود، امروز هم به همان اندازه صادق و حاكم و كاربردي هستند. محور دغدغه‌هاي شهيد آويني در زمینه هنر هفتم، دستيابي سينماي كشورمان به هويت و قرار گرفتن اين هنر- صنعت در خدمت اسلام و انقلاب بود. همچنان كه در جزوه «تأملاتي در ماهيت سينما» با بيان اينكه سينما هنري تكنولوژيك و برآمده از فرهنگ غرب است، تصريح كرده بود: «براي پايه‌گذاري عالمي بر مبناي اسلام ناچار هستيم كه با يقيني برآمده از ايمان به اسلام، و در پرتو آن به تمدن غرب و لوازم و محصولات آن نظر كنيم.»
اساساً رويكرد شهيد آويني به سينما، هويتمند بوده و آن را ابزاري براي ايجاد تحول فرهنگي در جامعه ما مي‌دانست:
«سينما رسانه‌اي عظيم است كه مي تواند منشأ تحول فرهنگي باشد و متأسفانه ما از اين واقعيت غفلت كرده‌ايم. معتقديم كه همه امكانات حياتي بشر، اعم از تكنولوژي، علم يا هنر بايد در خدمت تعالي انسان باشد، به سوي آن نهايتي كه انبياي عظام مي‌خواهند. فيلم و سينما نيز جدا از اين اصل براي ما معنايي ندارد.»
سيد شهيدان اهل قلم از همان زمان نسبت به ابتلاي سينماي ايران به بحران هويت هشدار داده و نوشته بود: «سينماي ايران گرفتار بحران هويت است و اين بحران به اين دليل ايجاد شده كه سينما از مردم و غايات فرهنگي آنان دور است.»
البته اشاره آويني به «هويت» يك امر كلي و انتزاعي نبود. بلكه به طور صريح و روشن، آن هويتي كه مي‌تواند سينما و فرهنگ ما را اعتلا و ترقي بخشد را ارزش‌هاي انقلابي، مبارزاتي و فطري مي دانست. به طوري كه نوشت: «سينماي مبارزه بايد منظر غايي و مقصود نهايي دست‌اندركاران محترم امور سينمايي كشور باشد. اگر امت مسلمان ايران هويت حقيقي خويش را در مبارزه يافته است، سينماي ايران نيز بايد هويت مستقل خويش را در سينماي مبارزه پيدا كند.»
و در جاي ديگر بيان داشته بود كه «سينمايي كه مي‌خواهد در خدمت اسلام باشد، بايد روي خطاب خويش را به فطرت الهي بازگرداند» در حالي كه هم در گذشته و هم در زمان حال، منبع و الگوي سينماي ما، غرب بود، آويني مي‌گفت: «بر ما تقليد از غربي‌ها روا نيست، چرا كه تاريخ ما در امتداد تاريخ غرب نيست. ما عصر تازه‌اي را در جهان آغاز كرده‌ايم و در اين باب، اگرچه سينما يكي از مواليد تمدن غربي است، لكن در نزد ما و در اين سير تاريخي كه با انقلاب اسلامي آغاز شده، صورت ديگري متناسب با اعتقادات ما خواهد پذيرفت. سينما در غرب چيزي است و در اين مرز و بوم چيز ديگر... و سينماي ما نمی‌تواند كه در امتداد تاريخي سينماي غرب باشد، اگر چه زبان سينما يا بيان مفاهيم به زبان سينما قواعد ثابتي دارد، فراتر از شرق و غرب.» و همچنين: «ما خود را بي‌نياز از تجربيات غربي‌ها نمی‌دانيم، اما براي اين تجربيات ‌شأني متناسب با آنها قائليم. ما چاره‌اي نداريم جز آن كه سينما را يك بار ديگر در ادب و فرهنگ اسلام معنا كنيم. ما بايد قابليت‌هاي كشف ناشده سينما را در جواب به فرهنگ و تاريخ خويش پيدا كنيم... و چه كسي مي تواند ادعا كند كه سينما ديگر قابليت‌هايي ناشناخته ندارد؟»
آويني در همين راستا تأكيد مي‌كرد: «اگر براي «مصداق جمعي بشر» بتوان ضميري تصور كرد، هنرمندان حكايتگر آن «ضمير» هستند. هنر، محاكات حضور و غياب بشر نسبت به حق است. همه هنرها اين چنين‌اند و در ميان هنرها، سينما «آينه جادو»ست، آينه‌اي كه در آن چهره باطني بشر امروز بي‌پرده انعكاس يافته است. منتظر بمانيم تا «خودآگاهي تاريخي» اين قوم نيز در اين آينه اظهار شود و باطن زيباي انقلاب اسلامي را، تا آنجا كه اين آينه قابليت انعكاس آن را دارد، به جهانيان عرضه كند.»
