kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۴۹۶۷
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۶

ارتش جمهوری اسلامی ایران آغازگر عصر ارتش‌های ولایی

 
 
عبدالصمد حسینی
ارتش ایران به‌عنوان مشت خداوند در زمین نه تنها حریف مقتدری برای ارتش‌های جهان است؛ بلکه آغازگر عصر باشکوه دکترین ارتش ولایی در گذر از بزرگ‌ترین پیچ تاریخ بشریت است.
از شاخص‌های یک ارتش قدرتمند می‌توان به تجهیزات نظامی پیشرفته و استاندارد، نظامیان حرفه‌ای و آموزش دیده، سازماندهی و سلسله مراتبی قوی، آمادگی و مجهز بودن برای جنگیدن با دشمنان خارجی، قدرت نظامی و توانایی در انجام عملیات نظامی، توانایی ارتباط و هماهنگی بین نیروها، قدرت اقتصادی و مالی برای تأمین نیازهای نظامی، توانایی در تحلیل و پیش‌بینی تهدیدات نظامی، توانایی در انجام عملیات نظامی در شرایط مختلف اقلیمی و جغرافیایی و توانایی در انجام عملیات نظامی در شرایط نوپا و پیش‌بینی نشده اشاره کرد ‌ولی باید گفت از همه مهم‌تر تحلیل جنگ و آموزش نیروها در انجام عملیات نظامی است و بدون آن، قدرت یک ارتش به‌طور کامل مؤثر نخواهد بود.
ارتش‌های حرفه‌ای و آموزش دیده، با توانایی تحلیل تهدیدات نظامی و پیش‌بینی رفتار دشمنان، می‌توانند بهترین استراتژی‌ها و راهکارها را برای مقابله با تهدیدات انتخاب کنند. همچنین، آموزش نیروها باید به‌نحوی باشد که آن‌ها بتوانند در شرایط مختلف اقلیمی و جغرافیایی و حتی در شرایط نوپا و پیش‌بینی نشده عمل کنند. بنابراین، تحلیل جنگ و آموزش آن به نیروها بخش مهمی از قدرت یک ارتش را تشکیل می‌دهد.
جایگاه مهم ارتش ایران در بین ۲۰ ارتش قدرتمند جهان را باید ماحصل ویژگی‌های خاصی دانست.
اگرچه منابع طبیعی، نیروی انسانی، توسعه فناوری، موقعیت جغرافیایی از برجسته‌ترین این ویژگی‌ها است، لیکن اغلب اهمیت تاریخچه باستانی و قدمت ایران در حوزه نظامی کمتر مورد تفقد قرار می‌گیرد. ایران تاریخچه‌ای طولانی و باستانی در حوزه نظامی دارد که شامل جنگ‌ها، تصرف‌ها و مبارزات مختلف است. این تجربه موجب شده تا ایران از نظر نظامی بسیار مجرب باشد.
جنگ ایران و عراق از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ ادامه داشت و یکی از بزرگ‌ترین و خونین‌ترین جنگ‌های دوران مدرن بود. در این جنگ، هر دو طرف به‌طور گسترده از تحلیل جنگ و آموزش نیروها برای انجام عملیات نظامی استفاده کردند تا برتری میدانی را به دست بیاورند.
ارتش ایران در ابتدا با مشکلاتی مواجه بود، از جمله نبود تجربه کافی در جنگ‌های مدرن و نیز نبود تجهیزات نظامی مدرن. اما با گذشت زمان و با استفاده از تحلیل‌های صحیح، توانست بهبودهای قابل توجهی را در زمینه آموزش نیروها و استفاده از استراتژی‌های مناسب برای مقابله با نیروهای دشمن داشته باشد.
این جنگ به‌ وضوح نشان داد که تحلیل جنگ و آموزش نیروها چقدر مهم است و چگونه می‌تواند بر نتیجه جنگ تأثیرگذار باشد.
معارف جنگ 
کلید ماندگاری اقتدار نظامی ایران
ارتش‌های برتر جهان باید همواره به تحلیل جنگ و آموزش نیروها توجه ویژه‌ای داشته باشند و تحلیل جنگ و آموزش نیروها می‌تواند در افزایش کارآیی و توانمندی نظامیان چنان تاثیرگذار باشد که در مقابل دشمنان خود بهتر عمل کنند.
