پاسخ به اسرائیل اینگونه باشد (یادداشت روز)
چرا رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی ایران در دمشق حمله کرد؟ آیا اداره کنندگان این رژیم، به دنبال اینند که مستقیما وارد جنگ با ایران شوند تا، فشارها از روی این رژیم برداشته شده و جامعه از هم فروپاشیده آن، کنار یکدیگر متحد شوند؟ واکنش ما به این حمله چگونه باید باشد؟ آیا ادامه همین وضعی که صهیونیستها گرفتارش هستند برای تنبیه این رژیم کافی است و نیازی به پاسخ متناسب نیست؟ وضعیت اقتصادی و نَوَسانات ارزی حاصل از پاسخ به این حمله چه میشود؟ اینها سؤالهایی هستند که پس از حمله سیزدهم فروردین ماه رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی سفارت کشورمان در دمشق بین کارشناسان، مردم عادی و احتمالا مسئولین تصمیمگیرنده مطرح شده و هرکسی بسته به روحیات، تخصص و شرایط، پاسخ یا پاسخهایی برای آن داده یا همین روزها خواهند داد! رصد پاسخهای داده شده نشان میدهد، هیچ ایرانی مخالف پاسخ متناسب دادن به این رژیم نیست چون میداند، عدم پاسخ یعنی تکرار این جنایات.. اختلاف فقط و فقط در نوع و احتمالا مکان و زمان این پاسخ و همینطور در شدت آن است که، این نوع اختلافات نیز کاملا طبیعی است. در این یادداشت تلاش میکنیم، ما هم پاسخی برای این سؤالها بیابیم.
«رژیمهایی که در حال از بین رفتنند، برای بقا، دست به هر کاری میزنند.» این خلاصه پاسخی است که میتوان به سؤال اول این یادداشت و به طور کلی به چرایی رفتارهای این روزهای رژیم صهیونیستی داد. نتانیاهو رهبر چنین رژیمی است. بیایید کمی از دریچه ذهن نتانیاهو به تحولات این رژیم بنگریم. در این صورت تحلیل رفتارهای جنونآمیز او شاید کمی سادهتر شود.
شکافهای اجتماعی در این سرزمین، به شکل بیسابقهای عمیق شده و صهیونیستها امروز نتانیاهو و کابینهاش را نمیخواهند. همین دیروز صهیونیستها به ساختمان کنست یورش برده و برای ساعاتی آن را تسخیر کردند. در تلآویو، جنگی خیابانی بین شهرکنشینان و خانوادههای اُسرای صهیونیست با نیروهای ویژه و پلیس ضدشورش در جریان است و به گفته رئیس شاباک «اوضاع خطرناک شده و میتواند از کنترل خارج شود.» فشارهای بینالمللی به ویژه افکار عمومی را که به این رژیم وارد میشود، به این شرایط اضافه کنید. نتانیاهو به خوبی حس میکند این فشارها بیسابقه است. امروزه هیچ کشوری در دنیا -لااقل در ظاهر- نمیتواند از این رژیم و رفتارهایش دفاع کند حتی آمریکایی که از هیچ کمکی به این رژیم دریغ نکرده و نمیکند، در ظاهر هم که شده نشان میدهد با صهیونیستها دچار اختلاف شده است. با این توصیفات بعید است صهیونیستها به این زودیها بتوانند اعتماد دنیا را جلب کرده و بین مردم سراسر جهان سر بلند کنند. رژیم صهیونیستی امروز در منزویترین شرایط و منفورترین حالت خود قرار دارد و این برای نتانیاهو و سایر رهبران این رژیم «غیر قابل تحمل» است.
رژیم اسرائیل و شخص نتانیاهو فقط افکار عمومی در میان خود و «جهان» را نباختهاند. آنها در میان رهبران سیاسی خود نیز منفورند و چه کسی است که نداند، وزیر جنگ این رژیم با نتانیاهو «قهر» است و تا آنجایی که رسانههای این رژیم اجازه انتشار اخبار آن را داشتهاند، آنها با یکدیگر حرف نمیزنند. در بسیاری از جلسات اگر یکی از آنها حضور داشته باشد آن دیگری شرکت نمیکند. این اختلافات بین وزیر امنیت داخلی یا وزیر اقتصاد این رژیم با سایر مقامات هم دیده میشود. اختلافات بین اعضای کنست هم در اوج است و بارها تصاویری از درگیری لفظی و حتی فیزیکی آنها بر سر تحولات غزه منتشر شده است. نتانیاهو در میدان جنگ هم، قافیه را کاملا باخته و طبق اعلام رسمی ارتش این رژیم، تا این لحظه نزدیک به 800 نظامیاش از دست داده است. این در حالی است که در بهترین حالت، عدد اعلامی یکسوم عدد واقعی است و صهیونیستها چیزی بالغ بر 2500 نظامی خود را از دست دادهاند. در میان این کشتهها از ژنرال بگیر تا سرباز صفر دیده میشود. این تلفات آنقدر زیاد شده که به این فکر افتادهاند خدمت سربازی را برای «حریدی»ها هم اجبار کنند. حریدیها یا همان «فرا ارتودکسها» طیف افراطی- مذهبی هستند که از خدمت سربازی معافند و این امر همیشه باعث خشم سایر طیفهای یهودی در سرزمینهای اشغالی بوده است. «اسرائیل» در طول هفتاد و اَندی سالی که از عمر پلیدش میگذرد، در خواب هم نمیدید طی 6 ماه این همه تلفات بدهد. این سَوای از خسارات اقتصادی است که این رژیم در این شش ماه متحمل شده است. فقط به عنوان یک مورد به گزارش دیروز یدیعوت آحارونوت اشاره کرده و میگذریم. طبق گزارش این سایت عبری زبان، حتی یک توریست در اسرائیل دیده نمیشود و صنعت توریست این رژیم به طور کامل و صد در صد از هم فروپاشیده است. صنعت توریسم یکی از اصلیترین منابع درآمد ارزی این رژیم است (بود). و این شرایطی که به آنها اشاره کردیم، همه بیسابقه است.
