ابرقهرمانانی در خدمت سیاستمداران!
حمیدرضا ندیری
جنبشهای فمینیستی و سیاهپوستی، همانند سالیان گذشته، دو مورد از پرهیاهوترین جنبشهای سالهای اخیر بودهاند. همچنان که از تأثیراتشان بر سینما و فیلمها نیز مشهود است. متأسفانه کمپانیهای فیلمسازی و کارگردانها به جای این که داستان خود را روایت کنند، داستانی که میتواند تأثیر مثبتی بر بشریت با استفاده از هنر داشته باشد، یا سیاستزده میشوند و یا سرمایهزده، و همین موضوع باعث میشود که فیلمهای در حال ساخت از حقیقت دور شوند.
فیلم The Marvels محصول سال 2023 یکی از همین فیلمهاست و به نظر من گل سرسبد فیلمهای سیاستزده و دستوری است. این فیلم شامل سه شخصیت ابرقهرمان خانم است. شخصیت اول، شخصی است به نام کاپیتان مارول که فیلم سینمایی مخصوص خودش را داشت و آغاز یکی از بزرگترین افولهای دنیای سینمایی مارول بود. ظهور و حضور این شخصیت در هر فیلمی، به تمامِ معنا رویکرد فمینیستی داشت. بر خلاف شخصیت ناتاشا که صرفاً یک زن در میان ابرقهرمانها بود و کار خودش را به صورت عادی و طبیعی در کنار دیگر ابرقهرمانها انجام میداد، (البته ناتاشا نیز بعد از فیلم سینمایی فمینیستی شد) شخصیت کاپیتان مارول یک شخصیت کاملاً سفارشی و در خدمت فمینیسم است. همانطور که میدانیم، بازیگرش نیز فمینیسم است.
شخصیت دوم، خانم سیاهپوستی است که طی اتفاقاتی در سریالهای منتشر شده مارول قدرت ماورایی پیدا کرده و به جمع شخصیت زنان ابرقهرمان مارول پیوسته! و شخصیت سوم نیز همان Ms. Marvel معروف است. شخصیت سوم (خانم مارول) شخصیت مسلمانی است که مارول به هدف جذب بیشتر مخاطبان مسلمان به وجود آورده است. معلوم است که مسلمانان یا بخش قابل توجهی از مشتریان مارول را تشکیل میدهند یا جمعیتشان به قدری است که مارول ریسک ساخت یک شخصیت مسلمان با فرهنگ آنان را بپذیرد.
این فیلم به طور عیان اعلام میکند که مارول در حال شروع یک فاز جدید است. فاز جدیدی غیر از فازهای چهارگانه داستانی که دارد. یک فاز محتوایی تبلیغی که در خدمت سیاستمداران است. مارول در فازهای قبلی خود، بیشتر یک جنبه سرگرمکننده و سرمایهداری داشت و حالا جنبه خدمت به سیاستمداران نیز به آن اضافه شده. از شخصیتهای این فیلم که بگذریم، روند داستانی فازهای گذشته نیز، نشانههای خاصی به دست ما میدهند.
در بزرگترین پروژهای که مارول تاکنون روی پرده سینماها برده است، چند شخصیت مهم این دنیای داستانی را از دست میدهد و چند شخصیت مهم نیز از طریق سریالها اضافه میشوند. بیایید بررسی کنیم؛ شخصیت مرد آهنی در آخر داستان فداکاری میکند و جان خود را از دست میدهد. اگر دقت کنیم، همسر مرد آهنی نیز لباس و قدرت مخصوص به او را داشت؛ بنابراین شخصیت مرد آهنی یک جایگزین زن خواهد داشت. کاپیتان آمریکا به گذشته سفر و خودش را بازنشسته میکند. جانشین او یکی از شخصیتهای سیاهپوست این قصه میشود. شخصیت پلنگ سیاه که به دلیل بیماری و فوت نابهنگام بازیگرش، جای او را با خواهرش عوض میکنند و بدین صورت شخصیت پلنگ سیاه نیز تبدیل به یک زن شد. قسمت دوم فیلم پلنگ سیاه نیز، یکی از فمینیستیترین فیلمهای مارول بود. شخصیتهای زن و سیاهپوست مختلف دیگری نیز طی داستانهای ضعیف و مندرآوردی در این میان وارد بازی شدند. شخصیت شیهالک! دختر شخصیت هاکآی! و خانم مارول که در بالا به آن اشاره کردیم.
به وضوح مشخص است که این دنیای سینمایی به خدمت جنبشها و سیاستمداران درآمده است. اما حقیقت چیست؟ آیا ساختن چند شخصیت ابرقهرمان زن و سیاهپوست، زنان و سیاهپوستان را به حقوقشان خواهد رساند یا صرفاً بازیچهای است که این دو قشر از جامعه (مخصوصاً جامعه غربی) را به خود مشغول نگه دارد در صورتی که در واقعیت این چنین نیست. هنوز هیچ زنی به حق خود نرسیده و به فرض، اگر فمینیسم به مقصد خود برسد، اصلاً به حقوق زنان نرسیده است. چون راهی که فمینیسم میپیماید، در نهایت (و حتی همین الان) نه به نفع زنان که به ضررشان است. فمینیسم به نابودی زنان میانجامد تا اینکه به حق و حقوقشان برسد. تا وقتی که فمینیستها و متفکرانشان درک صحیحی از خلقت زن نداشته باشند، راهی که میروند و حقوقی که مطالبه میکنند، به هیچ وجه به نفعشان نیست و نخواهد بود. البته که در هر جنبشی، افراد منطقی نیز وجود دارند. منظور ما بیشتر اعضای افراطی آن جنبشها هستند. همچنین سیاهپوستها، هرچقدر هم که کمپانیهای فیلمسازی، ابرقهرمان سیاهپوست بسازند، یا بازیگر سفید برفی و فرشته آرزوها سیاهپوست شوند، در واقعیت گلویشان زیر چکمه پلیس آمریکا قرار گرفته.
زنان و سیاهپوستانی که به حقوقشان تجاوز شده (نه فمینیستهایی که توهمات خود را به اشتباه احقاق حق زنان میدانند، که درد و نیاز آنان همین نمایش دروغین از زن است) نیاز به ابرقهرمانهای خیالی ندارند، بلکه نیاز به قهرمانی دارند، در دنیای واقعی، که حقوقشان را احیا کند. چیزی که الان وجود خارجی ندارد. به نظر میآید قهرمانان فیلمهای ابرقهرمانی که زمانی از دنیا محافظت میکردند، هماکنون در حال محافظت از سیاستمداران در مقابل مردم و جنبشهای انقلابی هستند.