امیر سرتیپ خلبان بازنشسته و جانباز محمد کریم عابدی که خود از مؤسسین هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی بود بیان می‌کند: «یک گروهی به نام هیئت معارف جنگ را شهید صیاد شیرازی در سال ۱۳۷۳ بنا نهاد که واقعا ارزش آن مغفول مانده است. بنا شد هر سال تعداد بیش از ۳ هزار دانشجو در شرف فارغ‌التحصیلی و دریافت درجه از ارتش در دانشگاه‌های مختلف جنگ را به میدان واقعی جنگ ببریم و صحنه نبردها و عملیات‌های مهمی چون بیت المقدس، والفجر ۸ را در مناطقی مانند دارخُوِین و اهواز باز اجرا کنیم. در طول یک هفته تا ده روز با این دانشجویان در یک دموی با کیفیت و عملیاتی کار می‌شد. مثلا آنها نیز باید پل می‌زدند تا بدانند وقتی گفته می‌شود در یک عملیات و تنها در یک شب هفت پل ایجاد شد چه معنایی دارد. حالا ما هفت تا پل زدیم و ۴ تا ۵ لشکر را از این طریق یک‌شبه عبور دادیم، چه معنایی دارد.»
این شیوه بازنگری و آموزش که همراه با مستندسازی است بسیار مهم است، چرا که هرگز نباید برخی نقاط عطف در لحظه‌های حساس جنگ را که باعث می‌شود موازنه قوا به سمت نیروهای خودی شکل گیرد را فراموش کنیم چراکه از این طریق می‌توان پتانسیل بازدارندگی در مقابل ارتش‌های پرهزینه و پیشرو در فناوری را افزایش داد.
سرتیپ عابدی می‌گوید: «خلبان محمود اسکندری که قهرمان بیت المقدس است، اگر پل روی اروند را هدف قرار نمی‌داد، مگر ممکن بود لشکرهای ما پیروز شوند. چرا که این پل شاهرگ عقبه نیروهای عراق بود و باعث شد نیروهای عراقی دچار بحران شوند.»
این اقدامات شجاعانه که در هم شکننده پوزیشن‌های نیروی دشمن در میدان نبرد است می‌تواند در ارزیابی عِده و عُده و کارایی آنها چنان تاثیرگذار باشد که جواب همه محاسبات روی کاغذ را دگرگون کند. کهنه سرباز ایرانی خاطرنشان می‌کند: «منظور اینکه، معارفه جنگ نقطه عطفی در تاریخ جنگ مدرن ایران است و امروز هم نتایج خوبی داشته و هم در سراسر ایران رایج شده که پیشکسوت‌ها می‌روند و تدریس می‌کنند و انتقال دانش نسلی رخ می‌دهد‌. یک‌بار که به دانشگاهی در رفسنجان رفته بودیم، دیدم رئیس دانشگاه وقت اشک می‌ریزد. احوالش را جویا شدم، گفت «حقیقتا این چیزهایی که تو گفتی در مخیله ما هم نمی‌گنجید».»
حقیقت این است که فناوری نقش کتمان ناپذیری در نتایج جنگ و البته بازدارندگی دارد. این خلبان برجسته تصریح می‌کند: «گاهی عملکرد یک هلیکوپتر کبری در حدی کاری است که یک لشکر نمی‌تواند انجام دهد. عملکردی که هلیکوپتر ۲۱۴ یا شینوک انجام می‌دهند در برتری قوا بسیار مهم است.»
درخشش ارتش جمهوری اسلامی ایران 
با هدایت ولی فقیه
ارتش ایران چه در دوران باستان و چه از زمان شکل‌گیری به‌صورت مدرن در قرن گذشته یک قوای اثرگذار در پیچ‌های تاریخی کشور بوده و اگرچه اوج و فرودهایی را هم تجربه کرده، اما نمی‌توان آن را جمعیت ناکاربلد معرفی کرد که ناگهان به توانایی رسیده است، بلکه انصاف این است که بگوییم این قوای مستعد و توانمند به‌واسطه انقلاب و تحت مدیریت ولی فقیه توانسته درخشش شخصیت ایرانی خود را در عرصه جهانی به نمایش بگذارد و گام‌های بلندی را در زمانی کوتاه طی کند.
