kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۸۰۲
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۱
45 سالگی جمهوری اسلامی و بیداری دنیای اسلام 

22 بهمن 57 بعثت دوباره و سرآغاز گفتمان انقلاب اسـلامی در جهان

 
ایرج نظافتی
اگر انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال 1357 به رهبری امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) را سرآغاز بیداری اسلامی در ایران و جهان اسلام بنامیم سخنی به گزاف نگفته‌ایم.
تحولات 45 سال پس از انقلاب اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی منطقه و سپس در میان ملت‌های آزادی‌خواه جهان به‌خوبی نشان داد که سخنان امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه «ما آمریکا را زیر پا خواهیم گذاشت» و «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» تحقق پیدا کرده و امروز استکبار جهانی در باتلاق‌های خودساخته متعددی گرفتار شده است و به گواه رسانه‌ها و آمارها و اطلاعات دقیق، بازنده میدان بوده و هست. از جنگ تحمیلی ایران و عراق تا جنگ 33 روزه لبنان و اینک طوفان الاقصی و مقاومت‌های اسلامی در منطقه، همگی گواه شکست یکی پس از دیگری دنیای استکبار در برابر گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) است.
22 بهمن امسال جمهوری اسلامی وارد چهل و ششمین سال حیات خود خواهد شد و اقتدار نظام اسلامی ایرانِ امروز با ایران بهمن 1357 قابل مقایسه نیست، چرا که در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و عرصه‌های توسعه و ساخت‌وساز پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی داشته‌ایم که هر کدام در جای خود قابل بحث و بررسی و تحلیل کارشناسی است.
در گزارش پیش‌رو به اهمیت ترویج گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه و جهان و رویکرد مسلمانان به ندای بیداری اسلامی امام خمینی(ره) تا پیام‌ها و سخنان حکیمانه امام خامنه‌ای خواهیم پرداخت. 
انقلاب اسلامی بعثتی دوباره 
بدون شک انقلاب اسلامی در ایران را باید بعثتی دوباره بنامیم، چرا که بر مبنای تعالیم اسلامی و با رهبری هوشمندانه ولی‌فقیه رقم خورده است. 
دکتر صادق محمدی‌زاده، تحلیلگر مسائل سیاسی به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «گفتمان انقلاب اسلامی، که به نوعی تداوم حرکت انبیا و متصل به تعالیم آسمانی است، از ریشه و اساس با گفتمان‌هایی مانند سوسیالیسم،‌ کاپیتالیسم و صهیونیسم، تفاوت ماهوی و اساسی دارد. چنانچه هسته مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی را اسلام و هویت اسلامی بدانیم، کاملاً واضح است که جنس آن با هسته مرکزی سایر گفتمان‌های معاصر و ماقبل آن فرق می‌کند.»
این استاد دانشگاه در ادامه می‌گوید: «البته نمی‌توان بر این اساس و با این مقدمه که گفتمان انقلاب اسلامی اصالت فطری و الهی دارد، از آسیب‌شناسی گزاره‌های آن و موقعیت تاریخی گفتمان‌های رقیب غافل شد، بلکه باید اولاً به بسط کامل گفتمان انقلاب اسلامی در بین مسلمانان در خارج از مرزهای ایران اسلامی دل سپرد و به این گام‌های پیموده در عرصه‌های پیشرفت و دستیابی به توانمندی‌ها راضی نبود و به گفته رهبر عزیزمان امام خامنه‌ای، به قله‌ها نزدیک شده‌ایم و نباید دست از تلاش و کوشش برداریم، ثانیاً همواره در تکاپوی بازتولید و به‌روز‌رسانی گفتمان انقلاب اسلامی برآییم تا گفتمان ناب از اعتبار نیفتد و از دسترس خارج نگردد.»
بازگشت به اسلام و حاکمیت مردم
احمد جهان‌بزرگی، استاد حوزه و دانشگاه درباره گفتمان انقلاب اسلامی می‌گوید: «گفتمان به چارچوب و استخوان‌بندی نظری و فکری هر مکتب گفته می‌‌‌‌شود که اعمال پیروان آن مکتب را سازمان‌دهی و هدایت می‌‌‌‌کند.»
