kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۱۹۹۶
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۴

اخبار ویژه

 

فرد کاپلان: جنگ در منطقه فقط با توقف حمله به غزه متوقف می‌شود
خاورمیانه در حال منفجر شدن است. گروه‌های شبه نظامی و نیرو‌های نظامی کشور‌های مختلف بیش از هر زمانی در چند دهه گذشته (و به عقیده برخی بیش از هر زمانی در بیش از یک سده اخیر) در حال حمله به کشور‌های یکدیگر هستند.
«تا زمانی که جنگ در غزه در جریان است، درگیری‌های مرتبط با آن نیز پایان نخواهند یافت».
این تحلیل را فرد کاپلان روزنامه‌نگار و تحلیلگر ارشد آمریکایی در نشریه «اسلیت» عنوان کرده و نوشت: خاورمیانه در حال انفجار است. گروه‌های شبه‌نظامی و نیرو‌های نظامی کشور‌های مختلف بیش از هر زمانی در چند دهه گذشته در حال حمله به یکدیگر هستند. بسیاری از این حملات و درگیری‌ها، از بزرگ‌ترین، خشن‌ترین و جنجالی‌ترین جنگ منطقه یعنی جنگ بین اسرائیل و حماس، سرچشمه می‌گیرند. حمله اسرائیل به غزه و لبنان، حمله حماس و حزب‌الله به اسرائیل، حمله اردن و ایران به سوریه، حمله ایران به عراق، حمله حوثی‌های یمن به کشتی‌ها در دریای سرخ، حمله آمریکا و بریتانیا به حوثی‌ها. ایران از حماس حمایت کرده، اما هرگونه دخالت در حمله ۷ اکتبر را رد می‌کند. تهران به حزب‌الله در لبنان این امکان را می‌دهد که برای نشان دادن حمایت از حماس، به شمال اسرائیل حمله کند. همچنین انگیزه مقامات ایرانی برای حملات موشکی اخیر، محل حدس و گمان است..
مایکل نایتز از اعضای ارشد انستیتو واشنگتن، حملات ایران به کرد‌ستان عراق را «بمباران مظنونان همیشگی» توصیف کرد، اما این کمی نادرست به نظر می‌رسد. ولی نصر، کارشناس امور خاورمیانه در دانشگاه جان‌هاپکینز، به من گفت: «وزیر خارجه عراق نمی‌خواست اعتراف کند که تروریست‌های ضدایرانی در خاک عراق فعالیت می‌کنند».
با این حال، این سؤال همچنان باقی است: چرا در این زمان حملات انجام شد؟ احتمالا نشان دادن قدرت خود به اسرائیل یکی از دلایل ایران بوده است. تهران در ابتدا گفت تأسیسات مخفی موساد را هدف قرار داده و این حمله را واکنش به بمب‌گذاری انتحاری ۴ ژانویه در آرامگاه قاسم سلیمانی دانست.
تهران تقریباً همزمان با حمله به کرد‌ها در عراق، مواضع داعش در سوریه را نیز هدف قرار داد. با این حال، حتی آن حمله نیز به جهاتی متوجه اسرائیل بود. فرزین ندیمی، کارشناس ارشد انستیتو واشنگتن، خاطرنشان کرد: موشک شلیک شده به سوریه، دوربردترین موشکی است که ایران در یک حمله نظامی شلیک کرده است و مانند موشک‌هایی که به سمت عراق شلیک شد، بسیار دقیق بود. این موشک‌ها همان مسافتی را که برای اصابت به اسرائیل لازم بود طی کردند. به این معنا، احتمالاً منظور تهران تا حدی ارسال یک سیگنال به اسرائیل بوده است.
همه این‌ها در حالی است که جنگ در غزه در جریان است. فارغ از اینکه علت اصلی جنگ‌ها و درگیری‌های منطقه چیست و صرف نظر از اینکه این درگیری‌ها علل متعددی دارند، باید این را پذیرفت که حداقل تعدادی از آن‌ها به نحوی وابسته به بزرگ‌ترین و تاریخی‌ترین جنگ منطقه یعنی تقابل اسرائیل و فلسطین هستند و تا زمانی که این جنگ در جریان است، درگیری‌های مرتبط نیز پایان نخواهند یافت.

از سوءمدیریت در دولت روحانی تا تحریف رویکرد سازنده دولت رئیسی
برخی رسانه‌های جریان اصلاحات با تقطیع اصل سخنان وزیر نیرو سعی‌کردند کم‌کاری دولت قبل در تولید برق را پنهان کنند و حال آن که اظهارات وزیر، بیشتر بر برنامه‌ریزی وزارتخانه برای آینده تاکید دارد.