جنگنده هدف قرار گرفته عملیات اچ 3 
که خلبانش آن را در خاک سوریه فرود آورد
عابدی یادآور می‌شود: «یک خلبان اف ۱۴ یا اف ۴ مانند شهید خضری که در عملیات اچ۳ شرکت کرد، درعین اینکه عملیات موفقی انجام داد، وقتی هواپیمایش مورد هدف قرار گرفت حاضر نشد هواپیما را رها کند، چراکه بازسازی ناوگان هوائی در آن دوران سخت یا حتی غیرممکن بود، پس با وجود ریسک فراوان به خاک سوریه وارد می‌شود و در باند خاکی فرود می‌آید.»
این توانمندی و قدرت تطبیق‌پذیری با شرایط عملیات‌های پیچیده برای تحقق کامل اهداف عملیات آن‌هم در آسمان کشور بیگانه با شرایط نظامی برای حفظ یک هواپیما، درخور توجه و تأمل است. شاید نیم نگاهی به شرایط پیش از انقلاب ارتش چشم‌انداز وسیع‌تری از اهمیت این مسئله را به ما نشان دهد.
عابدی در تشریح اوضاع ارتش قبل از انقلاب بیان می‌کند: «قبل از انقلاب همه دانشجویان خلبانی به خارج از کشور، به آمریکا یا پاکستان می‌رفتند. در‌عین‌حال در آن زمان مرکز آموزشی در اصفهان ایجاد کرده بودند که برای کل غرب آسیا طراحی شده بود. تمام این مؤسسات قبل از انقلاب در اختیار ۸۵ هزار مستشار آمریکایی بوده و فقط در همین مرکز ۸۵۰ آمریکایی مستقر بودند، ولی ما بعد از انقلاب به سمت خودکفایی حرکت کردیم. خود بنده مسئول همان دانشکده‌های فنی و مهندسی شده بودم و آموزش تا رده ارشد را که به خارج از کشور می‌رفت به داخل کشور آوردیم. آمریکایی‌ها در تحولات انقلاب که می‌خواستند بروند یک پیام روشن به ما دادند و گفتند: «شش ماه دیگر باید بیایید دنبال ما، شما نمی‌توانید ناوگان عظیم جنگنده‌ها و هلیکوپتر‌های مدرن همچون کبری را مدیریت کنید. اینها نیازمند دانش فنی و توان تولید قطعه است».
این خلبان کهنه کار می‌گوید: «ما در ارتش درست شش ماه بعد، رژه اقتدار ملی هوانیروز را در ۱۹ تیر ۱۳۵۸ مصادف با نیمه شعبان انجام دادیم که از این اقدام تنها شخص امام خبر داشت و نه حتی شورای انقلاب و حاج احمد آقا از این موضوع خبر نداشتند. رژه‌ای از زمین و هوا با حضور بالگردها در کمربندی سابق قم در مقابل امام انجام دادیم که نه‌تنها گروهک‌های داخلی از مجاهدین تا توده‌ای‌ها بلکه کل دنیا مبهوت شد. ولی حقیقتا دستاوردهای ارتش مغفول مانده است کسی که خود را سرباز امام زمان می‌داند، چه لباس ارتش یا سپاه، چه لباس بسیج یا استادی دانشگاه بر تنش باشد، تفاوتی برای دیگری قائل نمی‌شود و همه اینها را یکی می‌داند. آن که خدمت می‌کند خادم ملت است، چه فرقی می‌کند در چه لباسی است.»
به جرات می‌توان گفت ولی فقیه از آغاز انقلاب تاکنون، ارتش ‌را در مسیری قرار داده که می‌تواند در هر لحظه موازنه میدان را به نفع نیروی خودی تغییر دهد. ماجرای شکست عملیات پنجه عقاب ارتش آمریکا نمونه‌ای از تفاوت مدیریت در ارتشی ولایی با مدیریت در ارتش‌های غیرولایی است.
اسرار در هم شکستن پنجه عقاب آمریکایی
سرتیپ خلبان عابدی، تنها کارشناس بازمانده بررسی میدانی از شکست عملیات پنجه عقاب آمریکایی‌ها در طبس می‌گوید: «واقعه طبس رخداد عجیبی بود و من تنها بازمانده تیم بررسی بودم. ما چند نفر کارشناس نظامی بودیم، من به‌عنوان خلبان بالگرد و شهید خضرایی به‌عنوان خلبان به همراه شهید چمران و سرهنگ دیزجی و سرهنگ سلیمی بودیم. البته تیم ما در معیت آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان نماینده امام در وزارت دفاع و آقای ‌هاشمی رفسنجانی عضو شورای انقلاب بود.» 
