نقشه استعمار برای زنان-بخش هشتم
تجارت جنسی و سرباز ارزان
سیدمحمدحسین راجی
در یادداشت قبل، به سوءاستفاده از زنان برای تأمین نیروی انسانی لازم برای ارتش و نقش منافع بنگاههای اقتصادی جهان پرداخته شد. در این یادداشت پس از ارائه نمونهای از نقش بنگاههای اقتصادی، به زمینه نظامی میپردازیم.
صنعت سکس
طبق گزارش بنیاد اِسکِل، جمعیت روسپیان در سراسر جهان 40 تا 42 میلیون تخمین زده میشود که در این بین، 1 تا 2 میلیون روسپی در ایالات متحده وجود دارد. 80 درصد از جمعیت روسپیهای جهان را زنان تشکیل میدهند و بین 13 تا 25 سال سن دارند. این آمار نشاندهنده گستردگی صنعت فروش جنسی در سراسر جهان است.
اخیراً مؤسسه تحقیقاتی هاوراسکوپ گزارشی از رشد بالای تجارت جنسی در اغلب کشورهای بزرگ جهان منتشر کرده است. برای نمونه؛ این گزارش بازار فحشا در اسپانیا را با صنعت 26.5 میلیاردی برآورد کرده است. ژاپن کشور دیگری است که روسپیگری در طول تاریخ این کشور وجود داشته است. تفاسیر لیبرال از قانون و اجرای سست آن، به صنعت سکس در ژاپن اجازه داده است که سالانه 24 میلیارد دلار درآمد داشته باشد. اگرچه روسپیگری در کره جنوبی غیرقانونی است، اما تجارت جنسی در کره بالغ بر 12 میلیارد دلار تخمین زده شده است که تقریباً 1.6 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور است و این کشور در رتبه چهارم این فهرست قرار دارد. ایالات متحده، قدرتمندترین کشور جهان، همچنین سنگر اصلی صنعت سکس است. طبق این نظرسنجی، تجارت جنسی در ایالات متحده یک صنعت 14.6 میلیارد دلاری است. لازم به ذکر است که فحشا در ایالات متحده قانونی است. هند دارای صنعت تجارت جنسی 8.2 میلیارد دلاری است. در هند، روسپیگری، یعنی مبادله خدمات جنسی در ازای پول، قانونی است، اما تعدادی از فعالیتهای مرتبط مانند مالکیت یا مدیریت فاحشهخانه، روسپیگری در هتل، دلالی و دزدی، جرم هستند. روسپیگری تنها در صورتی مجاز است که در محل سکونت شخصی روسپی یا دیگران انجام شود.
طبق مطالعات وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا، اندازه سالانه بازارهای غیرقانونی جنسی در هفت شهر بزرگ این کشور در سال 2007 در مقایسه با بازارهای مواد مخدر و اسلحه چندین برابر بوده است. تجارت سالن ماساژ در حال رشد است و تعداد سالنها به حدود 5000 سالن در سال 2013 افزایش یافته است. بازار پورنوگرافی کودکان در ایالات متحده کوچک است زیرا عموماً به صورت رایگان این معامله انجام میشود و محققان این موضوع را یک جنایت خاموش توصیف کردهاند.
رواج روسپیگری علاوهبر آمریکا، به عنوان یک تجارت بزرگ در اروپا نیز هست. بر اساس برخی برآوردها، تعداد روسپیها در 28 کشور عضو اتحادیه اروپا بین 700 هزار تا 1.2 میلیون نفر است. تنها در آلمان، ارزش این صنعت 16.3 میلیارد دلار برآورد شده است. طبق بسیاری از گزارشها، روسپیگری به یک صنعت بزرگ با فاحشهخانههای بزرگ و درآمد پر سود تبدیل شده است.