اصلاح‌طلبان برای اینکه بتوانند خود را در سپهر سیاسی کشور بازیابی کنند نیاز به دو موضوع دارند. یک فراموشی مردم و دومی عملکرد دولت فعلی، که دولت سیزدهم نشان داده که بسیاری از مشکلاتی که از دوران دولت‌داری این جریان گذشته را نیز کم‌کم در حال رفع کردن است. جریان اصلاح‌طلبان، تخریب دولت رئیسی را هر روزه در دستورکار رسانه‌ای خود قرار داده و از هر موقعیتی حتی شرایط جوی و آب و هوائی کشور نیز استفاده می‌کند.
به گزارش جهان‌نیوز، اخیرا وزیر نیرو درباره کمبود بارش‌های جوی هشداری مدیریتی داد که دو قسمت داشت. محرابیان گفت: «تابستان سختی را در پیش داریم اما می‌توانیم از آن بدون خاموشی عبور کنیم به شرط آنکه این برنامه‌ها را رعایت کنیم.» اما برخی رسانه‌های جریان اصلاحات از جمله روزنامه سازندگی (تیتر: تابستان سخت در راه است) با تقطیع سخنان وزیر تنها بخش اول را بزرگ‌نمایی کردند؛ این در حالی است که محرابیان، بیشتر به برنامه‌ریزی این وزارتخانه برای آینده تاکید کرده بود اما اصلاح‌طلبان آن را وارونه‌نمایی کرده‌اند.
نگاهی به اقدامات دولت خصوصا وزارت نیرو در بخش مدیریت برق که وابسته به موضوع خشکسالی و آب پشت سدهاست، به خوبی نشان می‌دهد در این حوزه مدیریت قابل قبولی صورت گرفته است. این در حالی است که اگر این مدیریت انجام نمی‌شد عواقب بیش از یک‌دهه بی‌توجهی به سرمایه‌گذاری در صنعت برق گریبان بسیاری از مردم را می‌گرفت؛ چه اینکه مردم خاموشی‌های تابستان‌های دولت‌های روحانی را فراموش نمی‌کنند.
به گفته کارشناسان صنعت برق، سرمایه‌گذاری اندک در صنعت برق در طول یک‌دهه اخیر موجب ناترازی تولید نسبت به مصرف شده و مردم به یاد دارند که موضوع خاموشی‌های عجیب و غریب از دولت روحانی آغاز شد. درواقع فراموشی در سرمایه‌گذاری در صنعت برق باعث خاموشی تابستانی شد.
سال گذشته و سال جاری روند مدیریت خاموشی‌ها بهتر و بهتر شد. در سال  1401، 100 برنامه عملیاتی شامل 38 برنامه مربوط به تولید برق و واحدهای نیروگاهی، 31 برنامه مدیریت مصرف و تقاضای مؤثر، 16 برنامه برای آمادگی مطلوب شبکه برق و 15 برنامه برای مدیریت هماهنگی با استان‌ها اجرائی شد.
در سال جاری نیز وزارت نیرو 140 برنامه را تدوین و اجرا کرد. درواقع در دو سال گذشته حدود ۷هزار و ۷۴۵ مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور افزوده شده که شامل ۵هزار و ۷۸۴ مگاوات نیروگاه حرارتی، یک‌هزار و ۴۰۰ مگاوات افزایش ظرفیت با ارتقای راندمان نیروگاه‌های قبلی، ۲۰۳ مگاوات نیروگاه‌های تجدیدپذیر و ۳۵۸ مگاوات نیروگاه‌های تولید پراکنده می‌شود.
دولت سیزدهم سعی می‌کند با برنامه‌ریزی لازم نه‌تنها تهدیدها را مرتفع سازد بلکه فرصت‌های مهمی را برای کشور به‌وجود بیاورد. موضوعی که در دولت روحانی نه‌تنها عزم و اراده‌ای چندانی برای آن دیده نمی‌شد بلکه آن‌قدر مشکلات در طول هشت سال روی هم انباشته شد تا مشکلات به مرز بحران برسد. طبق آمارها، در سال اول دولت هاشمی ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور ۱۴هزار و ۴۴۲ مگاوات بوده که این میزان بعد از ۸ سال و در زمان تحویل دولت به ۲۲هزار و ۴۲۰ مگاوات رسیده، در دولت خاتمی این ظرفیت در سال اول ۲۳هزار و ۲۵۷ مگاوات بوده که در زمان تحویل دولت به ۳۷هزار
و ۳۰۰ مگاوات رسیده، در دولت احمدی‌نژاد در سال اول ظرفیت شبکه نیروگاهی ۴۱هزار و ۳۲ مگاوات بوده که در زمان تحویل دولت به ۶۸هزار و ۹۴۱ مگاوات رسیده بود اما دولت روحانی با رشد اندک، ظرفیت تولید برق را در هشت سال به ۸۵هزار مگاوات رساند.