خلبان عابدی بیان می‌کند:‌ «آقای خلخالی روز ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ به منطقه رفته بود و به جمع‌آوری ۱۲ جسد بازمانده و انتقال آنها به خارج از منطقه مشغول شده بود. روز ششم اردیبهشت تیم ما وارد میدان شد تا صفر تا صد ماجرا را بررسی کند. این کار به‌صورت خیلی کامل و جامع انجام دادیم. مستندسازی نیز از آمریکا آمده بود که به وی ثابت کردم، دلایل شکست عملیات شما چه مواردی بوده است.»
این کارشناس نظامی می‌گوید: «به‌طور معمول از دو روش برای سوخت‌رسانی به هواپیما استفاده می‌شود. در یک روش که موتور هواپیما روشن است و با استفاده از اتصال شلنگ این عملیات به روش گرم سوخت‌رسانی انجام می‌شود و در روش دیگر که به نام متد سرد سوخت رسانی شناخته می‌شود موتور هواپیما و هلیکوپتر خاموش است. تیم عملیات آمریکایی در صحرای نوادا روش گرم را تمرین نکرده بودند. از سویی نیز دچار کمبود زمان می‌شوند. چراکه در هنگام ورود به ایران دو هلی کوپتر آنها از مدار خارج شده بود، یکی از هلیکوپترها در منطقه بختگان و دیگری در منطقه راور کرمان دچار نقص در سیستم هیدرولیک شدند.»
وی ادامه می‌دهد: «نکته جالب دیگر این است که فرماندهی عملیات با مکس بت نیست؛ بلکه مستقیم شخص کارتر در کاخ سفید آن را فرماندهی می‌کند. تیم عملیات از کارتر اجازه می‌گیرد که چون زمان از دست داده، مثلا الان ساعت ۱۲ است و باید ساعت ۱ 
در تپه‌های گرمسار باشیم و اجازه دهید یکی از هلی‌کوپترها که دورتر است برای سوخت‌گیری گرم نزدیک‌تر شود. درواقع این تیم زبده با همه تمرینات و آموزش‌ها و استفاده از فناوری روز در تحلیل خود دچار اشتباه فاحش محاسباتی می‌شود.»
غفلت از تحلیل در کنش و واکنش‌ها بین انسان و انسان، انسان و طبیعت، انسان و ادوات نظامی هر عملیاتی را به شکست فاجعه‌باری تبدیل می‌کند و صد البته عملی کردن این علم و دانش از روی کاغذ در دنیای واقعی خود تبحری جداگانه است که عیار هر ارتشی را نشان می‌دهد.
مدل دیگری از این اشتباهات در عملیات پنجه عقاب حمله به اتوبوس زائرین مشهد مقدس و غیر‌نظامیان بود. گویی اسارت آنها انگیزه و امید بیشتری برای موفقیت در این ماموریت غیر‌ممکن و باور بر اینکه کنترلی کاملی بر شرایط دارند، به‌ روحیه نیروهای آمریکایی ‌تزریق می‌کرد. این‌جا تفاوت دیدگاهی برجسته می‌شود که ناشی از مدیریت ولی فقیه در ارتش دارد.
عملیات بغداد جلوه اقتدار ارتش ولایی
در عملیات بغداد، در ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱، سه هواپیمای اف۴ برای حمله به مخازن پالایشگاه الدوره بغداد در نظر گرفته شده بود که حداقل دو هواپیما برای تحقق اهداف باید در جریان عملیات می‌ماندند و پرنده سوم نقش رزرو را برعهده داشت. هواپیمای خلبان دوران دچار مشکلی در دستگاه‌های سمت‌نما و حالت‌نما بود و اجازه پرواز نداشت. منتهی هواپیمای شماره ۲ در روی باند دچار مشکل شد و در نتیجه بعد از هواپیمای خلبان اسکندری، این پرنده شهید عباس دوران بود که با وجود نقص فنی، دل آسمان را شکافت تا لحظاتی بعد به کابوس صدام و مانع برگزاری نشست سران عدم تعهد در بغداد تبدیل شود.
