اخبار ویژه
حمله سایبری پیچیده به هوا فضا و صنایع نظامی اسرائیل
شرکت امنیت سایبری مندیات اعلام کرد: هکرهای وابسته به سپاه پاسداران ایران، صنایع هوا فضا و نظامی اسرائیل را هدف قرار داده و از اطلاعات آن جاسوسی کردهاند.
شرکت امنیت سایبری و فنآوری اطلاعات «مندیانت» که زیرمجموعه گوگل است از شناسایی یک تهدید جدید مربوط به فعالیت جاسوسی ایران-نکسوس خبر داده است که صنایع هوافضا، هوانوردی و دفاعی را در اسرائیل، امارات و آلبانی هدف قرار داده و از سازمانها جاسوسی کرده است.
مندیانت مدعی شد: گمان میرود که این فعالیت با گروه موسوم به «یوانسی۱۵۴۹» مرتبط باشد که شباهتهایی با فعالیت گروه «پوسته لاکپشت» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد. این گروه از چندین تکنیک برای مخفی کردن فعالیت خود استفاده میکند و از زیرساختهای «مایکروسافت آژور» برای مهندسی دو «در پشتی» منحصر به فرد به نامهای «مینیبایک» و «مینیباس» استفاده کرده است. بر اساس این گزارش، گروه هکری ایمیلهای فیشینگ با پیوندهایی به وبسایتهای جعلی حاوی محتوای مرتبط با اسرائیل و حماس و یا آگهیهای استخدام جعلی طراحی کرده است.
گزارش «مندیانت» میگوید که ارتباط میان این فعالیتها و سپاه پاسداران با توجه به تمرکز بر نهادهای مرتبط دفاعی و تنشهای اخیر با جمهوری اسلامی ایران در پرتو جنگ اسرائیل و حماس «قابل توجه» است. چندی پیش، مایکروسافت در گزارشی اعلام کرد که هکرهای تحت حمایت ایران، روسیه، چین، و کرهشمالی، از ابزارهای «اوپن اِیآی» تحت حمایت این شرکت برای تقویت مهارتهای خود و فریب دادن در مورد اهداف خود بهره میبرند.
در گزارش مندیانت همچنین عنوان شده که هکرهای وابسته به سپاه پاسداران با جعل هویت شرکتهای بینالمللی از جمله بوئینگ، به صنایع هوافضا، هوانوردی و دفاعی اسرائیل حمله کردهاند. گروه هکری موسوم به UNC1549 در کارزار اخیرش با استفاده از ترفندهای مهندسی اجتماعی به دنبال فریب دادن اهداف خود بوده است. کارزار جاسوسی این گروه که با نام تورتیسشل نیز شناخته میشود، از ماه ژوئن ۲۰۲۲ آغاز شده و کماکان ادامه دارد. مهاجمان با استفاده از شیوههای مختلفی مانند ایجاد سایتهای جعلی کاریابی و نیز سایتهایی با محتوای مرتبط با جنگ حماس و اسرائیل، در پی نفوذ به اهداف خود بودهاند. این گروه سایبری علاوهبر ایجاد یک نسخه جعلی از سایت بوئینگ، آگهیهای کاریابی شرکتهای معتبر حوزه هوافضا مانند مجموعه پهپادسازی چینی دیجیآی را نیز جعل کرده است. هدف از کارزار سرقت اطلاعات کاربری و جاسوسی سایبری از سیستمهای رایانهای عنوان شده است.
هکرها برای این کارزار از دو بدافزار اختصاصی با نامهای مینیبایک و مینیباس برای شنود سیستمهای رایانهای بهره بردهاند. هر دوی این بدافزارها امکان اجرای دستورات از راه دور و ارسال اطلاعات خصوصی قربانیان را به سرورهای تحت کنترل هکرها دارند. هکرهای ایران برای سیستم مدیریت فرمان خود از زیرساخت ابری مایکروسافت استفاده کردهاند.
جاناتان لتری، پژوهشگر ارشد مندیانت تاکید کرده شناسایی و ردیابی این حمله به دلیل استفاده هکرها از زیرساختهایی که در ظاهر معتبر به نظر میرسند، دشوار بوده است. به همین دلیل احتمال حملات کشف نشده بیشتری از سوی این گروه هکری وجود دارد.