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه تحلیل خود می‌گوید: «هسته مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی‌‌ در شعارهایی نهفته است که مردم در رفراندوم تاسوعا و عاشورای سال 1357 مطرح کردند. مردم در آن زمان خواستار بازگشت به اسلام و حاکمیت مردم بودند؛ به عبارت دیگر مسئله استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را مطرح می‌‌‌‌کردند که از نظر آنها به معنای بازگشت به حاکمیت مردم و تعیین سرنوشت کشور از طرف مردم و سهیم بودن آنها در تعیین سرنوشت خودشان بود و بزرگان انقلاب هم تبلور این خواسته را بر اساس این آیة شریفه ذکر می‌‌‌‌کردند که: ان الله لا یغیر ما بقـوم حتی یغیروا ما بانفسهم». 
وی تصریح می‌کند: «پیش از انقلاب اسلامی ‌‌مردم ایران به‌هیچ‌وجه بر سرنوشت خودشان حاکم نبودند و ایران کشوری استعمارزده بود که آمریکایی‌ها در همه شئونات آن مداخله می‌کردند. به همین خاطر بود که بازگشت حاکمیت مردم یکی از خواسته‌های نیروهای انقلابی بود؛ البته در کنار این درخواست، شعار اسلامیت نیز مطرح می‌شد؛ یعنی مردم جمهوریتی را درخواست می‌‌‌‌کردند که بر اساس اسلام باشد، یعنی حاکمیت مردم را بدون حاکمیت اسلام قبول نداشتند؛ زیرا آنها خواستار سیاستی بودند که علاوه‌بر اینکه اداره جامعه یکی از ارکان اساسی آن محسوب ‌شود، هدایت مردم به سوی تعالی هم در آن حاصل گردد. از نظر مردم ایران هدایت به سوی تعالی مسلماً در گفتمان انقلاب اسلامی ‌‌حاصل می‌‌‌‌شود؛ زیرا زمینه‌ای برای ایجاد فضیلت‌های اخلاقی در جامعه فراهم می‌کند. آنها می‌‌‌‌دیدند که قبل از انقلاب و در زمان حکومت شاه همه فضیلت‌های اخلاقی از بین رفته است؛ بنابراین معتقد بودند برای هدایت و دست یافتن به عبادتی که خداوند تبارک و تعالی آن را هدف خلقت قرار داده است، باید حتماً فضیلت‌های اخلاقی در جامعه ایجاد شود، گسترش پیدا کند و رذیلت‏های اخلاقی از بین برود.» 
جهان بزرگی می‌گوید: «مردم ایران می‌‌‌‌دیدند که به خاطر اینکه فضیلت‌های اخلاقی در جامعه وجود ندارد، وجدان اخلاقی افراد هم تقویت نشده و همین مسئله سبب شده است جامعه ایران به معضلات سیاسی - اجتماعی گرفتار شود. راه تقویت وجدان اخلاقی افراد از نظر آنها جدی گرفتن خدا و آخرت در جامعه بود؛ به عبارت دیگر مردم ایران به این مسئله آگاه شده بودند که برای تحقق این مسئله باید به خویشتن خویش بازگردند تا مردم بتوانند به آن فضیلت‌های اخلاقی دست پیدا کنند و راه هدایت را بیابند. آنها می‌‌‌‌دیدند که بدون اینکه رهبران الهی در رأس جامعه باشند تحقق این مسئله ممکن  نیست. این مردم طی تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی دریافته بودند که پادشاهان در هر کشوری وارد بشوند، آنجا را به فساد می‌‌‌‌کشانند (ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها) به همین خاطر نفی حکومت پادشاهی و سلطنتی یکی از خواسته‌های مردم بود برای رسیدن به خدا، آخرت، هدایت و عبادت که راه رسیدن به آن را فقط در صورت به حکومت رسیدن رهبران الهی می‌‌‌‌دانستند. در آن زمان مردم این رهبران الهی را که می‌بایست در رأس حکومت قرار می‌گرفتند، با گفتمانی که امام‌ خمینی(ره) آن را با دقت مطرح کردند، فقهای جامع‌الشرایط می‌دانستند. از نظر آنها، در این صورت بود که هدایت، عبادت و فضیلت اخلاقی در جامعه ایجاد می‌شد و مردم سیر تکاملی خودشان را به طرف انسان کامل می‌پیمودند.»
گفتمان انقلاب اسلامی ایران در جوامع غربی
اندیشمندی همچون ادوارد سعید اعتقاد دارد که دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی دین اسلام است؛ به طور مثال این اندیشمند در جایی گفته است: به نظر من اسلام‌گرا کسی است که هویت اسلامی خود را در مرکز عمل سیاسی خود قرار می‌‌‌‌دهد. 