نکته اساسی اینجاست که دولت سیزدهم برنامه‌های خود را مردم‌محور تدوین می‌کند و خصوصا مشکلاتی مثل خاموشی‌ها را با برنامه‌ریزی که مشارکت مردمی در آن برجسته بود، مدیریت کرد. بر همین اساس مردم از برنامه‌ریزی‌های دولت برای بالا بردن ظرفیت تولید برق بی‌خبر نیستند. اما در دولت روحانی بیشتر دولتمردان با فاصله گرفتن از مردم و حرف‌درمانی سعی کردند مشکلات را با پنهانکاری دور بزنند و همین امر باعث شد مشکلات نه‌تنها مرتفع نشود بلکه در لایه‌های مختلف مدیریتی مثل یک ویروس منتشر شود. اینکه یک روزنامه از سخنان دولتمردان سعی می‌کند به اصطلاح بازی‌های عامیانه بُل بگیرد و درواقع نقطه ضعفی بسازد که از آن سوءاستفاده کند، قطعا برنامه همیشگی این جریان است اما باید به حقایقی مهم اشاره کرد که همین کم‌کاری‌ها میراثی است که به گردن دولت سیزدهم افتاده و این دولت سعی دارد با تلاش بی‌وقفه و با توجه به تهدیدات آن را رفع کند.

حامیان سیاسی‌کار FATF ناتوان از پاسخ و در مظانّ اتهام
روزنامه اعتماد ضمن فرافکنی آشکار در موضوع FATF و برجام مدعی شد دولت مایل به احیای این دو موضوع است اما از واکنش مخالفان می‌ترسد!
این روزنامه نوشت: «آیا ایران به FATF می‌پیوندد؟ آیا بنزین گران می‌شود؟ سرانجام واردات خودروی خارجی کارکرده چه می‌شود؟ سرنوشت نرخ ارز چه خواهد شد؟ آیا احیای برجام محتمل است یا نه؟ این پرسش‌ها و بسیاری از ابهامات دیگر این روزها به تناوب در فضای عمومی کشور مطرح هستند اما پاسخی روشن و شفاف درخصوص آنها وجود ندارد. به‌گونه‌ای که برخی تحلیلگران اساسا نحوه مدیریت دولت سیزدهم را مدیریت تعلیق و پرونده‌های باز معرفی می‌کنند. دولتی که به‌رغم همه مخالفت‌های قبلی، روند پیوستن به FATF را در خفا آغاز کرده و وزیر اقتصادش به نهادهای بین‌المللی برای خروج از لیست سیاه FATF نامه می‌نویسد اما موضوع را رسانه‌ای نمی‌کند. قصد تغییر در قیمت حامل‌های انرژی و گرانی بنزین را دارد اما حاضر نیست تصمیمش را علنی به اطلاع عموم مردم برساند و ناگهان سهمیه‌های ماهانه مردم را حذف می‌کند. مایل به احیای برجام است اما از واکنش دلواپس‌ها و طرفداران رادیکالش در جناح راست بیم دارد. و سایر پرونده‌های بازی که دولت مایل به تصمیم‌سازی درخصوص آنهاست اما از تبعات و واکنش‌های احتمالی پیرامون آنها نگران است».
اعتماد در ادامه از قول فلاحت‌پیشه (از حامیان تصویب برجام در مجلس نهم) نوشت: واقع آن است که قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF آسیب‌های زیادی را متوجه کشور کرده است. به یاد دارم یکی از چهره‌های برجسته دولت سیزدهم که آن زمان در مجمع تشخیص حضور داشت، زمانی که از آسیب‌های عدم الحاق به این کنوانسیون‌ها و ضرورت تصویب آنها سخن می‌گفتیم با عصبانیت و با طرح یک‌سری شعارهای کلی به ما پاسخ می‌داد که پیوستن به FATF خطرناک است. اما تجربه 700 روزه دولت آقای رئیسی به آنها نشان داد که قرار گرفتن در لیست سیاه FATF تا چه اندازه منافع ایرانیان را تهدید می‌کند.