به گزارش صدای آمریکا و شبکه اینترنشنال، این اولین بار نیست که هکرهای ایران، حملاتی را علیه افراد و نهادهای اسرائیلی انجام میدهند. بهمن ۱۴۰۲ شینبت، سازمان امنیت داخلی اسرائیل اعلام کرد نهادهای اطلاعاتی ایران با ایجاد صفحات جعلی در شبکههای اجتماعی به دنبال جمعآوری اطلاعات از اتباع اسرائیل و حملات فیشینگ علیه آنان بودهاند. آبان ۱۴۰۲ هم شرکت انگلیسی پرایسواترهاوسکوپرز از حمله گروه هکری تورتیسشل به صنایع هستهای و دفاعی در اروپا و آمریکا خبر داد. بدافزار به کار رفته در این عملیات به هکرها اجازه میداد تا به جمعآوری جزئیاتی مانند اطلاعات جغرافیایی افراد و اطلاعات رایانهای آنها بپردازند.
روزنامه «تایمز اسرائیل»، هم اکتبر سه سال قبل از قول کمپانی امنیت سایبری آمریکایی-اسرائیلی «سایبریزن» گزارش داده بود «مالکاماک»، یک گروه جاسوسی سایبری نزدیک به ایران، اقدام به حملات هکری علیه اسرائیل و آمریکا کرده است. هدف نهائی هکرها سرقت اطلاعات مربوط به زیرساختها، فناوری، و داراییهای مهم سازمانها بوده است. «مالکاماک» به مدت پنج سال برای دستیابی به دادههای قربانیان خود از یک ویروس «تروجان» با قابلیت دسترسی از راه دور استفاده کرده بود. طرز حمله به این صورت است که ابتدا ویروس تروجان از طریق «دراپباکس» که یک سرویس میزبانی فایل تحت وب است با قربانی به اشتراک گذاشته میشود. بعد هکرها ویروس تروجان را به شکل یک نرمافزار مشروع مایکروسافت درمیآوردند و آن را روی کامپیوتر قربانی نصب میکنند. پس از آنکه ویروس تروجان توانست اطلاعات سیستم و آنتیویروس کامپیوتر قربانی را تشخیص دهد، هکرها آن را به یک برنامه دائمی روی کامپیوتر با اختیارات مدیریتی تبدیل میکنند، که اجازه دسترسی به تمام فایلها را به آنها میدهد.
امیدواری روزنامه اصلاحطلب به موفقیت دولت در کاهش تورم
آمارهای تورم نقطه به نقطه تولیدکننده در بهمنماه، از کاهش آن حکایت میکند.
روزنامه اصلاحطلب دنیای اقتصاد نوشت: تورم نقطه به نقطه تولیدکننده در بهمنماه به 28درصد رسید. این رقم کمترین سطح از خرداد سال 1399 بوده است. تورم ماهانه تولیدکننده نیز در بهمنماه 1.2درصد بوده است. طبق آمارها سطح تورم مصرفکننده نیز در ماههای اخیر روندی کاهشی را طی کرده و به 35.8درصد در بهمنماه امسال رسیده است. با توجه به پیشنگر بودن تورم تولیدکننده میتوان انتظار داشت در صورت ادامهدار بودن کاهش نرخ رشد نقدینگی و ثبات نسبی، نرخ تورم مصرفکننده نیز روند کاهشی خود را در سال آینده ادامه دهد. سخنگوی دولت آمار تورم نقطه به نقطه تولیدکننده بهمنماه را به تازگی و پس از جلسه هیئت دولت 28درصد اعلام کرد. بررسیهای آماری نشان میدهد که این رقم پایینترین میزان تورم نقطه به نقطه تولیدکننده از خردادماه سال 1399 بوده است.
