انقلاب اسلامی یک تحول فرهنگی در عصر حاضر-بخش دوم
فرصت طلایی گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ
انقلاب اسلامی ایران مثل همه انقلابها، بنیانهای پیشین را تغییر داد؛ یعنی طبیعت انقلاب، تهاجم به بنیانهای پیشین است؛ طبیعت هر انقلابی این است. انقلاب میآید برای اینکه بنیانهای اقتصادی غلط، بنیانهای فرهنگی غلط، بنیانهای سیاسی غلط را تغییر بدهد و دگرگون بکند. انقلاب آمد این بنیانها را تغییر داد؛ همیشه همینجور بوده، در صدر اسلام هم همین اتّفاق افتاد.
خب حالا مراد ما از بنیانهای فرهنگی غلط چیست. مراد، گزارههای غلطی است که بر اذهان مردم حاکم است. ذهن مردم بهتدریج و تحت عوامل مختلف، تحتتأثیر گزارههای غلطی قرار میگیرد. حالا مثلاً در انقلاب ما یکی از گزارههای غلط که میشود مثال زد، مسئله «نمیتوانیم» بود. یعنی واقعاً بر ذهنیّت جامعه ما، جوانان ما، «نمیتوانیم» حاکم بود. (بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع اعضای شورایعالی انقلابفرهنگی - 15/9/1401)
نظام، انقلاب و تفکر امام(ره) همگان را جذب خود کرد. این اقدام منجر به جذب نخبگان و تودهها شد. جذب شدن نخبگان (اعم از حوزوی و دانشگاهی) به جهت این بود که این تفکر، تفکری فرهنگی، مذهبی و معنوی قلمداد میشد که بهترین جایگزین برای تفکرات رقیب در حوزه حکومت و کشورداری بود.
فهم انقلاب فرهنگی نیاز امروز جامعه ایرانی
حجتالاسلام دکتر محمود قیومزاده، استاد دانشگاه میگوید: «انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که بر پایه تفکر و ایدئولوژی دینی و مذهبی و با معیارهای کاملاً فرهنگی تحقق پیدا کرد و با ایدههای فرهنگی مستقر گردید. این انقلاب، با هیچ انقلابی در عصر خود و اعصار گذشته قابل مقایسه نیست. در ادامه، زمانی انقلابی موفق و پویا میتوانیم داشته باشیم که بر همان مسیر فرهنگی خود باقی باشیم و در همان سیر گام برداریم. انقلاب اسلامی ایران در عصر یخبندان دینی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی رخ داد. گویا دو مطلب در قبل از انقلاب در صحنه ملی و بینالمللی مسجل شده بود.
مطلب اول اینکه استقلال بیمعنی است و اگر کشوری بخواهد مستقل باقی بماند، یک طنز و شوخی سیاسی است؛ اما انقلاب اسلامی ایران در عصر یخبندان سیاسی، تحقق پیدا کرد و شعار استقلال را سر داد. ایران اسلامی با طرد و نفی همه ابرقدرتهای دنیا و با توکل و اتکای به خدا و بر پایه ایمان مذهبی و بر اساس یک فرهنگ دینی انقلاب کرد و آن تفکر را نه در فکر، بلکه در عمل از بین برد و مستقل شد.
مطلب دوم هم وقتی که انقلاب اسلامی مطرح میشد، عصر یخبندان در حوزه دینی، مذهبی و فرهنگی بود. در آن روزگار بهخصوص با وجود ابرقدرت کمونیسم میگفتند که عصر دین و مذهب گذشته است و اگر هم بخواهد اسمی از دو عنوان مطرح باشد، در خانهها و امری شخصی خواهد بود و در صحنه اجتماعی عملاً دین هیچ نقشی ندارد، بلکه دارای نقش مخرب نیز است.