امروز از این «بیسابقه»ها و «ترین»ها در سرزمینهای اشغالی فراوان است. جبههای که صهیونیستها با آن درگیرند نیز با دفعات قبل متفاوت است. صهیونیستها امروز از جبهههای مختلف زیر فشارند و این طور نیست که فقط با حماس درگیر شده باشد. حزبالله لبنان، مقاومت عراق، انقلابیون یمن و جهاد اسلامی در کنار گروههای دیگر، از همه جهت بر سر صهیونیستها آوار شدهاند و آن گروهی که شهر بندری ایلات را تعطیل و نیمی از کارکنان آن را به مرخصی بدون حقوق و همیشگی فرستاده است، همین یمنیها هستند. خلاصه این که نتانیاهو اینها را میبیند و دچار جنون میشود.
«مایکل برچر»، متفکر حوزه روابط بینالملل که در حوزه «بحران» و «مناقشات بینالمللی» آثار درخوری دارد، وقتی به تعریف «بحران» میرسد میگوید وقتی ارزشهای اساسی یک دولت به عنوان بازیگر صحنه روابط بینالملل از سوی یکسری اقدامات قاطع و توأم با خشونت تهدید میشود، میتوان گفت آن دولت وارد بحران شده است. به اعتقاد برچر، «بیثباتی» یکی از ویژگیهای قطعی بحران است و در این حالت باید منتظر به چالش کشیده شدن مناسبات بینالمللی از سوی دولت بحران زده هم باشیم. در چنین حالتی احتمالا شاهد تغییر و تحولاتی در رفتار این دولت به شکل بروز خشونت و رفتارهای غیر عادی خواهیم بود. (نقل به مضمون)
برگردیم به سؤال اصلی این یادداشت. گفتیم، پاسخ به رفتارهای غیرعادی این رژیم بحران زده (حمله به ساختمان سفارتمان در دمشق) قطعی است و در این مورد هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. اما چگونگی و شدت آن همینطور زمان و مکان اهمیت زیادی دارد. صهیونیستها خوب میدانند این پاسخ داده خواهد شد. این را، هم اعلام کردهاند و هم میتوان از رفتارهایی که نشان میدهند فهمید. مثلا اعلام شده، سفارتخانه این رژیم در جمهوری آذربایجان تخلیه شده است. یا به تمام دیپلماتهای این رژیم در سراسر جهان و به تمام سفارتخانههای آن آمادهباش داده شده است. اینها نشان میدهد، صهیونیستها خود را آماده دریافت پاسخ کردهاند. ما فکر میکنیم، پاسخی که ایران میدهد باید طوری باشد که در محاسبات دشمن نیامده باشد؛ در این صورت قطعا بازدارندگی لازم را خواهد داشت. زمان هم «مهم» است. این پاسخ باید تا زمانی که این خشم مقدس ایرانیِ باغیرت وجود دارد داده شود یعنی با قید «فوریت»!
و اما نوسانات ارزی. پاسخ این سؤال هنوز به درستی داده نشده است که، «گردانندگان کانالهای تلگرامی تعیینکننده قیمت لحظهای ارز چه کسانی هستند؟» آیا در داخل کشور حضور دارند یا بیرون از ایرانند؟ آنها با چه متر و معیاری قیمت ارز را بالا یا پایین میکنند؟ پاسخ این سؤالها ارتباط مستقیمی با بحث این یادداشت دارد. ما فکر میکنیم، خباثتهای رژیم صهیونیستی در حوزه امنیت، یک «خط» است و بالا و پایین شدن بدونِ متر و معیار نرخ ارز خطی دیگر. این دو خط موازی بوده و با هم کار میکنند. کارکرد خط دوم ایجاد مانع در پاسخ دادن به چنین خباثتهای امنیتی است. باور بفرمایید در هیچ نقطهای از این کره خاکی، معیشت مردم یک کشور را به چند کانال تلگرامی گره نمیزنند. مرجعیت تعیین قیمت را از این کانالهای مشکوک بگیرید و همزمان با پاسخ «متناسب»، «فوری» و «غافلگیرکننده» به خباثتهای امنیتی رژیم صهیونیستی، به خباثتهای اقتصادی نیز پاسخ متناسب بدهید.
جعفر بلوری