تورم تولیدکننده 28درصدی به ما چه میگوید؟ ورود تورم تولیدکننده به کانال 20درصد نشاندهنده امکانپذیر بودن کاهش تورم با کاهش نرخ رشد نقدینگی است. نرخ رشد نقطه به نقطه نقدینگی طبق آخرین آمارهای بانک مرکزی در دیماه امسال به 25.2درصد رسید. از زمان آغاز اجرای کنترل ترازنامهای توسط بانک مرکزی در سال 1400 تا به امروز نرخ رشد نقدینگی روندی کاهشی را طی کرده است و به نظر میرسد طبق این آمارها بانک مرکزی به هدف خود برای رسیدن به رشد نقطه به نقطه نقدینگی 25درصد تا پایان سال به احتمال زیاد موفق باشد. تورم تولیدکننده نیز به همین ترتیب روندی کاهشی را طی کرده است. این متغیر در اردیبهشت 1400 رشد نقطه به نقطه 103درصد را تجربه کرد و پس از آن تا نرخ رشد نقطه به نقطه 28درصد در بهمنماه امسال کاهش یافت.
نرخ رشد تولیدکننده در شرایطی به کانال 20درصد وارد شده که تورم مصرفکننده همچنان نرخی بالاتر از 30درصد را تجربه میکند. طبق آخرین آمارها تورم نقطه به نقطه مصرفکننده در بهمنماه امسال 35.8درصد بوده است. با این حال کاهش تورم تولیدکننده نشان میدهد، کاهش تورم مصرفکننده نیز در صورت ادامهدار بودن کاهش رشد نقدینگی و عدم بروز نوسانات شدید در نرخ ارز ادامهدار خواهد بود و احتمال رسیدن این متغیر به زیر 30درصد در سال آینده وجود دارد. مرکز آمار ایران به تازگی گزارش تورم تولیدکننده پاییز را منتشر کرد. طبق این گزارش تورم تولیدکننده فصلی 6.3درصد بوده است. همچنین نرخ تورم نقطه به نقطه فصلی پاییز نسبت به فصل مشابه سال قبل 43.6درصد بوده است. طبق بررسیها تورم فصلی تولیدکننده پاییز در مقایسه با فصل قبل کاهشی بوده است. تورم فصلی تولیدکننده تابستان 9.3درصد بوده است که نشانگر کاهش 3واحد درصدی تورم تولیدکننده در پاییز است. بررسی جزئیات آماری تورم تولیدکننده این فصل نشان میدهد در این فصل بیشترین تورم فصلی گروههای تولیدی متعلق به گروه کشاورزی با 11.1درصد افزایش قیمت و کمترین تورم فصلی گروههای تولیدی متعلق به گروه صنعت با 2.3درصد بوده است.
شاخص قیمت تولیدکننده PPI شاخص قیمتی است که میانگین تغییرات قیمتهای دریافتی تولیدکنندگان داخلی را برای تولیدشان محاسبه میکند. این شاخص بعضا به عنوان شاخص قیمت عمدهفروشی نیز شناخته میشود. تورم تولیدکننده در قیاس با تورم مصرفکننده نوعی از کالاها را اندازه میگیرد که برای تولیدات کشور مورد استفاده قرار میگیرد. بررسیهای آماری نشان میدهد تورم تولیدکننده به طور کلی نوسانات اقتصادی شدیدتری را تجربه میکند و واریانس بالاتری دارد. این شاخص به دلیل اثرپذیری کالاهای مورد استفاده در تولید از نرخ ارز، ارتباط زیادی با نرخ ارز دارد و نوسانات این نرخ را نیز تا حدود زیادی در خود نشان میدهد.
هممیهن: تحریم انتخابات اشتباه بود
روزنامه هممیهن میگوید تحریم انتخابات از سر لجبازی، اقدامی بیهوده است. این روزنامه همچنین خاطر نشان کرد که کمترین نرخ مشارکت در انتخابات مجلس در تهران، مربوط به مجلس سوم در سال 1372 بوده است.