آن روزها این فکر جاافتاده بود و حتی برخیها که دارای صبغه مذهبی و دینی بودند، اعتقاد داشتند که دیگر نمیشود دین را در اجتماع آورد و باید آن را فراموش کنیم. در همان روزها امام(ره) انقلابی را بر پایه دین و مذهب پایهگذاری کرد و مجدداً این دو عنوان را به همراه معنویت و خداگرایی در صحنه اجتماع آورد و یک انقلاب پرشکوه ایجاد کرد که جهان فکری و سیاسی را به لرزه در آورد.»
از این استاد دانشگاه سؤال میکنم: «اگر باور داریم که تحول انقلابی در ایران به فضای فکری و سیاسی بینالملل سرایت کرده است، طبیعتاً تهدیدهایی جدیدی نیز پیشروی ما قرار گرفته؛ بنابراین در کدام بخش بیشتر باید مراقب بود؟» وی پاسخ میدهد: «چنین انقلابی، یک انقلاب فرهنگی بود. این انقلاب بر پایه یک فرهنگ و تفکر دینی و معنوی رخ داد؛ ازاینرو نظام ارزشی در جهان را دستخوش تغییر کرد. اساساً ما اگر بخواهیم این انقلاب را به سرمنزل مقصود و اهدافش برسانیم؛ باید آن پایه فرهنگی که بهعنوان اساس این انقلاب تلقی میشود، کمرنگ نشود؛ همچون نظامهای ارزشی دینی، معنوی، خداگرایی، اخلاص و اعتقاد به حضور دین، معنویت و مذهب در صحنه اجتماع. اما مراحل هم رمز پیروزی انقلاب اسلامی را در وصیتنامه خود «اتحاد و یکپارچگی مردم و ملل مظلوم و کار برایخدا» بیان کردند.
حال در پاسخ به سؤال مطرح شده که چه تهدیدهایی این انقلاب اسلامی را در بعد فرهنگی میتواند تحتالشعاع قرار گیرد؟ باید بگویم که یکی از آنها همین مسئله کمرنگ شدن بعد معنوی و دینی در انقلاب است. ما اگر بخواهیم انقلاب را تحلیل کنیم باید از دید امامین انقلاب این تحلیل را انجام دهیم. امام(ره) میفرمود: یکی از مشکلاتی که ما نمیدانیم باید برای آن چه فکری برداریم، این است که متصدیان امر و کسانی که مورد توجه مردم هستند، جذب دنیا و دنیاگرایی شوند و کار برای خداوند متعال را رها کنند. این سخن امام راحل(ره) دقیقاً معرفی نقطه تهدیدکننده انقلاب فرهنگی است؛ چرا که خود ایشان میفرمودند چنین اقدامی هم باعث سقوط آنها و هم باعث سقوط انقلاب میشود. همچنین تهدید دیگر که در بیانات امام(ره) نیز وجود دارد؛ تفرقه و دودستگی میان مسئولان و مردم است که مقام معظم رهبری نیز بر این نکته تأکید دارند.»
وی در تکمیل صحبتهایش یک جمعبندی ارائه داده و میگوید: «کسانی که میخواهند مدافع انقلاب باشند، برای آن کار کنند، فرهنگ آن را پاس دارند و آن را گسترش دهند، باید فضای فرهنگی و معرفتی را بشناسند. شناخت فضای فرهنگی به معنای مسلح کردن خودمان به سلاح علم و دانایی است و بر اساس علم و منطق روز با دیگران و سایر ملتها صحبت کنیم. بنابراین، میتوان گفت نشناختن فضای فرهنگی و معرفتی انقلاب واقعاً برای ما یک ضعف محسوب میشود. در حوزه فرهنگی بموقع عمل نکردن، تصمیم بجا نگرفتن، آماده نبودن برای مقابله با تهاجم و شبیخون فرهنگی تهدیدات جدی محسوب میشود که رهبر معظم انقلاب از ابتدا روی این جهاد تأکید داشتند. در این مسیر افزون بر بصیرت خودمان در عرصه بصیرتافزایی نیز باید ورود کنیم. ازاینرو لازمه پویایی و بقای انقلاب اسلامی اخلاص در عمل و کار برایخدا است و نبود آن تهدیدی فرهنگی به شمار میرود.»
