مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- 91
آغاز دوران ریاستجمهوری
سید یاسر جبرائیلی
آیتالله خامنهای در طول بیش از هشت ماه استقرار در نقاط مختلف جبهه نقش مؤثّری در تقویت روحیّهی دفاعی رزمندهها، انسجام عملیّاتهای نظامی و توجّه و عزیمت نیروهای مردمی به جبههها ایفا کردند. ایشان در طول این مدّت هفتهای یک بار برای اقامه نماز جمعه به تهران آمده و ضمن ملاقات با حضرت امام و ارائهی گزارش جنگ به ایشان و مردم، دوباره به صحنهی جنگ بازمیگشتند.
بیشتر وقت آیتالله خامنهای در جبههها صرف هدایت، پشتیبانی و طرّاحی عملیّات ستاد جنگهای نامنظّم - که توسّط ایشان و شهید مصطفی چمران تشکیل شده بود- میشد. ایشان در پشتیبانی از جبهههای خرّمشهر، آبادان و سوسنگرد نقش مؤثّری داشتند و به تقویت نیروهای نظامی مردمی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج و تهیّه نیازمندیهای فنّی و تجهیزاتی آنها اهتمام داشتند.
از دیگر تلاشهای ایشان ایجاد هماهنگی بین سپاه و ارتش در جبههها و عملیّات نظامی بود. در عملیّات شکستن حصر آبادان حضور مستقیم داشتند.
سوسنگرد با علمیّاتی آزاد شد که پس از تصویب در جلسهای در اهواز با حضور ایشان بهعنوان نماینده امام(قدّسسرّه)، بنیصدر جلوی آن را گرفته بود، امّا آیتالله خامنهای در شب عملیّات و پیرو فرمان امام مبنی بر ضرورت آزادسازی سوسنگرد، طیّ دستوری به فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز، بر انجام عملیّات اصرار کردند و موفّق شدند: «جوانان ما در سوسنگرد حدّاکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری بار دشمن را سبک نکنیم، همه نابود خواهند شد و شهر کاملاً سقوط خواهد کرد... به نظر و تشخیص ما کار باید به همان روال که عصر صحبت شد پیش برود و تیپ آماده باشد که صبح وارد عمل شود. در غیر این صورت مسئولیّت سقوط سوسنگرد با هرکسی است که از این تصمیم عدول کرده است.»1
آیتالله خامنهای درمورد خرّمشهر نیز معتقد بودند که با اتّخاذ تدابیر نظامی درست میتوان از سقوط آن جلوگیری کرد.
حتّی در این زمینه نامهای به ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور و فرمانده کلّ قوای وقت نوشته و هشدار دادند که در صورت استقرار دو تیپ زرهی در اطراف خرّمشهر، میتوان از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. امّا، بنیصدر به آن هشدار توجّهی نکرد. ایشان پس از آزادی خرّمشهر در اینباره گفتند: «وقتى میگفتیم خرّمشهر از دست میرود، یک تز باطل مسخرهاى هم بنىصدر یاد گرفته بود از دوروبریهایش، هى تکرار میکرد که ما زمین میدهیم تا زمان بگیریم.
یعنى حرفى نیست، خرّمشهر را ما رها میکنیم که از دست برود در عوض یک فرصتى پیدا میکنیم که بازسازى کنیم؛ زمین میدهیم و زمان میگیریم؛ که زمین را هم دادند، زمان را هم دادند و دشمن از این تأخیرها چقدر استفاده کرد و متأسّفانه دوران اسارت خرّمشهر طولانىتر از آنى شد که باید میبود وَالّا ما باید خیلى زودتر از آن میتوانستیم خرّمشهر را آزاد کنیم.»2
ریاستجمهوری
حضرت آیتالله خامنهای برای دو دوره متوالی(1364-1360 و 1368-1364) ریاستجمهوری اسلامی ایران را برعهده داشتند. سال 1360 پس از شهادت محمّدعلی رجایی - دوّمین رئیسجمهور اسلامی ایران- شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعهی مدرّسین حوزه علمیّه قم به اتّفاق آراء و علیرغم مخالفت ایشان، آیتالله خامنهای را بهعنوان نامزد خود برای سوّمین انتخابات ریاستجمهوری انتخاب کردند و حضرت امام خمینی که سابقاً با تصدّی روحانیون برای ریاستجمهوری موافق نبودند با نامزدی ایشان موافقت کردند. انتخابات در دهم مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیتالله خامنهای با کسب اکثریّت مطلق آراء (95/11 درصد) بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شدند.
