kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۴۶۶۳
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۶
مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- 106

وظیفه حکومت اسلامی در برابر رشد فکری و فرهنگی مردم

 

سید یاسر جبرائیلی
ملّت ما بر اساس فرهنگ زنده‌ اسلامى قیام کرد. اگر ما اسلام را نداشتیم، اگر جهاد که جزو فرهنگ ما است نداشتیم، اگر شهادت که جزو فرهنگ ما است نداشتیم، اگر عدم رکون به ظالم که جزو فرهنگ ما است نداشتیم، یقین بدانید نمی‌توانستیم قیام کنیم. اگر مسئله‌ رهبرى و مرجعیّت دینى که جزو فرهنگ ما است نداشتیم، نمی‌توانستیم قیام کنیم؛ اینها عناصر زنده و کارآمد و قوى‌اى هستند که در فرهنگ ما وجود داشت، فرهنگ ملّى ما، فرهنگ خودى ما. فرهنگ ملّى ما از فرهنگ دینى ما جدا نیست. خوش‌وقتى ما و شانس ما در این بوده به فضل الهى که دین، سازنده‌ فرهنگ ملّى ما شد. آنهایى که می‌خواستند یک چیزهاى دیگرى را به نام فرهنگ ملّى وارد کنند، آنها به‌طور عام مغرض بودند مگر آن کسانى که در سطوح پایین نمی‌فهمیدند. فرهنگ ملّى ما را دین شکل داد، لذا در آن جهاد بود، شهادت بود، تبعیّت از انسان باتقوا و عادل بود، بیزارى از ظلم و ظالم بود، همبستگى مردم با همدیگر بود، در آن فرهنگ، توکّل به خدا بود؛ اینها جزو فرهنگ ما بود. ما با اتّکاء به این فرهنگ توانستیم انقلاب کنیم.
عناصر اصیل اسلامى الان در فرهنگ ما هست و از اوّل انقلاب تا امروز روزبه‌روز به فضل الهى این عناصر رسوخ بیشترى پیدا کرده است. ما باید یکى از بزرگ‌ترین هدف‌هاى مردمى و ملّى و حکومتى‌مان عبارت باشد از اینکه فرهنگ اسلامى را با تمام اجزاء و ابعادش زنده کنیم؛ چه [چیزی] این کار را می‌تواند بکند؟ حکومت اسلامى و دولت اسلامى. این است که یکى از وظایف دولت این است.1
یکى از بزرگ‌ترین هدف‌هاى پیغمبران، تعلیم و تربیت و تزکیه‌ انسان‌ها است. در روند تاریخ، علمای بزرگ و ربّانى و مصلحان بزرگ بشرى این وظیفه را از پیغمبران به ارث برده‌اند. امّا در یک جامعه‌ اسلامى - در آنجایى که حکومت و دولت با معیارهاى اسلامى تشکیل می‌شود - این وظیفه متعلّق است به همه‌ کسانى که به نحوى زمامدارى جامعه را به عهده ‌دارند؛ و از همه بیشتر برعهده‌ زمامداران و دولتمردان و عناصر اداره‌کننده و هدایت‌کننده‌ جامعه است. یکى از وظایف حتمى و تخلّف‌ناپذیر حکومت اسلامى و دولت اسلامى همین است؛ که با تعلیم و تربیت، فرهنگ جامعه را رشد بدهد، افکار را هدایت کند، مردم را به رشد و آگاهى لازم برساند.2
وقتى ما درباره‌ تعلیم و تربیت به‌عنوان یک وظیفه‌ اصلى دولت اسلامى و حکومت اسلامى بحث می‌کنیم، نمی‌توانیم تعلیم و تربیت را مخصوص بدانیم به مدرسه و دانشگاه و درس و بحث. درس و بحث فقط گوشه‌اى از عوامل تعلیم و تربیت است. از نظر اسلام یک انسان همیشه محصّل است؛ و یک انسان یا باید معلّم باشد یا متعلّم. و انسانى که معلِّم یا متعلِّم نباشد، این انسان یک بیهوده‌گرد هرزه‌در است. پس بقیّه‌ این تعلیم و تربیت در کجا باید انجام بگیرد، «اطلبوا العلم من المهد إلى اللّحد»3 در کجا است؟ یک مدرسه‌ بزرگى داریم که آن مدرسه‌ بزرگ، جامعه‌ ما است، محیط زندگى ما است و مخصوص یک جامعه هم نیست. همه جوامع بشرى یک مدرسه هستند. مدرسه‌اى که در آن، در تمام ساعات روز و در همه‌ روزهاى سال، درس و آموزش به مردم آن جامعه داده می‌شود. جامعه‌اى را شما سراغ ندارید که مدرسه نباشد. جوامع همه مدرسه هستند، منتها این مدارس به مقتضاى درسى که در آن داده می‌شود، یا مدرسه‌ مفیدند یا مدرسه‌ مضر؛ یا مدرسه‌ سعادتند یا مدرسه‌ بدبختى و شقاوت. چه کسى درس را در این جامعه تنظیم می‌کند و آن درس چیست؟ آن کسى که تنظیم می‌کند، دستگاه‌هاى قدرت و قدرت‌ها و سلطه‌هاى آن جوامعند؛ یعنى دولت‌ها، حکومت‌ها یا آن دستگاه‌هایى که حکومت‌ها را می‌چرخانند، اداره می‌کنند ولو ظاهر نباشند؛ و آن درسى که داده می‌شود فرهنگ جامعه است.4