انقلاب اسلامی بهمثابه یک انقلاب فرهنگی
یکی از فرصتهای ما داشتن گوش شنوا برای مطرح کردن مطالب است. این فرصت خوبی است که بتوانیم حول محور معنویت، دینگرایی، خداباوری، ظلمستیزی، امیدبخشی به ملتهای تحت ستم، رهایی از یوغ ستمگران و... اجتماع کنیم، تفکراتِ جذابِ فرهنگ دینی داشته باشیم و به قابلیت تحقق آنها اهتمام ورزیم. باید این فرصتها را قدر بدانیم و مطابق آنها، جذب و اقناع مخاطب داشته باشیم و انقلاب شکوهمند خودمان را صادر کنیم. ما میبینیم انقلاب اسلامی در اردوگاه بیخدایان چنین زلزلهای ایجاد کرد و اساساً آن اردوگاه را با زلزله فرهنگی و دینی خود زیرورو کرد. البته انقلاب ما این دگرگونی را در کشورهای ظالمِ غرب نیز ایجاد کرده است و اکنون منفورترینِ کشورها در بین ملتها، کشورهای ظالمی هستند که با چهرههای دروغین، حکومتها را تحت ستم قرار دادهاند.
حجتالاسلام دکتر محمود قیومزاده، استاد دانشگاه متذکر میشود: «نهادهای فرهنگی در حوزه انقلاب اسلامی باید واقعاً با برنامه حرکت کنند. درست است که در حوزه فرهنگی نباید خودمان را محدود کنیم؛ بلکه هر وظیفهای مطرح بود، باید فوراً برویم و انجام دهیم که رهبر انقلاب نیز بر این نکته تأکید داشتند. اما بیبرنامگی مورد تأیید نیست؛ لذا کارها باید هم علمی و هم با برنامهریزی انجام شود. اکنون نهادهای مختلفِ امر فرهنگی باید یک هماهنگی با یکدیگر داشته باشند تا در راستای یکدیگر عمل کنند.
نکته دیگر این است که باید انقلاب و دولت جمهوری اسلامی، به مسئله زنان با نگاه نوین و جدیدی وارد شود. به نظر میرسد گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زنان هم بحث دینی، فرهنگی، اجتماع، جامعهشناسی و اخلاقی است. گفتمانی که امام(ره) در خصوص زنان ایجاد کرد، همان گفتمانی است که در وصیتنامه ایشان نوشتهشده، آمده است.»
نیازمند یک انقلاب در فهممان از فرهنگ هستیم
میثم مهدیار، جامعهشناس در توضیح مفهوم بازسازی انقلابی در کلام رهبری میگوید: «ما نیازمند بازسازی انقلابی به معنای واقعیاش در عرصه فرهنگ هستیم. یکی از مشکلات فهم ما از فرهنگ است. این فهم تاکنون نزدیک به مفهوم تبلیغات، آموزش و پروپاگاندا بوده است و این باعث شده تا قلمرو فرهنگ را از بقیه قلمروهای اجتماعی مانند عمران، سیاست و اقتصاد جدا کنیم؛ بنابراین نیازمند انقلاب در فهممان از فرهنگ هستیم.»