هممیهن که خود از جمله نشریات منفیباف و یاسآفرین طی چند ماه گذشته بوده، پنجشنبه گذشته نوشت: روند نرخ مشارکت طی یازده دوره مجلس و پیمایش روند نرخ مشارکت تهران و مقایسه آن با نرخ مشارکت در کل کشور نشان میدهد نرخ میزان مشارکت در تهران فقط در دوره اول و دوم بیشتر از میزان نرخ مشارکت در کل کشور بوده است. ولی در تمامی ادوار بعدی نرخ میزان مشارکت در تهران سیر نزولی و نرخ میزان مشارکت در کل کشور سیر صعودی دارد. بهنظر میآید در این تغییر جهت روند کاهشی برای تهران، حالت انفعالی روبهتزاید و روند افزایشی در کل کشور که شامل معدل جمع مشارکت همه شهرهای کشور است، حالت هیجانی افزایشی مؤثر بوده است. برای روند انفعالی تهران دو عامل عدم همبستگی اجتماعی و تاثیرپذیری از فراخوانهای عدم مشارکت (آگاهانه یا ناآگاهانه، تعمدی یا سهوی) متأثر از ردصلاحیتها و در دیگر شهرها به استثنای یکی دو مرکز استانی عامل هیجانی تاثیریافته از همبستگی اجتماعی از نوع قومی-قبیلهای که چهبسا دامن هم زده میشود، تاثیر دارد و فراخوانهای عدممشارکت تاثیری بر رفتار انتخاباتی در شهرستانها ندارد.
کمترین میزان مشارکت در تهران ۲۳درصد مجلس سوم بوده است. کمترین میزان مشارکت در تهران بعد از مجلس سوم به ترتیب پایینترین نرخ، به مجلس یازدهم با ۲۶درصد، مجلس هشتم با ۳۰درصد و مجلس هفتم با ۳۲درصد اختصاص دارد. نکته قابل توجه این است که سردی فضای انتخاباتی و کاهش مشارکت، مخصوص این دوره از انتخابات نیست و فکر نکنیم حتماً این سردی فضای انتخاباتی عامل و ابزاری برای رخدادی بزرگ خواهد بود.
به آنهائی که عدم تمایل به مشارکت را مستمسک قرار میدهند و به این دلیل صحبت از عدم مشارکت و تحریم میکنند و تصور میکنند که کاهش مشارکت، ارسال سیگنال عدم رضایت و اعتراض به حکومت است، باید یادآور شد که میزان مشارکت پایین، بهطوری که روند مشارکت در انتخابات ادوار گذشته نشان میدهد مکرر اتفاق افتاده است. اگر قرار بود ارسال سیگنال عدمرضایت و اعتراض از این طریق مؤثر افتد و یا بهزعم آنان، مشروعیتزدا شود که در اثر این مشروعیتزدایی اتفاق مثبتی رخ دهد و در آنطرف قضیه، جامعه تغییرخواه قویتر و انسجامبخش شود، چرا چنین نشده است؟ آیا چنین دید و نظری بیتوجه به سیر تاریخی رویدادها، احساسی و از سر لج، دور از عقلانیت و بیتدبیری مبتنی بر بیتوجهی به درس نگرفتن از رویدادهای تاریخی نیست؟ آنچه که با توجه به این روند و اطلاعات تاریخی میشود گفت، این است که اثر عدم مشارکتها، روند تکاملی قوام و دوام و انسجام اقتدارگرایی و پیشبرد پروژه خالصسازی را رقم زده است تا اقتدار جامعه مدنی را.
جالبتر اینکه نیروهای مدعی توسعهگرایی و ملی چنان دچار فراموشی تاریخی شدهاند که ردصلاحیتها و کشمکشهای گذشته را فراموش کردهاند که انگار بار اول است چنین پدیدهای رخ میدهد که اینبار، خودشان خودشان را ردصلاحیت کردند و اصلاً نامزدی برای ثبتنام معرفی نکردند. ولی با اینحال، اگر انفعال و رخوت نباشد، میشود تشکیل مجلسی را انتظار داشت که وزن و عیار آن، از هر حیث با مجلس فعلی متفاوت در جهت مثبت باشد و حفظ مستمر نیروهای میانه برای کم کردن شکاف جامعه و حاکمیت از طریق اقدامات اصلاحی بهره برد.
یادآور میشود در حالی که هممیهن روز چهارشنبه ادعا میکرد 103 نامزد میانهرو در انتخابات مجلس رقابت میکنند، روزنامههای شرق و اعتماد، شمار نامزدهای همسو با مدعیان اعتدال و اصلاحات را 165 نفر اعلام کرد.
