kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۳۴۹۱
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۱

آرمین: ارائه لیست انتخاباتی انشعاب در جبهه اصلاحات است (خبر ویژه)

نایب‌رئیس جبهه اصلاحات تاکید کرد بیانیه 110 نفری اصلاح‌طلبان با موضوع تاکید بر ارائه فهرست انتخاباتی، صریحا مغایر با نظر خاتمی و به معنای انشعاب است.
 
 
محسن آرمین در مجمع عمومی جبهه اصلاحات ضمن انتقاد از بیانیه مذکور گفت: در جلسه‌ای که آقای جلایی‌پور پدر حضور داشتند، بنده و آقای شکوری گفتیم برداشت ما این است که این اقدام نقطه آغاز حرکتی است که پایان آن انشعاب است. این برداشت البته به کام آقای جلایی‌پور خوش نیامد. ایشان برآشفتند و بحثی داغ در آن جلسه درگرفت. بعداً آقای جلایی‌پور پسر طی فایل صوتی با خطاب آقای دکتر که احتمالاً مقصودشان آقای شکوری و بنده هستیم، انتقاد کردند که چرا گفته‌ایم این حرکت آغاز یک انشعاب است و ما و اکثریت جبهه اصلاحات را متهم به سانترالیسم اقتدارگرا و عدم احترام به آزادی بیان کرده گفته‌اند آنچه منتشر شده یک تحلیل است و  در‌باره مبانی تئوریک و علمی این تحلیل به مبالغه سخن گفته‌اند. 
به رغم این که آن بحث در یک جلسه خصوصی در گرفته بود و اخلاقاً اگر پاسخ و نقدی هم بود باید به صورت خصوصی ارسال می‌شد، همزمان برای بسیاری از افراد فرستاده شد. با توجه به بداخلاقی‌ها و سوءاستفاده‌هایی که از این حرکت می‌شود و ممکن است واکنش‌های ناخواسته‌ای را از سوی برخی دوستان در پی داشته باشد تصمیم گرفتم نظر خود را با شما عزیزان در میان بگذارم.
محافل رسانه‌ای وابسته به حاکمیت افراطی تلاش دارد القا کند اختلاف میان اقلیت و اکثریت در جبهه اصلاحات یک اختلاف بنیادین و تئوریک است. متأسفانه برخی از دوستان اقلیت و ژورنالیست‌های طرفدار ایشان نیز به نام اصلاحات به این شائبه دامن می‌زنند. از کودتا در جبهه سخن می‌گویند. انتخاب هیئت‌رئیسه جدید را به کودتای درون سازمان مجاهدین خلق تشبیه می‌کنند. سامانه تصمیم‌گیری‌های درون جبهه را مصداق سانترالیسم اقتدارگرا می‌خوانند و...
من انکار نمی‌کنم در میان جریان اکثریت ممکن است کسانی باشند که به طور کلی خواهان عدم شرکت در هر انتخاباتی در آینده باشند و شرکت در انتخابات را منوط به تغییرات بنیادین در نظام می‌دانند متقابلاً در تفکر مقابل هم افرادی هستند که خواهان شرکت در هر انتخاباتی و تحت هرشرایطی هستند.
به نظر من مشکل دو چیز است. متأسفانه دوستان اقلیت می‌کوشند این اختلاف موردی و مصداقی را اختلاف در اصول و مبانی تبلیغ و ترویج کنند. می‌کوشند برای آن تئوری‌پردازی کنند. و حرکت خود را به نظریه «کنش‌گری در شرایط نظم دسترسی محدود» داگلاس نورث مستند می‌کنند. 
این‌گونه مبناسازی‌ها و نظریه‌پردازی‌های وهم‌آلود برای اثبات مبنایی بودن اختلافات، نتیجه‌ و فرجامی جز انشعاب ندارد، زیرا وقتی شما معتقد باشید اولاً اختلافات مبنایی است و ثانیاً: گفت‌و‌گوهای درون جبهه‌ای برای حل این اختلاف بی‌نتیجه است و با تهیه بیانیه و جمع کردن امضا اختلاف را به سطح جامعه کشاندید، و کوشیدید نه از طریق مباحثات درونی بلکه با استفاده از اهرم‌های فشار حاکمیت و جامعه، با طرف مقابل برخورد کنید، عملاً مسیر انشعاب را برگزیده‌اید.
اشکال دوم بی‌اخلاقی‌‌هایی است که در این مسیر رخ می‌دهد. متهم کردن جبهه‌ای که هیئت‌رئیسه آن با رأی اعضا و برای مدت محدود انتخاب می‌شود و تقریباً همه اعضای آن  براساس رأی جمعی در کمیته‌های مختلف آن فعالیت دارند. جبهه‌ای که تصمیم به عدم ارائه لیست انتخاباتی درآن با رأی نزدیک به سه چهارم اعضا اتخاذ شده و فقط سه چهاررأی مخالف داشت، جبهه‌ای که بیانیه‌های آن ابتدا در گروه به نظرخواهی گذاشته می‌شود و پس از اعمال نظرات در حد مقدور معمولاً با رأی اکثریت قاطع به تصویب می‌رسد و منتشر می‌شود به سانترالیسم اقتدارگرا و یا کودتای مجاهدین خلقی و متأثر بودن از رویه‌های مارکسیستی و استالینیستی، به نظر من یک بد اخلاقی آشکار است. اشکال در فضاسازی‌های دروغینی مانند انعکاس این بیانیه که به صراحت مغایر با نظر آقای خاتمی است، با تیتر اول «همگام با خاتمی» (در روزنامه سازندگی)
است.