از نظر او اسلام‌گرایی گفتمانی است که می‌کوشد اسلام را در مرکز نظام سیاسی قرار دهد و اسلام دال برتر در میان اجتماع مسلمانان است. همه این موارد نشان می‌دهد که ایمان به خدا و هویت اسلامی ‌‌و انقلابی دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی‌‌ است.
محمدعلی صالح الجزایری، ساکن در فرانسه در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان به نگاه دولت‌های غربی و مردم عامی ساکن در غرب به جمهوری اسلامی می‌گوید: «پرواضح است که در مجموع نگاه دولت‌های غربی به جمهوری اسلامی ایران منفی است. این کشورها ایران را به عنوان یک دشمن سرسخت می‌بینند، به ویژه آمریکا که متحد قدرتمند خود – حکومت منحوس پهلوی- را در منطقه در پی سقوط سلطنت، از دست داد. همچنین سایر دموکراسی‌های غربی مانند بریتانیا، آلمان یا فرانسه، که نقش خدمتکارانی را بازی می‌کنند که به ارباب خود تسلیم می‌شوند، هر چند وانمود می‌کنند که مستقل هستند، اما نظر خود را ندارند.»
وی در پاسخ به این سؤال که نگاه مردم عادی و متوسط در جوامع اروپایی به دین و اسلام و انقلاب اسلامی ایران چیست، می‌گوید: «در سطح عادی، شهروندانی که تنها با تبلیغات گسترده روایت صهیونیستی کوبیده شده‌اند، اصولا نگاه خاصی به مقوله اسلام یا جمهوری اسلامی ندارند. چون آنها عمدتاً در جوامعی بزرگ شده‌اند که دینداری عملی، به معنای احساسات و آگاهی دینی روزانه، به دلیل تأثیر سکولاریسم پس از انقلاب فرانسه و احساس بی‌عدالتی بی‌وقفه نسبت به نخبگان مذهبی، وجود ندارد. مردم متوسط هم همان‌طور که می‌دانید، عمدتاً از نظر فرهنگی مسیحی هستند. نگرانی‌های آنها در درجه اول مادی است و تنها ارتباط آنها با مذهب، چند تعطیلی است که به آنها اجازه می‌دهد مرخصی داشته باشند. اما در میان جوامع غربی اقشار مختلفی وجود دارد که به درک پیام انقلاب اسلامی ایران رسیده‌اند.»
این الجزایری ساکن در فرانسه در ادامه همین بحث می‌گوید: «در حال حاضر باید تصریح کرد در جوامع غربی بسیاری از مسلمانان از طریق تماس با دانشجویان، اساتید، روزنامه‌نگاران و حتی کارمندان ساده، از طریق کتاب‌ها، کنفرانس‌ها و تظاهرات، ابتدا سوءتفاهمات و دروغ‌های تحمیلی غرب درباره حقیقت پیام انقلاب اسلامی ایران را از بین بردند، و با حضور جدی شبکه‌های ارتباطی و اجتماعی با پیام امام خمینی(ره) و ایدئولوژی انقلاب اسلامی در کلام امام خامنه‌ای آشنا شده‌اند و اینک باید با صراحت تأکید کرد که روح گفتمان اصیل انقلاب اسلامی ایران در وجود مسلمانان و خصوصا شیعیان ساکن در اروپا رخنه کرده است.»
علی صالح می‌گوید: «امروز این بیداری در جوامع غربی به خوبی احساس می‌شود که خدا دیگر در زندگی ما غایب نیست، او منبع پیکره فلسفی، وجدان فردی و جمعی و شجاعت سیاسی ماست. استقلال فرهنگی که به سایر ملل به چشم یکسان می‌نگرد بدون اینکه بخواهد بر آنها تسلط داشته باشد یا حق انتخاب را از آنها بگیرد.»
وی تصریح می‌کند: «گفتمان انقلاب اسلامی ایران، جنگ دفاعی و مقاومت و ایستادگی و سرانجام استقلال فرهنگی به اذهان مسلمانان در اقلیت اما بیدار، این امکان را داد که از یک‌سو خود را از اسلام آمریکایی برای مسلمانان جدا کنند و از سوی دیگر اثباط کردند دین می‌تواند چیزی غیر از تلاوت روزانه باشد، یک منبع قابل اعتماد لایزال ابدی است و هم اکنون با توجه به موج مقاومت اسلامی در منطقه و «طوفان‌الاقصی» و حضور جمهوری اسلامی به عنوان مادر محور مقاومت می‌توان دریافت که بیداری اسلامی که استارت آن با انقلاب اسلامی ایران زده شده است در دل مسلمانان آگاه جهان رخنه کرده و آنان را با مقاومت همراه کرده است.»