وی میافزاید: «وقتی گفته میشود که فرهنگ بهمثابه هواست، یعنی اینکه همهجا فرهنگی و در قلمرو فرهنگ است و نباید فرهنگ را جدا کرد. فرهنگ با منبر رفتن، تبلیغات و پروپاگاندا حل نمیشود. نباید اینگونه باشد که ما در حوزه شهرسازی یک مسیری را طی کنیم و بعد بخواهیم با ایجاد معاونت فرهنگی به حل مشکلاتمان بپردازیم. خود فعالیتهای عمرانی و اقتصادی و سیاسی تبعات فرهنگی و اجتماعی دارند. تفکیکی که مثلاً بین معاونتهای عمرانی و سیاسی با معاونت فرهنگی میشود، ناظر به همین جداسازی فرهنگ از بقیه حوزههاست و همین باعث آسیب شده است؛ بنابراین بخش مهمی از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی ما ناشی از تصمیمات در حوزههای توسعه، عمران، سیاست و... است.»
مهدیار ادامه میدهد: «بهزعم من نیازمند یک انقلاب در مفهوم و تلقیمان از فرهنگ هستیم تا بتوانیم فرهنگ را بهصورت بعد اصلی اجتماع ببینیم. با آموزش، فیلمسازی، تشکیل حلقههای صالحین و... مشکلات فرهنگی حل نمیشوند. این سالها باب شده که وقتی میگویند انقلابی منظورشان انحصاری عمل کردن است. یعنی کسانی بر سرکار بیایند که اسم انقلابی دارند یا مثلاً علاقهمند به انقلاب اسلامی هستند. معنای انقلابی عمل کردن این شده که عاملیت فرهنگ را این دست از اشخاص به عهده گیرند. وقتی انقلابی در فهممان ایجاد شود همه این مشکلات حل خواهند شد.»
توسعه اندیشه اسلامی در جامعه
امام خمینی(ره) میفرماید: «بیشک والاترین و بالاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت آن جامعه را تشکیل میدهد.»
حوزه نفوذ فرهنگ به همه ابعاد زندگی بشر کشیده شده است و همه ویژگیهای غیرفیزیکی و متمایزکننده انسانها از یکدیگر و نیز همه ویژگیهای متفرقه جوامع در فرهنگ آنها نهفته است. به طور اساسی فرهنگ است که ویژگیهای مشترک بهوجودآورنده یک ملیت را تشکیل میدهد و بدون یک فرهنگ واحد افراد تبعه یک کشور را نباید یک ملت نامید؛ بنابراین میتوان گفت: اساس ملیت یک ملت، فرهنگ است.
از محمد آراسته، دبیر تاریخ سؤال میکنم: «عبارت انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است، به چه معناست؟ این رویکرد، در سیاستگذاریها، برنامهریزیها، رفتار مسئولان و مردم چه تأثیری داشته و چه پیامدهایی را به همراه دارد؟»
وی پاسخ میدهد: «انقلاب فرهنگی، فلسفه انقلاب اسلامی است. انقلاب فرهنگی به معنای نهادینه شدن اسلام و توسعه اندیشه اسلامی در جامعه است؛ یعنی سیره پیامبر و نگرش او که منجر به عدالت و انصاف اجتماعی میشد و به انسان هویت میداد. فرهنگ بهسرعت تغییر نمیکند، چون ریشههای تاریخی دارد. انقلاب یک جریان گذار است که باید مسیری را طی کند. انقلاب اسلامی یک هیجان لحظهای نبود، بلکه در آن شناخت و معرفت بود.
در رژیم سابق، فرهنگ ایران در جهت غربی شدن جامعه ایرانی مهندسی میشد. در انقلاب کمرنگ شدن دین که در بخشی از اعضای جامعه رخ داده بود سمت پررنگ شدن حرکت کرد. همچنین هویت نهادهای فرهنگی از جمله دانشگاه تغییر کرد؛ بدینجهت گفته میشود که انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است و به همین سبب سیاستگذاریها، برنامهریزیها و رفتار مسئولان و مردم باید در این راه باشد تا بعد فرهنگی انقلاب اسلامی که مهمترین بعد آن است، به کمال رسیده و در سایر ابعاد جامعه نیز مشهود باشد.»