اسرائیل در غزه شکست میخورد بدتر از شکست آمریکا در عراق
روزنامه فرانسوی میگوید همان شکست مهلکی که گریبان آمریکا را در اشغال عراق گرفت، گریبان اسرائیل را در حمله به غزه میگیرد، با این تفاوت که اسرائیل منابع اقتصادی شبیه آمریکا برای جبران پیامدها ندارد.
ژان پیر فیلیو، استاد علوم سیاسی در روزنامه لومنود نوشت: اسرائیل به همان راهی میرود که آمریکا در عراق رفت. آمریکا بعد از اشغال عراق مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت. اسرائیل نیز با ورود به جنگ غزه، بدون اندیشیدن به فردا، حمایتهای بینالمللی را از دست خواهد داد. روزنامۀ لوموند در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۲٠٠۱، برای ابراز همدردی با ایالات متحده تیتر زده بود: «ما همه آمریکایی هستیم.» همین نوع واکنشها بعد از حملۀ حماس مشاهده شد. اما در هر دو مورد، جنگی که به آمریکا و اسرائیل تحمیل شد، رفتهرفته به جنگی اختیاری تبدیل شد که به خاطر مقتضیات ایدئولوژیک ادامه یافت. این دگرگونی در مورد آمریکا بسیار تدریجی بود. یک سال بعد از حمله، آمریکا با شعار «جنگ فراگیر علیه تروریسم» به خیال فتح عراق افتاد و صدام حسین را به بهانۀ تصاحب سلاحهای کشتار جمعی هدف گرفت. واشنگتن تصور میکرد که از این طریق، ترکیب سیاسی تمامی منطقه را تغییر خواهد داد و «خاورمیانۀ بزرگ» را پایهریزی خواهد کرد. حرکت آمریکا با مخالفت کشورهایی چون فرانسه و آلمان مواجه گشت و در نهایت واشنگتن بدون تأیید سازمان ملل و به تنهائی به جنگ عراق رفت. ادامۀ ماجرا را همه میدانند. سقوط سریع صدام، فقدان هرنوع سلاح کشتار جمعی در عراق و ازهم پاشیدگی این کشور که به پایگاهی محکم برای تروریسم بینالملل تبدیل شد.
در مورد اسرائیل، عبور از جنگ تحمیلی به جنگ خودخواسته بسیار سریع انجام گرفت. یکی از دلایل، فرصتطلبی بنیامین نتانیاهو و البته نگرش ایدئولوژیک اوست. نتانیاهو خواهان ادامۀ جنگ است تا همچنان رهبر باقی بماند و گرفتار پروندههای قضائی نشود.
بر خلاف آمریکا که در سال ۲٠٠۱ به فکر جلب همکاری بخشی از نیروهای افغان بود، اسرائیل در سال ۲٠۲۳ کوچکترین تلاشی نکرد تا حداقل تأیید بخشی از فلسطینیها را برای سرکوب حماس به دست آورد. بدین ترتیب، حملۀ اسرائیل به غزه به نفع فلسطینیان اسلامگرا تمام شد، بخصوص که نتانیاهو حتی احتمال بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه را مطلقاً رد میکند.
اصرار نتانیاهو در نیندیشیدن به «روز بعد از جنگ» احتمالاً همان پیامدهای فاجعهباری را خواهد داشت که یکدندگیهای آمریکا در عراق سال ۲٠٠۳. عدم دوراندیشی و نوع رفتار آمریکا در عراق، سلسله جنگهای بیپایانی را به دنبال داشت که برای ایالات متحده، بعد از زیانها و تلفات سنگین، سرانجام با فتح دوبارۀ کابل توسط طالبان در سال ۲٠۲۱ پایان یافت. اما آمریکا دارای منابع و ذخائر عظیمی است که اسرائیل برای پرداخت بهای اشتباهاتش در اختیار ندارد.
همانطور که دوستان واقعی ایالات متحده آمریکا در سال ۲٠٠۳ به این کشور هشدار دادند و واشنگتن را از دیوانگی اشغال عراق برحذر داشتند، دوستان حقیقی اسرائیل نیز باید امروز او را از ادامۀ روند ویرانگر جنگ برحذر دارند.