در روزنامه میزان ارگان نهضت آزادی ایران؛ منتشر شده در آذر ۱۳۵۹ از قول عباس دوران درباره نتیجه جنگ عراق با ایران آمده است: «از این نظر جای هیچ‌گونه نگرانی نیست و اگر کسی باید نگران آینده باشد این عراق است زیرا با وجودی که تاکنون مناطق مسکونی ما را ناجوانمردانه هدف قرار داده باز هم به مقصود خود نرسیده است. ما نمی‌خواهیم دست به عمل متقابل بزنیم و به برادران بی‌دفاع خود یا بهتر بگویم مردم بیگناه این کشور صدمه وارد کنیم. امام خمینی طی نامه‌ای ضمن تشویق ما تاکید داشته‌اند که مبادا ما از حملات ناجوانمردانه ارتش مزدور عراق، کنترل خود را از دست بدهیم و تحت تاثیر احساسات، به اماکن مسکونی حمله کرده و مردم بیگناه این کشور را نابود کنیم.»
وقتی به بخشی از نامه این سرباز وطن به همسرش نگاهی می‌اندازیم، تبعیت از نگرش ولی فقیه در شکل‌گیری ارتشی کلاسیک و مقتدر با رویکردهای والای انسانی اسلامی نمایان می‌شود. شهید خلبان دوران در نامه به همسرش می‌نویسد: «مهناز مواظب خودت باش. این حرف‌ها را نزدم که ناراحت بشی. بالاخره جنگ است و وضعیت مملکت غیر‌عادی. نمی‌شود توقع داشت چون یک سال است ازدواج کردیم و یا چون ما همدیگر را خیلی دوست داریم جنگ و مردم و کشور را رها کرد و آمد نشست توی خانه. از جیب این مردم برای درس خواندن امثال من خرج شده است. پیش از جنگ زندگی راحتی داشتیم و به قدر خودمان خوشی کردیم و خوشبخت بودیم. به قول بعضی از بچه‌های گردان خوب خوردیم و خوابیدیم. الان زمان جبران است اگر ما جلوی این پست فطرت‌ها نایستیم چه بر سر زن و بچه و خاک مان می‌آید. بگذریم... از بابت شیراز خیالت راحت، آنجا امن است، کوه‌های بلند اطرافش را احاطه کرده و اجازه نمی‌دهد هواپیماهای دشمن خدای ناکرده آنجا را بزنند. درباره خودم هم شاید باورت نشه اما تا به حال هر ماموریتی انجام دادم سر زن و بچه‌های مردم بمب نریختم اگر کسی را هم دیدم دوری زدم تا وقتی آدمی نبوده ادامه دادم.»
نکته جالب اینجاست که این خلبان کارکشته در سال ۱۳۵۳ تصادف سختی را با خودرو تجربه کرد. او تنها بازمانده از ۴ سرنشین آن حادثه مرگبار بود و مجبور به تحمل جراحی‌های سخت برای جای‌گذاری پلاتین در بدن بود. به‌عبارتی قبل از انقلاب باید با پرواز خداحافظی می‌کرد. لیکن او نه‌تنها بعد از انقلاب در ارتش بود بلکه فضای رشددهنده ارتش ایران اسلامی چنان برای او جذاب بود که تا ۳۰ تیر ۱۳۶۱ در بیش از ۱۲۰عملیات پروژه‌ای موفق، شرکت داشت. امروز چه کسی می‌تواند نام شهید عباس دوران این سرباز وطن و نقش کلیدی و درخشش خاص او در عملیات مروارید و عملیات بغداد در سال ۱۳۶۱ را انکار کند؟ اینجاست که نقش برجسته رابطه‌ انسان با خدا در دکترین ارتش ولایی بهتر دیده می‌شود.
رمز پیروزی گروه اندک در برابر قدرت بزرگ
اگر دو بازیکن شطرنج را در نظر بگیرید هر کدام پتانسیل مهره و زمین برابری دارند، آنچه که باعث پیروزی در این میدان نبرد مینیاتوری می‌شود، تدبیرها و استراتژی‌ها است. البته سابقه نبردهای ایران بعد از انقلاب گزینه‌ای مهم دیگری را هم وارد این معادله می‌کند و آن هم رعایت حق و انصاف در جنگ ذیل نگرش اسلام است که اجرای این دکترین خاص را امامین انقلاب در ارتش نهادینه کردند و صفحات درخشان از ماموریت‌های موفق و شگفت‌انگیز ارتش بلاشک مصداقی برای نمایش باشکوهی است از حقیقت آیه ۲۴۹ سوره بقره: «چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است.»