فلاحت‌پیشه افزود: «جدای از مردم، فعالان اقتصادی و صاحبان کسب‌وکار که بیشترین آسیب‌ها را از عدم پیوستن به این کنوانسیون‌ها متحمل شدند، آسیب مهم به خود دولت وارد شد. دولت سیزدهم به‌رغم پیوستن به شانگهای و بریکس که دو دستاورد مهم دولت رئیسی به‌شمار می‌رود، نتوانست از منافع آن بهره‌مند شود. چرا که نه چین نه روسیه و نه هیچ کشور دیگری حاضر نیستند با کشوری که در لیست سیاه FATF قرار دارد، معامله و مراوده‌ای داشته باشند. در این دوران به‌رغم اینکه کشور مجبور شد بخش عمده‌ای از مناسبات مالی و اقتصادی خود را به صورت دلالی با قیمت‌های بالاتر انجام بدهد، ایران ناچار به در نظر گرفتن تخفیف‌های غیرمتعارف برای فروش کالاهای خود از جمله نفت است. حتی شهروندان و تجار ایرانی هم وقتی می‌خواهند در جای‌جای جهان مناسبات شخصی و اقتصادی داشته باشند با موانع دشوار دلالیسم
روبه‌رو شدند.
چرا که ایران در فهرست سیاه تروریستی قرار داشت (و هنوز دارد). زمانی که بنده به عنوان رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس بودم، یکی از کنوانسیون‌های مرتبط با FATF را در کمیسیون به بحث گذاشتم، مدیران عامل تمام بانک‌ها را در آن برهه دعوت کردم. تقریبا تمام مدیران عامل بانک‌ها از آسیب‌های جدی عدم پیوستن به FATF صحبت کردند».
درباره مغالطه روزنامه اعتماد و تحلیل نماینده سابق مجلس گفتنی است:
1) گره افتاده در موضوع برجام و FATF، مسئله‌ای نیست که دولت فعلی و حامیانش ایجاد کرده باشند، بلکه دسته‌گل فاجعه‌باری است که دولت غربگرا با سهل‌انگاری و اعتماد بی‌وجه و واگذاری امتیازات یکطرفه پدید آورده است.
2) دولت روحانی در ابتدا لغو یکجای همه تحریم‌ها را منوط به امضای برجام می‌کرد اما پس از امضا و اجرای نامتوازن آن که با گروکشی غرب همراه بود، تدریجا معلوم شد وعده‌های برجامی صرفا ماهی و طعمه سر قلاب برای گرفتار کردن طرف ایرانی بوده و غرب مطالبات پایان‌ناپذیری درباره امضا (پذیرش) محدودیت‌های متنوع جدید در قالب توافق آب و هوائی پاریس، FATF ،CFT، موشکی و نظامی، نفوذ منطقه‌ای و... دارد که به شکل اعلام نشده پشت قباله برجام بوده است.
3) با خروج آمریکا از برجام از یک‌طرف و عدم لغو تحریم‌ها با وجود پذیرش مخفیانه اکشن‌پلن FATF و اجرای 37 بند از 41 بند آن، این سؤال منطقی به میان آمد که در شرایط دوبرابر شدن تحریم‌ها، چرا باید ایران به شکل یکطرفه برنامه هسته‌ای را تعطیل یا تعهدات خسارت‌بار به FATF را اجرا کند و مثلا داده‌های اقتصادی مهم خود را در اختیار دولت‌هایی قرار دهد که دنبال تحریم دقیق‌تر ایران (بستن منافذ دور زدن تحریم) هستند؟
4) سؤال مهمی که درپی مطرح شدن از سوی مجمع تشخیص مصلحت و مجلس و مطبوعات و صاحب‌نظران، از سوی دولت روحانی و تیم ظریف بی‌پاسخ ماند، این بود: چه تضمینی هست که پس از اجرای 4 تعهد باقی مانده در اکشن‌پلن (برنامه اقدام) FATF، تحریم‌ها بیشتر نشود و برداشته شود. دولتمردانی که سابقه کلاهبرداری غرب دست‌شان را درباره پاسخ قانع‌کننده به افکار عمومی بسته بود، ناچار شدند این‌بار بگویند که هیچ تضمینی ندارند و نمی‌توانند بکنند!
5) با وجود این واقعیت باید پرسید امثال روزنامه اعتماد و فلان نماینده مجلس که در تحمیل خسارات برجامی نقش‌آفرینی کرده‌اند، چرا دوباره اصرار دارند دامنه خسارت‌ها را بیشتر کرده و عصا زیر بغل آمریکا و دیگر دولت‌های غربی بگذارند که اگر هیئت‌مدیره FATF بیطرف بود، باید‌ گریبان خود آنها را در‌باره اتهاماتی مانند پولشویی و تامین مالی تروریسم و جرائم سازمان‌یافته می‌گرفت.