صنعت جهانی پورنوگرافی نیز یکی دیگر از موارد بهرهکشی اقتصادی از زنان و نگاه کاملا جنسی به آنهاست که در حال حاضر حدود 97 میلیارد دلار ارزش دارد. این آمار نشان میدهد که پورنوگرافی یک صنعت چند میلیارد دلاری و به سرعت در حال رشد است. تنها در ایالات متحده، صنعت پورنوگرافی سالانه 12 تا 14 میلیارد دلار درآمد ایجاد میکند. در این کشور تقریباً 35 درصد از کل دانلودهای اینترنتی مربوط به پورنوگرافی است. همچنین حدود 25 درصد از درخواستهای موتورهای جست وجوی ایالات متحده مربوط به پورنوگرافی اختصاص پیدا کرده و حدود 40 میلیون آمریکایی به طور مرتب از سایتهای پورنو بازدید میکنند که شامل 70 درصد از مردان 18 تا 24 ساله میباشد. پورنوگرافی اینترنتی حدود 20 درصد از کل فروش تجارت الکترونیک در ایالات متحده را تشکیل داده و حدود 1.7 درصد از زنان بالغ در مقطعی از زندگی خود در صنعت پورنوگرافی کار کردهاند. همه اینها نشان میدهد که زنان، مهمترین قربانیان گردش مالی صنعت پورنوگرافی در جهان هستند.
استفاده ابزاری از فمینیسم و تامین نیروی انسانی ارزان قیمت
گسترش جنگهای ایالات متحده در اوایل قرن 21 باعث شد تا نیاز به نیروی انسانی ارتش بیش از پیش احساس شود. از طرفی هزینههای مربوط به جنگ و وضعیت اقتصادی آمریکا، باعث شد تا خانوادههای طبقات پایین این کشور متحمل هزینههای متعدد شوند. اکثر خانوادههای فقیر توسط مادران تکسرپرست اداره میشدند و آنها بار عمده کاهش خدمات عمومی را به خاطر هزینههای جنگ افغانستان و عراق به دوش میکشیدند. همین موضوع باعث تمایل ارتش به جذب زنان طبقات پایین به عنوان نیروی کار ارزان گردید.
جدای از این موضوع، با توجه به تغییرات ساختاری در اقتصاد جهانی و علیالخصوص کشورهای غربی، ازدواج دیگر تامینکننده نیازهای اقتصادی زنان نبود. از همین رو، برخی از زنان تمایل داشتند در ارتش نیز حضور داشته و از مزایای آن بهرهمند شوند. نسبت حضور زنان در ارتش در ایالات متحده آمریکا از 2درصد در دهه 1960م در جنگ ویتنام به 13درصد در سال 1997 و تا سپتامبر 2013 به 15درصد رسید، یعنی 80 درصد استخدامهای جدید ارتش ایالات متحده را زنان تشکیل میدادند. بیش از نیمی از استخدامها از زنان اقلیتهای قومی مانند آفریقایی-آمریکایی، سرخپوست، آسیایی و اسپانیایی بوده است. تقریبا همه این زنان اذعان داشتند که برای دریافت حق تحصیل و آموزش شغلی و همچنین دیگر مزایای رفاهی مربوطه وارد ارتش شدهاند. این در حالی است که شوروی سابق تنها یک درصد زن در ارتش خود داشت. این رشد چشمگیر حضور زنان در ارتش، بعدتر در کشورهای کرواسی، مکزیک، اردن، آرژانتین، شیلی و ژاپن و کره جنوبی نیز اتفاق افتاد.
یکی دیگر از کارکردهای به کارگیری زنان در ارتش دموکراتیک نشان دادن آن است؛ گویی که زنان مانند مردان قدرت انتخاب حضور در ارتش را پیدا کردهاند، اما حقیقت، این نیست! مردسالاری نظام حاکم بر جامعه آمریکا کاری کرده است که برخی از زنان مجبور شدهاند به واسطه هزینههای بالا و نیاز به آموزش و تحصیل (بورسیه شدن با حضور در ارتش) به ارتش ملحق شوند.
نیروهای نظامی و امنیتی آمریکا با پرداخت سالانه بیش از 2.5 میلیارد دلار برای تبلیغات، با هدف قراردادن جوانان کمدرآمد، به دنبال این بود که از وضعیت اقتصادی اجتماعی زنانی که مدرک دانشگاهی نداشته و توانایی پرداخت اجاره خانه ندارند و تحت فشار هستند، سوءاستفاده و پای آنها را به ارتش باز کند. زیرا با این کار هم نیروی انسانی خود را تأمین کرده و هم هزینههای کمتری نسبت به جذب مردان پرداخت میکند و این موضوع هیچ گاه توسط حکومت و ارتش آمریکا مطرح نشده است.