سرتیپ عابدی در توضیح اشتباهات نیروی آمریکایی در واقعه طبس بیان می‌کند:» روی هر هلیکوپتری شش ملخ سوار است، آن هم هلی‌کوپتر مدل RH-53D که از مدرن‌ترین وسایط نقلیه زمان خود بود و ظرفیت حمل ۳۵ نفر را دارد و می‌توان آن را با شینوک‌ها مقایسه کرد. البته شینوک‌های ما دو ملخ دارند. این هلی‌کوپتر با این قدرت از روی زمین بلند می‌شود تا نزدیک هواپیمایی فرود بیاید که خودش ۴ موتور دارد، پس موجب تلاطم شدید هوا می‌شود و آن طوفان معروف شکل می‌گیرد. صحرای طبس یک پهنه ماسه‌ای است و حتی اگر هلیکوپتری با شرایط عادی نیز در آن فرود بیاید حتما طوفانی را تجربه خواهد کرد.»
وی می‌گوید: «علاوه‌بر اتوبوس مسافران در آن شب، یک راننده تریلری نیز بود که از تربت‌حیدریه به سمت یزد حرکت می‌کرد و در حین عبور از جاده به فاصله حدود ۱۵۰ متری موقعیت تجمع نیروهای آمریکایی رسیده بود. راننده تریلی با شنیدن دستور ایست نیروهای مهاجم، گمان می‌کند با اشرار روبه‌رو شده و از همین جهت بر سرعت تریلی می‌افزاید. نیرو‌های مهاجم نیز‌تانکر را مورد هدف قرار می‌دهند غافل از اینکه با این اشتباه تاوان سختی را پس خواهند داد.»
خلبان عابدی تصریح می‌کند: «با انفجار تریلی راننده فرار می‌کند؛ ولی نور ساطع شده از انفجار‌تانکر سوخت خلبان‌های آمریکایی را دچار مشکلی می‌کند که در علم هوانوردی به آن اثر بلاند نایت ویژن می‌گویند. یعنی نور شدید ناگهانی در فضای تاریک شب باعث می‌شود، خلبان‌ها بینایی خود را برای لحظاتی از دست بدهند. در نتیجه این دو اشتباه کلیدی هلی کوپتر با هواپیما تصادم می‌کند و در نتیجه انفجار مرگبار، تلفات سختی وارد می‌شود.»
به‌جرات می‌توان اهمیت و ریشه این اشتباه در سوخت‌گیری در حین عملیات را با شرایط ماموریت پیچیده فانتوم‌های ایرانی در حمله به پایگاه سه‌گانه (الولید، المرصنه والطبعات) معروف به اچ۳ در مرزهای غربی عراق مقایسه کرد که سوخت‌‌گیری در ارتفاع بسیار پایین و کمتر از ۱۸۰ متری زمین با وجود موانع زمینی و حتی خطرات اثر توربولانس و از همه مهم‌تر در منطقه مرزی عراق و ترکیه را در دستور کار داشتند و با موفقیت کامل و بی‌نقصی انجام دادند.
با این اوصاف، به جرات می‌توان گفت اثبات اثر مکتب فکری ولایت فقیه در تحول ارتش زبده ایران به یک ارتش تراز انقلاب و سهم بزرگی که در بازدارندگی دشمن در حمله به ایران دارد، آن طور که باید و شاید تبیین نشده است.
خلبان عابدی در این باره می‌گوید: «هنوز ما یک موزه تخصصی برای واقعه طبس نداریم. این تجهیزات امروز کجاست. هر وسیله و قطعه آن پراکنده شده است. ما در این چهل ساله زورمان نرسید که برای این واقعه یک موزه‌ تخصصی تاسیس کنیم. همین باعث شده درس‌های مهمی که می‌شود از واقعه طبس گرفت محدود شود.»
این کارشناس نظامی تصریح می‌کند: «آقای چمران سه دهه پیش مسئول بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس بود و موافق انجام طرح پیشنهادی برای موزه بود؛ ولی با وجود اینکه کلنگ آن در طبس زده شد، این موزه هیچ‌گاه شکل نگرفت. یعنی حتی اگر از بعد اقتصادی هم نگاه کنیم، دچار خسران شدیم. ماجرای شکست پنجه عقاب بهترین کلاس درس برای دانشجویان نظامی دنیا است که می‌تواند درآمدزایی قابل توجهی برای آن منطقه نیز داشته باشد.»