سراب جشنواره‌هاي غربي
يكي از مسائلي كه سينماي ايران از گذشته و به‌خصوص در زمان حال با آن مواجه بوده، جشنواره‌هاي غربي هستند. شهيد آويني در اين باره نيز به صراحت گفته بود: «حقيقت اين است كه كسب توفيق در جشنواره‌هاي خارج از كشور، ارزشي را اثبات نمی‌كند. آنها به تكنيك محض جايزه نمی‌دهند و راهشان نيز با ما متفاوت است. تكنيك و محتوا را نيز نمی‌توان از يكديگر تفكيك كرد و چون اين چنين است، پرروشن است كه آنها كدامين فيلم‌ها را خواهند.» و در جاي ديگر نوشته بود: «بنده مخالف شركت در جشنواره‌هاي جهاني و دعوت از منتقدان بين‌المللي نيستم، اما مخالف آن هستم كه به ارزيابي جشنواره‌ها و داوري منتقدان بين‌المللي ايمان بياوريم. سينماي ايران بايد در جهت دستيابي به يك هويت مستقل حركت كند و خود را در آينه صيقلي وجود مردم ببيند، نه در سراب روشنفكري و روشنفكرنمايي.»
و در مقابل، پرورش هنرمندان متعهد را يك موضوع مهم و الزامي مي‌دانست:
«اگر يك برنامه بلندمدت براي پرورش هنرمندان برنامه‌ساز نداشته باشيم، همين عامل مذكور مي‌تواند ما را تدريجا به سمت يك خضوع ناخواسته در برابر هنرمندان و متخصصان غيرمتعهد به اسلام براند.»
لزوم بازگشت به خويشتن در سینما
آويني در بخشي از جزوه «تأملاتي در ماهيت سينما» نكته‌اي را متذكر شده كه امروز هم گريبانگير فضاي سينماي ماست. اين نكته، در عين كوتاه و خلاصه بودن، گوياي بسياري از ضعف‌هاي محتوايي و موضوعي فيلم‌هاي ايراني است و در عين حال راه صحيح را هم به اختصار بيان داشته است: «چرا موضوع غالب فيلم‌هايي كه در مشرق زمين توليد مي‌شوند «عشق‌هاي مجازي و مناسبات آدم‌هاي فلك زده» است؟ موضوع قريب به اتفاق فيلم‌هايي كه در ايران نيز ساخته شده، به جز استثنائاتي معدود، همين مناسبات است كه اگر از بيرون اين غفلت‌زدگي رايج بر آن نظر كنيم، تماما ناشي از دور ماندن از حيات طيبه ايماني و پذيرش مناسبات خانوادگي و اجتماعي غرب در جامعه‌اي است كه ماهيتا با اين مناسبات بيگانگي دارد و در جست‌وجوي هويت ديگري است. منظور اين نيست كه سينما نبايد به اين مناسبات بپردازد، بلكه قصد ما بايد رها ساختن آدم‌ها از فلك‌زدگي باشد و رساندن آنها به آزادي و استقلال و استغنا، نه آنكه آنان را در ضعف‌ها و نقص‌هايشان تاييد كنيم. و روشن است كه تا خود از فلك زدگي و غفلت رايج ملازم آن رها نشويم اصلا در نمی‌يابيم كه آنچه را «رنج‌هاي بشري» نام نهاده‌ايم، باتلاق عفني است كه از ضعف‌ها و نقص‌ها و نيازها و عادات زايد و تعلقات دنيايي ما فراهم آمده است؛ وگرنه كدام رنج‌هاي بشري؟ اينها رنج‌هايي است كه بشر امروز به خاطر دور بودن از حقيقت انساني خويش بدان اسير است. پرداختن به اين رنج‌ها هنگامي زيباست كه همراه با «تذكر» باشد.» و اما اين كه با گذشت 18 سال از شهادت آويني، هنوز هم انديشه‌هاي آن هنرمند حقيقت‌طلب مي‌تواند راهگشاي سينماي ما باشد. يكي از قدم‌هايي كه مي‌تواند به كاهش بسياري از مشكلات اين عرصه بينجامد، ترويج بيش از پيش اين انديشه‌ها نزد مسئولان و هنرمندان سينما، منتقدان و نظريه‌پردازان هنر هفتم و دانشجويان اين رشته است.