حکومت اسلامی و مسئله‌ علم
دولت اسلامى در قبال زمینه‌هاى معنوى بسیاری وظیفه و تکلیف دارد که اهمّ آنها مسئله‌ تعلیم، آموزش، رشد علمى، تربیت و رشد اخلاقى، تربیت استعدادها و شکوفا کردن استعدادها و خلّاقیّت‌هاى بشرى است.5
علم و دانش بشرى، بزرگ‌ترین نردبان ترقّى بشر است و اسلام و ادیان الهى براى ترقّى و تکامل بشر از طرف پروردگار ارائه و به انسان‌ها هدیه شده‌اند. پس طبیعى است که ادیان الهى علم را احترام بگذارند.
آنچه از عمل و گفتار پیغمبر اکرم در صدر اسلام، امروز در دسترس مسلمان‌ها وجود دارد به‌قدرى واضح و روشن است که جاى هیچ تردیدى را باقى نمی‌گذارد. پیغمبر اکرم علم را رأس همه‌ نیکی‌ها و پایه‌ همه‌ خیرات بشرى معرّفى می‌کند: «العلم رأس الخیر کلّه»۶. هر خوبى‌اى که شما فرض کنید، علم و آگاهى و دانش بشر، در رأس این خوبى و منشأ و ریشه‌ این خوبى است؛ حتّى تقوا، معنویّات و فضائل اخلاقى.7
وظیفه‌ تعلیم و تربیت عمومى در جامعه‌ اسلامى بر دوش دولت اسلامى است. دولت اسلامى نمی‌تواند بى‌سوادى را در جامعه تحمّل و قبول کند.
حکومت اسلامى نمی‌تواند مردم را به حال خودشان بگذارد که هرکس توانست باسواد شود و هرکس نتوانست یا وسعش نرسید و قدرت پیدا نکرد، باسواد نشود. دولت اسلامى موظّف است که سواد و معلومات را در سطح جامعه گسترش بدهد.8
چهار دلیل عمده برای ضرورت عمومی کردن دانش توسّط دولت اسلامی می‌توان برشمرد. اوّلاً عمومى کردن دانش پایه‌ اصلى خودکفایى است. اگر دولت اسلامى به معناى واقعى کلمه به دنبال ایجاد استقلال براى مسلمانان است، چاره‌اى جز این ندارد که دانش را، پیشرفت‌هاى علمى را، شکوفایى فرهنگى را در جامعه به‌صورت جدّى تعقیب کند.
اساس خودکفایى نیز، خودکفایى در نیروى انسانى است. کشورهایى که نیروى انسانى کارآمدى نداشته باشند، حتّى معادن طبیعى هم به درد آنها نمی‌خورد. مطلب دوّم؛ حفظ شخصیّت ملّى یک کشور است. اگر دانش و معلومات در سطح جامعه گسترش پیدا نکند یک ملّت هویّت و شخصیّت ملّى خودش را نمی‌تواند درک کند، زود تسلیم می‌شود. سوّمین نکته در این باب این است که اگر یک ملّتى فرهنگ و معرفت و دانش داشته باشد، نفوذ فرهنگ‌هاى بیگانه در آنها کار آسانى نیست. لذاست شما مى‌بینید در آن کشورهایى که از لحاظ فرهنگى بدون ریشه بودند، استعمار زود تسلّط پیدا کرد، امّا در آن کشورهایى که ریشه‌هاى فرهنگى عمیقى داشتند، استعمار براى سلطه‌ بر آنها مدّت‌هاى مدیدى مبارزه کرد.
چهارمین مطلب این است که در آن ملّتى که سواد و آگاهى وجود دارد، مشارکت عمومى هم وجود دارد. برخلاف تصوّر آنهایى که خیال می‌کنند مردم را اگر باسواد و عالم و دانا باشند نمی‌توان دور یک محور جمع کرد و در هدف‌هاى عالى آنها را به حرکت انداخت؛ درست به‌عکس این نظر، آن وقتى که ملّت آگاهى داشته باشد، سواد و دانش در میان مردم عمومیّت داشته باشد و مردم از امکانات تحصیلى برخوردار باشند، امکان مشارکت آنها در جهت‌گیری‌هاى سیاسى، در مبارزه‌ها، در فعّالیّت‌ها خیلى زیاد هست.9
پانوشت‌ها:
1- آیت‌الله خامنه‌ای، ‌بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌تهران، 14/4/1364
2- آیت‌الله خامنه‌ای، ‌بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 3/8/1364
3- نهج‌الفصاحه، ص 218
4- آیت‌الله خامنه‌ای، ‌بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران، 3/3/1364
5- آیت‌الله خامنه‌ای، ‌بیانات در خطبه‌‎های نماز جمعه‌ تهران، 14/10/1363
6- بحارالانوار، ج 75، ص 175
7- آیت‌الله خامنه‌ای، ‌بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 14/10/1363
8- همان
9- آیت‌الله خامنه‌ای، ‌بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران، 12/11/1363