این درصد آراء رکوردی در انتخابات ریاستجمهوری به ثبت رساند که پیش و پس از آن توسّط هیچ نامزدی کسب نشد.
ایشان با پایان دوره نخست ریاستجمهوری خود، تصمیم قطعی داشتند که در انتخابات بعدی نامزد نشوند، امّا با تکلیف حضرت امام، برای دور دوّم ثبتنام کرده و بار دیگر مورد اقبال و اعتماد مردم قرار گرفتند.
ایشان درباره کاندیداتوری برای ریاستجمهوری میگویند: «بنده دوره دوّم ریاستجمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاستجمهوری نشوم - حالا دوره اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ - دوره دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است - هر دو را گفتند - گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم برخلاف میل خودم قبول کردم و رفتم.
درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة» بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.»3
دوره هشتساله ریاستجمهوری حضرت آیتالله خامنهای، دوره مدیریّت جنگ و محاصره اقتصادی، در کنار فرآیند مهمّ ساختارسازی و هماهنگی نهادها برای انتظام جمهوری اسلامی بود. امر ساختارسازی و هماهنگی نهادها در کنار مسئله اساسی جنگ و مقابله با ضدّ انقلاب، منافقین و لیبرالها در حالی در دستور کار ایشان قرار داشت که در بُعد خارجی نیز، لزوم معرّفی انقلاب و مواضع نظام، به دلیل تحرّکات جبهه استکبار و صهیونیسم، بسیار حیاتی بود.
سرفصل برنامههای حضرت آیتالله خامنهای در دوره چهارساله نخست ریاستجمهوری عبارت بود از: اهتمام به امور مربوط به جنگ تحمیلی، هدایت سیاستهای اقتصادی بهسوی حمایت از مستضعفان و دورافتادگان از مرکز، طاغوتزدایی از همهی شئون زندگی اداری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران، کشف و بهکارگیری استعدادهای انسانی در همه عرصهها از تکنیک تا هنر، تأمین امنیّت اجتماعی، اداری و قضائی برای ارائه خدمت مؤثّر به مردم، تأمین امنیّت و آزادی همه افراد وفادار به نظام جمهوری اسلامی با هر اندیشه و تفکّر.
در دوره چهارساله دوّم نیز ضمن ادامه برنامههای دوره اوّل که در رأس آنها جنگ تحمیلی قرار داشت، تدوین لایحه اختیارات ریاستجمهوری، کاهش تصدّیگری دولت و واگذاری امور به مردم، به کار گماردن مسئولین لایق، انقلابی و کارآمد در دولت، رفع فقر مزمن و طولانیمدّت حاکم بر جامعه و زندگی مردم، واگذاری زمینهای کشاورزی به مردم، واگذاری صنایع دولتی به بخش تعاونی، سهیم شدن کارگران در کارخانهها، گسترش و توسعه صادرات غیر نفتی و کاهش اتّکاء کشور به درآمد نفت، مشارکت مردم در امور اقتصادی و فرهنگی کشور با نظارت دولت، و سوق دادن سیاست فرهنگی کشور بهسوی استقلال فرهنگی از اهمّ برنامههای آیتالله خامنهای بود.
پانوشتها:
1- مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
2- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 3/3/1363
3- آیتالله خامنهای، بیانات در ابتدای درس خارج فقه 27/9/1397